اشکانیان
به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا

به مناسبت٦ شهریور آغاز شاهنشاهی اشكانیان

پارتیاناشكانیان) خیزش بزرگ ایرانیان (

   
 

سلیمان لطفی‌نیا :

پارتیان از دودمان «پرنی» و از تبار «دهه» بودند. آنها در استپ‌های میان دریای مازندران و دریاچه‌ی آرال، به بیابان‌گردی می‌پرداختند.
نزدیك به سال ٢٥٠ پیش از میلاد، دو برادر به نام‌های «ارشک» و «تیرداد» به یاری پنج دودمان دیگر سرزمین‌های بخش بالای رودخانه‌ی تجن را از «سلوكیان» پس گرفتند، تا آغازی باشد برای بركناری بازماندگان اسكندر مقدونی از ایران. دو سال پس از آن، ارشک در جنگ كشته شد و برادرش تیرداد، فرماندهی خیزش برای مبارزه با سلوكیان را در دست گرفت. بسیاری بنیادگذاری شاهنشاهی اشكانی را به دست ارشك دانسته و بسیاری دیگر آن را به دست تیرداد می‌دانند. به هر روی آنها در سالهای بین ٢٥٠ تا ٢٤٠ پیش از میلاد، یك شاهنشاهی كوچك در «پارثوه» كه یكی از ایالات خاوری امپراتوری هخامنشی بود، را بنیادگذاردند. ناگفته نماند كه پارثوه به چم(:معنی) «سوار جنگجو» است. تیرداد در ٣٧ سال شاهی خود، شهرهای بزرگی همچون، «هكاتومپلوس(صددروازه)»، «اكباتان»، و «تیسفون» را از سلوكیان پس گرفت. پس از آن، دیگر ایالت‌های ایرنی، یكی پس از دیگری، خود را از زیرسلطه‌ی سلوكیان بیرون آوردند. ایالت‌های مانند، الیمایید(خوزستان)، آذربایجان، ماد، بابل، كاراسن و سپاهان. مهرداد یكم(١٧١ – ١٣٨ پیش از میلاد)، همه‌ی سرزمین‌های جدا شده ‌از سلوكیان را در زیر یك پرچم گرد كرد و شاهنشاهی پارت را هرچه بیشتر نیرومند ساخت. در سال ١٢٣ پیش از میلاد، «مهرداد دوم» كه بسیاری او را شایسته‌ترن شاه اشكانی می‌دانند، توانست مرزهای شاهنشاهی را هرچه بیشتر گسترش دهد و بیابان‌گردهای خاوری(:شرقی)، كه همان «سكاها» بودند را نابود سازد. او تجارت جهانی را بسیار رشد داد و جایگاه ایران را در میانه‌ی زنجیره‌ی تجارت از چین تا اروپا، استوارتر ساخت. در روزگار «ارد دوم(٥٣ پیش از میلاد)»، «كراسوس» به ایران یورش آورد، اما سواره نظام سنگین اسلحه و سبك اسلحه‌ی ایران، به فرماندهی «سورنا»، سركرده‌ی بزرگترین خانواده‌ی زمین‌دار ایران، در نزدیكی كاره(حران)، رومیان را به سختی در هم شكست و سه چهارم سپاه كراسوس را به اسیری گرفت. اشكانیان كه در كتاب «تورات»، خیزش آنها برای نابود سازی رومیان پیش‌بینی شده بود، به امیدی برای مردم سرزمین‌هایی مانند فلسطین، قبطی ها، پالمیری ها و ... برای رهایی از زیر ستم رومیان شده بودند. یكی دیگر از شاهان اشكانی «ولاش(ولوگاز)» بود كه دستور گردآوری «اوستا» را از سوی او دانسته‌اند. او بر روی سكه‌هایش یك آتشكده و نیز جانوری برای قربانی كردن ضرب كرد و برای نخستین بار بر روی سكه‌ها نوشته‌هایی به خط پهلوی  اشكانی نوشت. اشكانیان كه از ایرانیان نژاده(:اصیل) بودند، با آنكه از سواره و پیاده نظام نیرومندی برخوردار بودند، و شیوه‌ی رزم آوری «جنگ و گریز(پارتیزانی)» را بسیار خوب بكار می‌بردند، اما همیشه در برابر یورش دیگران، خود را یک پدافندكننده(:مدافع) نشان داده و كمتر به سرزمینی دیگر یورش می‌بردند. یكی از كارنامه‌های درخشان آنها، رفتار مهربانانه‌اشان با دشمنان شكست خورده‌ و نیز آزاد گزاردن مردم در گزینش دین و آیین‌اشان است. اشكانیان در ایران گونه‌ای از مردم‌داری را بكار بردند كه تا آن روزگار چندان بكار گرفته نشده بود و حتا پس از آن نیز از آن روش سود برده نشد. آنها ایالت‌های سرزمین بزرگشان را بیشتر در دست شاهان كوچك بومی كه از مردم آن سامان بودند واگذارده، به آنان آزادی‌های بسیاری می‌دادند. این ایالت‌ها در زیر پرچم اشكانی، باید در هنگام جنگ سرباز به جبهه‌ها فرستاده و همچنین مالیات‌های خود را برای ریختن به خزانه‌ی اشكانیان، هر ساله پرداخت می‌نمودند. هرچند پس از اشكانیان به شیوه مردم‌داریشان نام «ملوك الطوایف» دادند تا بازگو كننده‌ی گونه‌ای از هرج و مرج در آن روزگار باشد، اما بیگمان باید شیوه‌ی مردم‌داری آنان را گونه‌ای از مردم‌سالاری در آن روزگار به شمار آورد. اشكانیان دارای چند ویژگی بزرگ هستند كه دیگر حكومت‌ها از آن بی بهره‌اند. نخست اینكه با براندازی حكومتی بیگانه(سلوكیان) در ایران، به روی كار آمدند. دوم به دست حكومتی ایرانی(ساسانیان) بر افتادند. شاید اگر ساسانیان به دشمنی با اشكانیان بر نمی‌خواستند، آنها به سادگی در برابر بیگانگان شكست نمی‌خوردند و می‌توانستند سالهای بیشتری بر ایران حكومت كنند.آنچه از تاریخ دریافت می‌شود، شكست‌های كوچك و ناجیز آنان در برابر بیگانگان است، اشكانیان در نبردهای خود با رومیان، بیشتر با پیروزی از میدان به در می‌آمدند، و سالها توانستند بر كشور ارمنستان كه رومیان بر سر آن با ایران ستیز داشتند، حكم برانند. از این رو شكست آنان از یك ایرانی(اردشیر بابكان) خود یك برتری برای اشكانیان به شمار می‌رود. با آنكه اشكانیان توانستند در میان همه‌ی سلسله‌هایی كه در ایران؛ چه پیش و چه پس از آنها، بر روی كار آمدند، بیشترین سالها را شاهنشاهی كنند(نزدیك به ٤٧٠ سال)، و ٤٠ شاهنشاه در آن سلسله، تاج بر سر گذارند، اما آنچه از آنها به دست ما رسیده‌است اندك است. شوند(:دلیل) این كار را می‌توان دو چیز دانست: نخست آنكه، ساسانیان بسیاری از نشانه‌های آن شاهنشاهی را از میان بردند. دوم آنكه، مردم  به شوند شاهنشاهی درخشان ساسانیان، كه بیشتر نیازهایشان را برآورده ساخته و احساسات میهن پرستیشان را پاسخ می‌دادند، نیازی به استوره سازی و بازگشت به شاهنشاهی اشكانیان نمی‌یافتند.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی