بنام خدا
|
||
|
||
|
||
نگار پاكدل : | ||
معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور از آماده شدن پروندهی سرو کهن سال ابرکوه برای ثبت در فهرست جهانی خبر داد. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
نگار پاكدل : | ||
130 غار روستای «حماملوی ورزقان» آذربایجان شرقی، هتل صخرهای میشوند و فضایی بكر برای گردشگران. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
نگار پاكدل : | ||
١٦ ژوین ٨٦٨ میلادی برابر با ٢٧ خورداد، روزیست كه «یعقوب لیث صفاری»، كرمان را آزاد كرد. یعقوب، آزادهای كه برای آزادی ایرانیان از یوغ تازیان كوششی فراوان كرد. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
نابودسازی خانههای تاریخی در روستای نمونهی گردشگری پاده به دست مردم بومی در حالی آغاز شده که مسوولان ادارهی میراث فرهنگی استان سمنان تصویب این روستا به عنوان روستای نمونهی گردشگری و ثبت آثار تاریخی آن را یک پیروزی برای خود میدانند. |
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 24 خورداد ماه
بنام خدا
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
سرنخهای نیایشگاه(:معبد) لائودیسه، به خیابان ریخته شدند. سرنخهای بهدست آمده از نیایشگاه ملکه لائودیسه، پشت درهای بستهی دفتر میراث فرهنگی نهاوند، در برابر باد و باران و آفتاب میپوسند. یک سال است که مردم شهر نهاوند، شاهد از میان رفتن این برجایماندههای تاریخی هستند. |
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 23 خورداد ماه
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبريار امرداد- نگار پاكدل : | ||
نقش برجستهی «کورنگون» در ممسنی شیراز که به گفته یک باستانشناس، كهنترین نقشبرجستهی جهان است رفته رفته در حال ناپدید شدن است. |
بنام خدا
6 روش مبتـکرانه برای پاشیـدن نـمک بر زخـم گرانـی ها!
عصرایران ؛ جعفر محمدی (سردبیر عصرایران): هیچ چیز آدمی را به اندازه "نادیده گرفتن شعور"ش آزرده نمی کند. این نکته ای است که گویا خیلی ها نمی خواهند بدان گردن نهند و ای بسا تصور می کنند خودشان انسان های آگاه، تحصیل کرده و با شعوری هستند که سوار بر ماشین زمان، به گذشته ها رفته و به مردمانی بدوی و جاهل و بی خبر از همه چیز رسیده اند!
این روزها، گران شدن کالا و خدمات، یک پدیده عادی شده است و مردم خسته از گرانی ها، حتی نای پرسش از میزان گرانی ها را نیز ندارند جز اینکه تا آنجا که می توانند صورتحساب ها را پرداخت می کنند و بعد هم به دنبال کاهش یا حذف برخی اقلام از سبد خانواده هستند: از گوشت گرفته تا لبنیات و از سفر تا نو نوار کردن خانه هایشان!
هر چند این گرانی ها آزار دهنده هستند و گاه به معنای واقعی کلمه "خانمان سوز" (اثرات فقر در طلاق و فحشا و سرقت را به یاد بیاورید)، اما آزار دهنده تر از همه این است که یک عده می کوشند آنچه "اظهر من الشمس" است را کتمان کنند و در روز روشن و در حالی که با مخاطب خودشان زیر اشعه تابان خورشید نشسته اند، بگویند: "به به ! چه شب زیبایی !" و بعد هم در حالی که دستانشان را بر روی پیشانی سایه بان کرده اند تا خورشید چشمانشان را نزند، شروع به استدلال می کنند که الان شب است.
با مروری بر ادبیات و رفتارهای برخی مسوولان و نهادهای مسوول در قبال گرانی ها، شاهد آنیم که نه تنها هیچ کدام مسوولیت گرانی ها را بر عهده نمی گیرند، بلکه به لطایف الحیل، سعی در انکار و کتمان و فرافکنی دارند:
1. انکار و پاک کردن صورت مساله
برخی مسوولان، اساساً دست به تکذیب شان خوب است. وقتی رئیس جمهور در اوج تورم و در حالی که کمر مردم زیر بار گرانی های شکسته، با خونسردی می گوید تورم تنها 6 درصد است و یا زمانی که گرانی ها را منکر می شود و آن جمله تاریخی "سر کوچه ما ارزان است" را بیان می کند یا هنگامی که وزیر راه و شهرسازی، می گوید که مسکن گران نشده، آیا به جز انکار واقعیت ها و پاک کردن صورت مساله، نام دیگری بر این رفتارها می توان نهاد؟ اگر نام دیگری می شود نهاد آن نام دیگر "نمک بر زخم پاشیدن" است.
2. کوبیدن قیمت سایر کشورها بر سر مردم
این هم روشی است که برخی مسوولان بدان علاقه وافری دارند. خدا نیاورد روزی که فلان مسوول خبردار شود در فلان کشور قیمت مثلاً بنزین یا تعرفه مکالمات تلفنی از ایران بیشتر است! از فردایش این موضوع را همانند چماق بر سر مردم خودمان می کوبد که "نگاه کنید در فلان آباد قیمت ها دو برابر اینجاست!" و البته نمی گوید که در آنجا، اگر مثلاً بنزین دو برابر است، قیمت خودرو یک سوم اینجاست و جاده ها و خیابان هایش استاندارد هستند و ملت برای پیدا کردن یک جای پارک در معابر پایتخت، جان به سر نمی شوند!
3. کم فروشی با قیمت سابق
این طرح خلاقانه(!) مخصوصاً در ابتدای اجرای هدفمندی یارانه ها مورد توجه قرار گرفت و برای این که به خلق الله بقبولانند که هدفمندی باعث گرانی نمی شود، از حجم محصولات کاستند و مثلاً شیر 900 گرمی را در همان بسته های شیر یک کیلویی و با قیمت سابق به مردم فروختند یا از تعداد برگ های دستمال کاغذی کاستند و ... و در این میان، مسوولان هم با لبخندی رضایت آمیز ندا در دادند که دیدید با طرح هدفمندی گرانی پیش نیامد و پیش بینی های منتقدان غلط بود؟ (البته بماند که بعداً قیمت ها چنان بالا رفت که با کاستن 100 گرم شیر و کم کردن 10 برگ دستمال هم نمی شد شوی ارزانی را ادامه داد!)
4. تغییر تعریف
این هم برای خودش حکایتی دارد و از ابتکاراتی است که ای بسا تنها به مخیله مسوولان ایرانی خطور می کند. نمونه اش همین مخابرات خودمان است که قیمت مکالمات را اصلاً تغییر نداده و هر پالس را همچنان 44.7 ریال محاسبه می کند. فقط یک تغییر کوچک (!) در تعریف پالس داده اند:
تا پیش از این هر پالس تماس از تلفن ثابت به ثابت از ساعت 6صبح تا یك ظهر 134 ثانیه، از ساعت یك ظهر تا 21 شب میزان 159 ثانیه و از ساعت 21 تا 6 صبح میزان 193 ثانیه بود اما برای اینکه قیمت هر پالس تلفن افزایش نیابد، تعریف پالس را تغییر داده اند و از این به بعد به هر 120 ثانیه یک پالس می گویند و البته تأکید مؤکد می کنند که قیمت همان 44.7 ریال است!
تغییر تعریف البته در این مملکت، مسبوق به سابقه است: تغییر تعریف تورم، بیکاری و به کار بردن ادبیاتی نظیر "تعدیل نیرو" برای اخراج های گسترده و "تعدیل قیمت ها" برای گران کردن و ... !
5. ارزان شد!
جنس، هزار تومان می رود رویش، آقایان و رسانه هایشان سکوت می کنند و وقتی از آن هزار تومان افزایش یافته، 20 تومانش کم می شود مصاحبه می کنند و کلاس می گذارند که بازار را کنترل کردیم و قیمت ها را پایین آوریم! مراجعه ای به آرشیو سخنان مسوولان بانک مرکزی در باب مدیریت شان بر بازار سکه و ارز مشتی از این خروار را عیان می کند.
6. فرافکنی ؛ شاه کلیدی که به همه درها می خورد!
وقتی هم که آش آنقدر شور می شود که با انکار و تغییر تعریف و کم فروشی و ... کاری از پیش نمی رود، نوبت به "شاه کلید" می رسد: فرافکنی!
در همین بحران اخیر ارز که ظرف چند روز، یک سوم از ارزش پول ملی کاهش یافت و همه عالم و آدم متحیر از افزایش قیمت ها شدند، آقایان ترجیح دادند به جای مسولیت پذیری، همه چیز را به گردن پیامک هایی بیندازند که قیمت های موجود را اعلام می کردند! و یا در سایر گرانی ها مانند قیمت مسکن، از دست هایی سخن بگویند که در کار دولت ایجاد اختلال می کنند و نام هایشان هم در جیب رئیس جمهور است!
بعد از تحریر :
آقایان و خانم های مسوول! از گرانی های روزمره تان سپاسگزاریم! همین ما را بس است، در ضمن هیچ مسوولیتی هم متوجه شما پاکدستان نیست (!) ولی شعورمان را نادیده نگیرید و بر زخم گرانی ها، نمک اهانت نپاشید.
بنام خدا
از چند روز گذشته که بحث افزایش ناگهانی قیمت نان در کل کشور مطرح شده نانوایی های شهرهای غرب استان تهران خلوت شده و به گفته یک مادر سرپرست خانوار از این پس باید اشک را بر سر سفره کودکانم بگذارم.
به گزارش مهر، کلمه نداشتن برای انسانهای مرفه جامعه شاید لغتی غریب باشد و شاید خیلی ها با موج گرانی کنار بیایند یا به عبارتی آن را دور بزنند اما مفهوم نداشتن را کودکان بی سرپرست و خانواده های نیازمند به شدت لمس می کنند و هر زمان تومانی بر قیمت محصولی اضافه می شود آنان خون به جگر می شوند.
روزی که موضوع پرداخت یارانه ها مطرح شد خیلی ها از آن حمایت و خیلی ها با آن مخالفت کردند و بسیاری از حامیان خواستار تدبیر درست در اجرای صحیح این طرح ملی وعظیم بودند.
شاید خیلیها پیش بینی می کردند که اگر کوچکترین اشکالی در برنامه ریزی اجرای این طرح از ابتدا وجود داشته باشد و خشتها کج نهاده شود بار به مقصد نرسد.
طرح اجرایی شد و در گامهای اول افزایش نرخ گاز، برق، آب، سوخت و ... شکی بر مردم وارد آورد که موضوع قبضهای ۱۰ و ۲۰ میلیون تومانی در شهرهای شمالی به تیترهای اول رسانه های کشور تبدیل شد.
مردم قدرشناس و ولایی نظام جمهوری اسلامی ایران به امید آبادانی بیشتر کشورمان تورمها را نادیده گرفته و با گرانیها کنار آمدند.
در این میان نیازمندان و فقرا و زنان سرپرست خانوار فشارها را بیش از دیگران تحمل کردند فشارهایی که مرفهین را نیز به گله و شکایت واداشته بود و آنان را می توانست از پا در بیاید.
گیلاس رویایی در ذهن کودکان نیازمند
ماه ها گذشت، افزایش قیمت شیر، گوشت، مرغ، میوه و ... نیز مزید بر علت شد اما باز هم مردم چون شرایط حساس کشور و موضوع تحریمها را به خوبی درک می کردند، لب به گلایه نگشودند و تنها در پی افزایش نظارتها از سوی مسئولان برای کنترل قیمتها شدند، قیمتها کنترل نشد و گیلاس هفت هزار و ۴۰۰ تومانی به رویایی برای کودکان فقیر تبدیل شد.
نیازمندان از خوردن بسیاری از اقلام چشم پوشاندند، میوه های بهاری را تجملی دانسته و صرف نظر کردند، گوشت را به بهانه داشتن تب کنگو از سفره های بچه هایشان حذف کردند و از خوردن پروتین حیوانی صرف نظر کردند و .... از کنار خیلی محصولات خوراکی گذشتند و به نان و پنیر و سبزی دل خوش کردند.
اما دیروز خبری شنیدند که نان را نیز از سر سفره خیلی هایشان حذف می کرد، لواش ۱۶۰ تومانی، سنگک ۶۰۰ تومانی، بربری ۵۰۰ تومانی، تافتون ۳۰۰ تومانی دلهره و استرسی در نگاه زنانی انداخته بود که در صف نانوایی به امید خرید چند قطعه نان برای فرزندان یتیم خود می خواستند بخرند.
پیرزنی در صف نانوایی در رباط کریم در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: سنگک دانه ای ۶۰۰ تومان باید از سبد کالای من و همسرم حذف شود چون همسرم از کار افتاده و توانایی کار کردن ندارد و حقوق بازنشستگی هم نداریم و با کمک کمیته امداد زندگی می کنیم و قدرت مالی ما بسیار کم است.
سرانجام نان گران شد، امید است به بهانه افزایش قیمت نان دیگر کالاها و مواد خوراکی افزایش قیمت نداشته باشد که آنوقت کنترل و نظارت بازار بسیار سخت و سخت تر خواهد شد.
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 21 خورداد ماه
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبريار امرداد- نگار پاكدل : | ||
«دختر انار»، نمایشی برگرفته از داستانهای فولکلور و بازگوكنندهی ادبیات داستانی ایران به نویسندگی اردشیر صالح پور و کارگردانی حسن حاجتپور به زبان کودکان و به شکلی فانتزی این روزها در تالار هنر بر روی صحنه است. کارگردان نمایش«دختر انار»، از پیوند نزدیک بینندگان با نمایش و شمار بینندگان این نمایش ابراز خرسندی كرد و آشنا کردن کودکان با ادبیات کهن و فولکلور ایران را بنیادیترین شوند این نمایش دانست. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
به دنبال پیگیری هنرمندان شهرستان «کوهدشت» و همچنین رسانهها، مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان لرستان، از توجه برای رفع مشکلات این اثر تاریخی خبر داد. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
گردآوری: صديقه نودهفراهانی : | ||
«سعید نفیسی» ادیب، تاریخنگار، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی، بزرگمردی بود كه آثار گرانمايهاش امروزه فراروي پژوهشگران و ادبدوستان ايرانزمين است. چيرگي او به تاریخ و ادبیات ایران، شوند(:باعث) آن شده بود تا شمار بسیاری از نوشتههاي نثر و نظم فارسی را به شیوهای علمی و پژوهشي به چاپ برساند و از گمنامی بیرون آورد. کتابخانهي شخصی و کممانندی که به در گذر زمان گرد آورده بود به او این امکان را میداد که به مهمترین مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد. استاد نفيسی با وجود پرورش در يک محيط اشرافی سطح بالا، بسيار ساده زندگی می كرد و به ظاهر زندگی توجهی نداشت. دانستههای اجتماعی اش چنان بود كه با مردم هر طبقه صحبت می كرد گويی از آنان بود. در ميان مردم عادی به جهت پاسخ سلامهای گرم و احوال پرسی های صميمانهای كه می كرد محبوبيت ويژهای داشت. سعید نفیسی از بیماری آسم رنج میبرد و واپسين سالهای زندگی را در پاریس بهسر میبرد. هنگامی که برای باشندگي در نخستین کنگرهی ایرانشناسان به تهران آمده بود در ۲۲ آبان ۱۳۴۵ در تهران درگذشت. وی را در تهران، در کنار قبر پدرش و در آرامگاهی به نام «سر قبر آقا» (ظهیر الاسلام) به خاک سپردند. خاطره: مهمترين آثار او: |
بنام خدا
|
||
|
||
نگار پاكدل : | ||
اسناد تاریخی که بطور معمول توسط سازمان اسناد و کتابخانهی ملی هر استان نگهداری میشوند، بخشی از تاریخ و فرهنگ عمومی هر منطقه به شمار میروند. این اسناد برای پژوهشگران دارای ارزشي باور نکردنی است زیرا آنها تاریخ و فرهنگها را از میان همین اسناد مينويسند و راجع به فرهنگ و آداب و رسوم و ویژگیهای هر منطقه قضاوت میکنند، این تاثیرگذاری به اندازهاي است که حتا ممکن است یک نامه، یک قبالهی ازدواج و ... نظر پژوهشگران و محققان را در مورد فرهنگ یک منطقه دگرگون كند. این گنجینه اینروزها در یزد در شرایط بحرانی نابودي به سر ميبرد.
به گزارش مهر، «محمدرضا ملک ثابت»، ريیس سازمان اسناد و کتابخانهي ملی استان یزد در اینباره گفت: «بیش از دو میلیون برگ از سندهاي راکد ادارات که در سازمان اسناد و کتابخانهي ملی استان یزد نگهداری میشود به شوند كهنگي ساختمان و فرسودگی بافت آن، در خطر نابودیاند.» وي افزود: «سازمان اسناد و کتابخانهي ملی استان یزد در محل خانه لاریها كه از خانهها و مکانهای تاریخی كهن در یزد است قرار دارد. و با توجه به وضعیت ساختمان و فرسودگی مصالح به کار رفته، بیش از دو میلیون برگ از اسناد موجود در آرشیو سازمان در خطر نابودی و تخریب قرار دارد.» به گفتهي ثابت: «کمبود فضا و مکان مناسب برای نگهداری اسناد، احتمال فشردگی و چسبندگی اسناد و پروندهها را به دنبال خواهد داشت.» «ملک ثابت»، همچنین يادآور شد: « شمار زیادی فیلم و نوار صوتی و تصویری ضبط شده از سخنان پیشینیان و بزرگان یزد نیز به شوند وجود رطوبت در محل نگهداری، با خطر نابودی روبرو هستند.» این شرایط سبب شده مسئولان سازمان اسناد برای جلوگیری از نابودي تاریخ شفاهی بخشی از مکتوبات ارزشمند را به مکانهای دیگری ببرند. در این راستا در سال گذشته کلیهي کتابهای دستنویس و چاپسنگی سازمان اسناد و کتابخانهي ملی استان یزد به تهران آورده شد. وي همچنين گفت: «در صورت مهيا نشدن مکان مناسب براي گنجینهي اسناد استان یزد ناچاریم اسناد تاریخی یزد را به تهران يا ديگر استانها ببريم.» اسنادی که می توانند چراغ راهی برای محققان و پژوهشگران باشند، این روزها در حالی به شوند نداشتن فضای مناسب برای نگهداری در معرض نابودی قرار گرفته اند، که بسیاری از ساختمانهای مجلل در بخشهاي گوناگون به ویژه در مرکز استان یزد به محل استقرار ادارات تبدیل شدهاند. |
بنام خدا
مناره آجری گسکر ( مناره بازار ) شهرستان صومعه سرا
مناره آجری گسکر (مناره بازار)، یکی از زییاترین و با شکوه ترین بناهای برجای مانده از دوره سلجوقی است که در ۹ کیلومتری غرب شهرستان صومعه سرا و بر سر راه دهکده جاده کنار به مناره بازار بنا شده است.
مناره گسکر که در مسیر راه جاده شاه عباسی قرار گرفته است، یکی از مهم ترین آثار تاریخی استان گیلان زمین به شمار می رود و شکلی شبیه مخروط داشته و مقطع این مناره دایره ای شکل بوده که با حرکت به سمت بالا از قطر آن کاسته می شود. محیط این مناره در سطح زمین ۱۹ متر و قطر آن در قسمت پائین مناره هفت متر و در فوقانی مناره به ۲٫۳۵ سانتیمتر می رسد که با احتساب ضخامت ۱٫۳۰ سانتی متری دیوار قطر داخلی مناره در ارتفاع ۱۰ متری از سطح زمین به ۲٫۵ متر می رسد.
ارتفاع اولیه مناره ۳۰ متر بود، پنج متر آن بر اثر شرایط جوی و آب و هوایی منطقه و ۱۳ متر آن به دلیل زلزله سال ۱۳۶۹ فرو ریخت و تنها ۱۲ متر از مناره بر جا مانده است.
مناره آجری گسکر ( مناره بازار ) از آجر و ملات ساروج ساخته شده است. از مصالح به کار رفته در این مناره می توان به آجرهای مربع شکل به ابعاد ۲۰ در ۲۰ در پنج سانتیمتر و ملات ساروج اشاره کرد.
تنها تزیین این مناره دو ردیف آجر کاری تزئینی با نقوش هندسی بوده که به دلیل فرو ریختن قسمت فوقانی مناره قابل مشاهده نیست و در بقیه قسمت ها کاملا ساده و بدون آرایش است. تنها راه ورود به مناره از طریق یک در ورودی است که در قسمت جنوب غربی مناره واقع شده و با قوسی زینت گرفته است و تنها راه رفتن به بالای مناره پله های مارپیچی است که توسط یک ستون نگه دارنده در وسط به ابعاد ۱۰ در ۹۰ سانتیمتر ایستایی یافته است.
ارتفاع پله های مارپیچ مناره ۲۵ سانتی متر است و عرض پله ها در قسمت دیواره مناره به ۴۰ سانتیمتر و در قسمت ستون نگه دارنده پله ها به ۱۵ سانتی متر می رسد. دو نورگیر به ابعاد ارتفاعی یک متر، عمق ۱٫۳۰ سانتیمتر و پهنای ۱۰ سانتی متر در مناره مشهود است. نور گیر اول در ارتفاع شش متری از سطح زمین قرار گرفته و در اثر زلزله سال ۱۳۶۹ تخریب نشد ولی نورگیر دوم همراه با فرو ریختن دیواره از بین رفت که پس از عملیات مرمت این نورگیر را به همان شکل و اندازه نورگیر اول در آوردند.
هشت متر از این مناره به همان فرم و شکل اولیه مرمت شده است و هم اکنون ارتفاع مناره به ۲۰ متر می رسد. ساختمان این مناره طبق نوشته رابینو در کتاب دارالمرز به نقل از خوچکو به چهل گوش چمنی نسبت می دادند، ولی از نظر تاریخی صحت این موضوع اثبات نشده است و از سویی به روایات محلی سازنده این مناره ( چهل گوشی چمنی ) شخصی بوده که زمانی با اقتدار حکومت می کرده و اعلام داشته که قصد دارد با خدا مبارزه کند و برای صعود به آسمان دستور ساخت چنین مناره ای را داده است.
در هر صورت هدف اصلی از ساخت این مناره بر ما پوشیده است چه بسا که این مناره در دل جنگلی انبوه “هفت دغنان” بوده و نه به کار راهنمایی می آمده و نه کسی می توانسته بر بالای آن دیده بانی کند، ولی از نظر بهره برداری احتمالاً به منظور تعیین زمان دقیق طلوع و غروب خورشید استفاده می شده است.
مناره دیگری شبیه این مناره در روستای کلده فومن قرار دارد و در محوطه منزل مسکونی یکی از روستائیان واقع شده است که آجرهای آن به دلیل شرایط آب و هوایی از بالا فرو ریخته و از پائین نیز به دل خاک فرو رفته است و تنها قسمت باقیمانده و ایستایی این مناره که مشهود است به چهار متر می رسد، همین قسمت باقیمانده نشاندهنده سبک معماری و شباهت فوق العاده زیاد این دو مناره است تا جائیکه اهالی معتقدند این دو مناره توسط یک راهروی زیرزمینی به هم متصل بوده اند.
شهر قدیمی گسکر در جنگل هفت دغنان با گذر از روستای بهمبر، درست غرب جاده آسفالته مینا بوبه پونل در کنار راه جاده شاه عباسی بر روی رودخانه اسکندر رود آثار خرابه ها و ویرانه های به جا مانده از شهری قدیمی در دل جنگل انبوه هفت دغنان به وسعت ۴۰ هکتار به چشم می خورد.
امروزه از بقایای شهر قدیمی هفت دغنان که زمانی شهری آباد و پر رونق بوده، می توان به آثاری همچون حمام، خانه، مغازه، یک پل آجری و گور سیده خروسه ( خوری سو ) اشاره کرد. این شهر زمانی محل حکومت امرای گسکر بوده و قدمت آن به دوره ایلخانی و صفوی بر می گردد.
بنام خدا
پس از آنکه «یزدگر سوم» در جنگ نهاوند از تازیان شکست خورد، او برای کمک گرفتن و گردآوری سپاه نو بهسوی خراسان و خاور ایران رهسپار شد. یکی از شاهزادگان ساسانی بهنام «باو» فرزند «کیوس» که سردار شجاعی بود از یزدگرد اجازه خواست که برای نیایش به آتشکدهای که پدرش ساخته بود برود و سپس به او بپیوندد. «باو» در آتشکده مشغول نیایش بود که به او خبر میدهند که یزدگرد، در شهرِ مرو به فرمان «ماهوی سوری» فرماندار آنجا و بهدست آسیابانی کشته شده است. «باو» با شنیدن این خبر بسیار اندوهگین شد.
در این هنگام، تازیان در بخش جنوبی مازندران نفوذ پیدا کردند و در بخش شمالی آن نیز بهدلیل نبودن فرماندهی شایسته و مناسب هرجومرج روی داده بود. مردم مازندران برای نگاهبانی و نگاهداری سرزمین خود از دشمنان، نمایندگانی را به نزد «باو» فرستادند و از او درخواست کردند که سرزمین آنها را اداره کند. «باو» پس از گرفتن پیمان از مردم به آنجا رفت، تازیان را از آنجا بیرون راند و نزدیک ۱۵سال فرمانروایی کرد تا اینکه بهدست شخصی بهنام بلاش(ولاش) کشته شد. او دودمان «باوند»ی را تشکیل داد. مدت پادشاهی اسپهبدان باوندی در کوهستان(کهستان)بالا از سال ۴۵ تا ۴۶۶ هجری مهی برابر است با ۴۲۱ سال و در این مدت مردم کوهستان پیرو دین زرتشتی و در راه و روش نیز، پیرو نیاکان باستانی خود در روزگار ساسانی بوده و در دین، آداب و رسوم ایشان در مدت ۵ سده هیچ خدشهای روی نداده است.
پس از اسپهبد «غازن دوم باوند» که واپسین فرمانروا از خاندان باوندی در کوهستان «فریم» یا «پریم»(واقع در هزار جریب دودانگه کنونی در جنوب شهر ساری) است. چیرهشدن دستهی دوم از شاهان باوندی آغاز میشود که از «پریم» به شهر ساری منتقل شدهاند.
دوران پادشاهی این دسته از ۴۶۶ هجری مهی از اسپبد«شهریار»(پسر غازن دوم) آغاز و در سال ۶۰۶ هجری مهی با کشته شدن اسپهبد «رستم شاه غازی» نامور به «شمس الملوک» پایان مییابد و پایتخت این دسته در مدت ۱۴۰ سال شهر ساری بوده است.
دسته سوم از شاهان باوندی که «کین خواریه» نامیده میشوند، از سال ۶۳۵ هجری مهی از اسپهبد «اردشیر» نامور به «حسامالدوله» آغاز و در سال ۷۵۰ هجری مهی با کشته شدن اسپهبد «حسن فخرالدوله» در آمل پایان مییابد و دیگر کسی از این خاندان به پادشاهی برنخواست و شهرستانهایی که از آغاز دسته دوم باوندیان یعنی سال ۴۶۶ هجری مهی تا پایان سال ۷۵۰ هجری مهی در تصرف ایشان بود و همهی مازندران بهجز «رویان» و در بیشتر مواقع دماوند- کلومن(سمنان، دامغان و بسطام) ، گرگان و بخشی از استان ری میباشد.
پس از برچیدهشدن خاندان باوندی «کینخواریه» در سال ۷۵۰ هجری مهی همهی سرزمین مازندران سوای «رویان جنوبی» که شامل دیلمان، طالقان و رودبار بود بهدست فرمانروایان اسلامی افتاد. ولی باز هم اسپهبدان «پادوسبانی» در رویان جنوبی، به فرمانروایی خود ادامه میدادند تا سال ۱۰۰۶ هجری مهی که بهدست شاه عباس صفوی از بین رفتند. دودمان«پادوسبانیان» پس از سلسله آفتاب در ژاپن طولانیترین مدت فرمانروایی در جهان را داشتند. چون فرمانروایی آنان از سال ۵۴۰ هجری مهی آغاز و تا سال ۱۰۰۶ هجری مهی ادامه داشت. با فروپاشی واپسین دودمان فرمانروایان زرتشتی در مازندران، زرتشتیان آن سامان نیز کم و کمتر شدند بهگونهای که امروزه دیگر اثری از آنها در این جاها دیده نمیشود.
یارینامه:
- آذرگشسب، موبد اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان.
نویسندهی کتاب «مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان» روانشاد «موبد اردشیر آذرگشسب» برای نوشتن بخش «تاریخ اسپهبدان تبرستان»، از دو کتاب بهنامهای «تاریخ تبرستان» نوشتهی «بهالدین محمد ابن حسن ابن اسفندیار» که در سال ۶۱۳ هجری مهی(:قمری) نوشته شده است و همچنین کتاب «تاریخ تبرستان پس از اسلام» نوشته «اردشیر برزگر» بهره برده است. نوشتار بالا، کوتاه نوشتهای از کتاب دوم است.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی : | ||
دویستوهفتاد و هفتمین شمارهی امرداد چاپ شد. این شماره با تیتر نخست «بله؛ کوروش، بزرگ بود» بر روی دکههای روزنامهفروشی رفت. چندی پیش نشریهای، با این تیتر که «آیا کوروش بزرگ بود؟»، هم مردمی را که به بزرگی و منش نیک کوروش بزرگ میبالند و هم کوروش بزرگ را، دستمایهی شیطنت خود کرد. |
بنام خدا
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
چندماه پیش چند تن ناشناس، میلهای عبادتگاه ساسانی سمیرم را از بالای یکی از غارهای پنجگانهي آن به پایین آبشار تنگسیر، پرتاب کردند و این میلهای بزرگ، هر کدام چند تکه شدند. برخی از بوميان هم، تکه تکههایی از این میل را براي ستون به خانه هایشان بردند.
به گزارش ميراث خبر؛ عدهای ناشناس (برخی میگویند شماري از بوميها) که برای گردش به این عبادتگاه رفته بودند، میل سنگی (پایه) این عبادتگاه را به شوندهاي(:دلایل) ناروشن به پایین پرتاب کردند. این میل تاریخی به پایین آبشار تنگسیر، کنار آسیاب تاریخی سمیرم افتاد و تکهتکه شد. بومی ها، این میلهای تکهتکه شده را که روزگاری دارای نوشتههای ساسانی بودند، به خانههایشان برده تا آنها را بهجای ستون بهكار برند. گفته میشود، مسوولان اداره میراث فرهنگی سمیرم پس از این رخداد، توانستند برخی از این میلها را به جای نخستشان باز گردانند. «سجاد افشاری»، مدیر ادارهي میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان سمیرم، دربارهي افتادن میل عبادتگاه ساسانی به پایین آبشار میگوید که، به نظر میرسد این كار از سوی بوميها انجام شده و همین پيشآمد، نشان میدهد که کار در این گستره با دشواريهاي بسیاری روبهرو است. او می افزايد که، این اداره، همهی تلاش خود را برای جابهجايی تکههای این میل تاریخی به جایگاه نخست انجام دادهاست. کارشناسان میراث فرهنگی بر این باورند که، با توجه به این رخداد، خطر همچنان غارها و ديگر بناهای سمیرم را تهدید میکند و باید نظارتهای بیشتری روی این آثار انجام گیرد. در پيرامون شهر سمیرم ٥ میل سنگی وجود دارد که نشان دهندهي جایي مقدس یا وجود آتشکدههای ساسانیان هستند. سمیرم در روزگار ساسانیان به اندازهي یک شهر، گستردگي و جمعیت داشته است. سمیرم، شهری در جنوب باختری(:غربی) استان اصفهان بین چهار استان اصفهان، چهارمحالوبختیاری، کهگیلویهوبویراحمد و فارس است. |
بنام خدا
قطح درخت 830 ساله مازندران با مجوز منابع طبیعی ساری انتقادات را برانگیخته است.
صفر قانع متولی امامزاده محمد در روستای گرجیکلا ساری درباره نحوه قطع درخت 830 ساله در گفتوگو با فارس گفت: مسببان قطع درخت با دریافت مجوز از منابع طبیعی از ساعت هفت صبح عملیات قطع درخت را آغاز کردند.عملیات قطع درخت حدود پنج ساعت طول کشید و هیچ یک از اهالی متوجه قطع درخت در این ساعت از روز نشدند.
وی یادآور شد: صبح روز حادثه در برگشت از ساری به روستا در ابتدامتوجه شدم درخت 830 ساله روستای گرجیکلا قطع شده است.برخورد تندی با متولیان قطع درخت داشتم، ولی متولیان قطع درخت مجوز منابع طبیعی را در دست داشتند و ارائه کردند.
قانع یادآور شد: اهالی روستا با شنیدن صدای قطع درخت به سمت امامزاده حرکت کردند، با توجه به علاقههایی که مردم روستا به این درخت داشتند و پیشبینی میشد که برخورد فیزیکی میان مردم و قطعکنندگان درخت اتفاق میافتد، سریعاً آنها را متوجه عمق دلسوختگی مردم کردم که مسببان قطع درخت از محل متواری شدند.
عبدالله تقویی که از طرف اهالی روستایی گرجیکلا ساری برای پیگیری این پرونده به مقامهای قضایی و منابع طبیعی معرفی شد، بیان داشت: درخت 830 ساله از روی زمین قطع شد، ولی ما نگران این هستیم که درختان دیگری که در این باغ وجود دارند نیز دوباره قطع شود.
وی با اشاره به چند درخت دیگری که در محوطه امامزاده محمد وجود دارد، بیان داشت: منابع طبیعی اقدام به شمارهگذاری و قطع چند درخت دیگر در این محوطه کرده است.
تقوایی در مورد پرونده قطع درخت 830 ساله در ساری بیان داشت: پرونده این درخت مختومه شد و پیگیریهای زیادی برای انجام این پرونده انجام شد، ولی هیچ حکمی برای مسببان قطع درخت صادر نشد.
مسئول پیگیری پرونده قطع درخت 830 ساله در ساری گفت: برای بررسی این پرونده به بسیاری از مسئولان شهر ساری از جمله فرماندار ساری نیز مراجعه کردم که جواب قانعکنندهای که مرهم زخم مردم روستا باشد داده نشد.
وی درباره نظر کارشناسان نسبت به قطع درخت تصریح کرد: با چند نفر کارشناس خبره که خارج از حیطه منابع طبیعی فعالیت میکردند درباره سلامت درخت نیز صحبتهایی انجام شد که تمام کارشناسان نسبت به بیمار بودن درخت، نظری نداشتند.
تقوایی در پاسخ به پرسش فارس درباره این مسئله که برای لاشه این درخت چه برنامهای دارید، بیان داشت: یکی از دلالان چوب برای خرید این لاشه چوب، مبلغ حدود 2 میلیون و 500 هزار تومان قیمت پیشنهاد کرد که این موضوع با مخالفت شدید اهالی محل مواجه شد.
وی در پایان اذعان داشت: در تلاش هستیم تا با فروش قیمت واقعی این درخت، پول حاصل از فروش درخت را برای مشکلات محوطه امامزاده اختصاص دهیم.
بنام خدا
صنایع دستی |
|
حصیر بافی : حصیر بافی در برخی از روستاهای استان مازندران به ویژه در غرب استان رایج است. در مازندران از نوعی حصیر به نام « کوب » برای زیر انداز استفاده می شود. برای بافت « کوب» از گیاهان خود رو چون « گاله » و « واش » که در باتلاق ها و اب بندان ها می روید بهره می جویند. برای تهیه زنبیل و سبد نیز از همین گیاهان استفاده می شود. گاه تهیه این مصنوعات با به کارگیری چوب و نی یاد و نوع علف به نام های « وران » و « سازیر » انجام می شود. گلیم بافی : گلیم بافی نیز یکی از دیگر صنایع دستی و سنتی استان محسوب می شود. در حال حاضر در بیشتر روستاها و شهرهای استان به این هنر اشتغال دارند. نقوش گلیم اغلب به شکل هندسی است و بافنده با الهام گرفتن از اطراف طبیعت خود، نقش می زند. رنگ گلیم نیز بر گرفته از طبیعت پیرامون و غالب رنگ های تند و شاد مانند قرمز ، نارنجی ، کرم، سبز، سرمه ای است. جاجیم بافی : در میان دست بافت های روستایی ، جاجیم از اهمیت بیشتری برخوردار است و کاربردهایی نظیر زیرانداز، پشتی، سجاده رختخواب پیچ، مفرش، پتو، وریه کرسی و... داردو این هنر در بسیاری از مناطق روستایی از جمله « متکازین » از توابع بهشهر بخش دودانگه شهرستان ساری، آلاشت سواد کوه ، کجور، نوشهر و کلاردشت چالوس اقبال و توجه است. در روستای کوهستانی و ییلاقی متکازین در بخش هزار جریب بهشهر ، اصولا" بافت جاجیم توسط زنان صورت می گیرد و مردان جز در مرحله تهیه پشم، نقش چندانی ندارند. در بافت جاجیم این منطقه پس از بافتن حاشیه، نقش اندازی که در اصطلاح « گل » خوانده می شود صورت می گیرد . این نقش ها اسامی مختلفی دارند چهار گل، خشتی ، پنجه ای، گل آفتاب گردان، آفتاب تیره، حاشیه های اطراف نیز با طرح مثلث دندانه دار پر می شود.برای بافت جاجیم در اندازه های بزرگ تر دو یا چند عدد جاجیم بافته شده به اندازه عرض دار موجود را به یکدیگر متصل می نمایند و یک جاجیم در اندازه دل خواه شکل می گیرد. جوراب بافی : جوراب بافی یکی از صنایع دستی رایج و بومی منطقه است که به ویژه در روستای « صالحان » از جمله صنایع دستی اساسی محسوب می شود. این صنعت بومی را می توان بر مبنای تولید و مصرف آن به جوراب چکمه ای یا گردن بلند و گردن کوتاه تقسیم کرد. در روستاهای منطقه در حال حاضر تولید جوراب به شکل ساده انجام می شود و پشم گرفته شده از گوسفند بدون ررنگ آمیزی واستفاده از نقوش مختلف عرضه شده و جنبه هنری ندارد. موج بافی : ماده اولیه موج بافی که به نام های « رختخواب پیچ » و « ایزار » نیز معروف است، پشم است. به همین دلیل ارزان و قابل شستشو دارای استحکام، نرم و سبک است. موج بافی به دلیل صفت هایی که بر شمردیم، به عنوان هنری فراگیری در کذشته مطرح بود و اکنون میز کم وبیش در این منطقه رواج دارد.امروزه این هنر بیشتر در روستاهای منطقه کجور به جا مانده است. گونه ای از این دست بافت ها با همین کاربرد « چاد شب » نامیده می شود. معروف ترین آن « چادر شب دارایی» است که دارای رنگ های متنوع به وبژه طیف های گوناگون رنگ قرمز که جاذبه بیشتری نسبت به رنگ های دیگر دارد است. در این منطقه در کنار بافت این نوع پارچه، سفره های ظریف و پرارزش نیز بافته می شود. پارچه بافی : در گذشته بافت انواع پارچه هاپشمی، ابریشمی و نخی معمول بود. نوعی پارچه ابریشمی که الیجه نام داشت برای دوخت کت زنانه به کار می رفت. از پارچه های پشمی « چوغا» و « باشلق» برای پالتو استفاده می شود. و از شمد که نوعی پارچه خنک و لطیف است در تابستان به جای پتو استفاده می شود. چنته لفور : چنته نوعی کیف دسته دار است که در قریه « لفور» از توابع سواد کوه تولید می شود برای بافت آن از دستگاه « کرک چال » استفاده می شود و مراحل تولید آن مانند جاجیم است با این تفاوت که پس از پایان کار، دوردوزی و گاه با مهره های تزیینی و خرمهره تزیین می شود. نمد مالی : نمد مالی در بیشتر مناطق استان مازندران به خصوص درمنطقه کجور و روستاهای اطراف رامسر رواج دارد. ماده اصلی نمد پشم و گوسفند و به رنگ های طبیعی مانند سفید و سیاه و قهوه ای و برای نقش اندازی آن از پشم های رنگ شده شیمیایی بهره می جویند معمولا" ساخت یک قطعه نمد یک روز به طول می انجامید و اغلب چند نفر روی آن کار می کنند. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
برجای ماندههای شهر باستانی بیشاپور که یکی از مهمترین شهرهای روزگار ساسانی بوده، روز30 اردیبهشت، آتش گرفت. شاهدان از سیاه شدن گستره، به شوند(:دلیل) آتشسوزی خبر میدهند. آتشزدن علوفههای خشکی که روی گسترهی ساسانی بیشاپور رویش کردهاند، شوند آتش گرفتن این گسترهی باستانی شدهاست. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی : | ||
كاوش آبراهههای زیرزمینی تخت جمشید براي یافتن راه اصلی آن در جنوبخاوری(:شرقی) تختگاه، امسال آغاز شد.
به گزارش ایرنا و بنابر اعلام روابط عمومی پایگاه میراث جهانی پارسه پاسارگاد، از جمله اهداف كاوش در این گستره، باز كردن راه بستهشدهي آبراههها برای گذر آبهای سطحی تختگاه تخت جمشید است. تاكنون سه كارگاه 4 × 4 متر ایجاد شده و كار كاوش در آنها همچنان ادامه دارد. شمار فراوانی قطعهسفال نگاردار و ساده و همچنین نزديك به 60 قطعه سنگ با نقشهای گوناگون از يافتههاي اين كاوشها تاكنون است. گروه مشترک كاوش ایران و ایتالیا، بر پايهی پيماننامهای، مسوول كاوش در شهر تاریخی استخر هستند. به گزارش روابطعمومي پایگاه میراث جهانی پارسه پاسارگاد، پرفسور كارلو چرتی، رایزن فرهنگی سفارت ایتالیا در ایران و دكتر میراسكندری، فرنشين پژوهشكده باستانشناسی سازمان از تخت جمشید و مراحل كاوش آبراههها بازدید كردند. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
فيروزه فرودی : | ||
آیینها بازتاب تلاش اندیشه، بینش و کردار انسان برای پیوند او با آفریدههای جهان پیرامون و جامعهی انسانی است. بر پایهی باورهای زرتشتیان، یکی از آیینهای سپند(:مقدس)، پرهیز از خوردن گوشت در چهار روز از ماه، که آنها را «نَبُر»(به معنی نبریدن سر جانداران و نکشتن آنها) گویند،است. نخست: انسان گیاهخوار است و معدهی او برای گوارش و هضم گیاهان ساخته شدهاست. |
بنام خدا
|
|
|
|
سليمان لطفی نيا : | |
منارجنبان روستای «خرانق» که دیرینگی آن به روزگار ساسانیان میرسد، یکی از یادگارهای ثبت ملی شدهی استان یزد است که کارشناسان از آن با نام اثری کممانند، یاد میکنند. این منار دارای ٣ اشکوب(:طبقه) بوده و در گوشهی شمالی مسجد جامع خرانق برپا شده است. از این مناره که بلندترین سازهی آنجا است در گذشته برای فانوسخانه و برج دیدبانی سود جسته میشده است. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
گسترهی جهانی پاسارگاد، گونهای مهندسی پیچیده دارد که بیتوجهی به آن، شوند(:سبب) هوازدگی و آسیبش شده است. به گفتهی شاکرمی، گونهی دوم مهندسی در این گستره، به ضد زمینلرزه بودن آثار و پیشگیری از نمزدگی مربوط میشود. او گفت: «در سازههای پاسارگاد، ٣ چیز درخور توجه است؛ زمینلرزه، نم و سستی خاک. بنابراین در پاسارگاد همهی سازهها، پیهای چند لایه دارند تا در برابر سستی خاک پایدار، در برابر زمینلرزه قابل سرخوردن و در برابر نم، نفوذناپذیر باشند. در برجایماندههای پاسارگاد، به شوند جایگرفتن روی خط زمینلرزه و خاک سست، مهندسی عالیای به کار رفته است که نشان میدهد 2500 سال پیش سازندگان پاسارگاد مهندسی زمینلرزه، نم و نشست زمین را به خوبی میشناختند.» شاکرمی در دنباله گفت: «تل تخت، باید مانند تخت جمشید از خاکهای ارگانیک پاکسازی شود. در آرامگاه کوروش نیز باید بهسازیهایی علمیتر، بهویژه برای پلهها انجام شود.» |
بنام خدا
قديمی ترين تصاوير از تخت جمشيد
قديمی ترين تصاوير تخت جمشيد در اسناد دانشگاه شرق شناسی شيکاگو – (کاخ داريوش – بخش NE و ستون W )
ميرحسين موسوی در تخت جمشيد (دوره نخست وزيری)
ارنسد هرتزفلد در کنار کتيبه خشايارشاه – تخت جمشيد
از قديمی ترين نقاشي های تخت جمشيد
بنام خدا
25 اردیبهشت روز بــزرگداشت فردوسی گـــرامی بـــاد
اثر گران سنگ حکیم فردوسی بانام «شاهنامه» سروده ای است که هویت دینی و میهنی ایرانیان در آن ریشه دارد. این اثر ماندگار ادبیات ایران و جهان، بازتاب دهنده آیین ها و زبان ماندگار و شیرین پارسی است. آفریننده شاهنامه با آگاهی و تسلط کامل بر فرهنگ و تمدن و باورهای ایران کهن و دوره اسلامی و با نگاهی ژرف و بلند و بیانی شیوا و قابل فهم، تاریخ ایران را به زبان شعر گفته است. نظم شاهنامه در سال ۳۹۴ هجری آغاز شد.
برای آفرینش این اثر ۳۰ سال رنج و سختی طاقت فرسا لازم بود که تنها از عهده فردی بزرگ چون فردوسی که دغدغه دین و میهن و از میان رفتن زبان و هویت ایران در برابر رویدادهای زمان داشت، برمی آمد. بنابراین فردوسی با حوصله فراوان این رنج ۳۰ ساله را به جان خرید و به گفته خودش، هویت و ماندگاری عجم را بدین پارسی (شاهنامه) زنده نگه داشت. فردوسی در زمانه ای این کار سترگ را انجام داد که سرشار از تنش های اجتماعی و سیاسی و بدخواهی و کینه توزی نسبت به ایران و ایرانیان بود. به گفته خودش: زمانه سرایی پر از جنگ بود/ به جویندگان بر زمین تنگ بود.
● شخصیت
حکیم منصور بن حسن، معروف به ابوالقاسم فردوسی سال ۳۲۹ در روستای باژ، شهر توس، واقع در حومه مشهد (خراسان) چشم به جهان گشود. حکیم فردوسی به طبقه دهقانان (دهگان) تعلق داشت. این طبقه بر خلاف امروز، دارای ملک و زمین های کشاورزی بودند. این مالکیت یکی از منابع ثروت در آن روزگار به شمار می آمد. این منبع ثروت برای فردوسی بسیار مهم بود زیرا وقتی که به کمک دانش و توانایی های فردی او آمد، توانست اثری ماندگار و بی همتا مانند شاهنامه را بیافریند؛ اثری که یکی از اسناد هویت فردی و اجتماعی و تاریخی ایرانیان به شمار می آید. بنابراین فردوسی هر آنچه از مال و ثروت که داشت برای آفرینش شاهنامه هزینه کرد به اندازه ای که حتی در واپسین سال های عمر به رنج و تنگدستی گرفتار شد، اما تسلیم افراد سودجو مثل محمود غزنوی نشد. موضوعی که دستاویزی برای تخریب شخصیت فردوسی شده مبنی بر این که وی می خواسته شاهنامه را به محمود غزنوی بفروشد. در واقع هدف فردوسی حفظ و نگهداری شاهنامه از خطر نابودی بود که ممکن است تصمیم گرفته باشد آن را به کتابخانه دربار غزنوی بدهد، اما پس از برخورد بیخردانه محمود غزنوی از این تصمیم خود منصرف شده است. به هر حال، اوج هنر فردوسی در آفرینش اثری است که در آن از نیازهای اساسی بشر سخن به میان آمده، افزون بر این تاریخ و زبان و هویت ایرانیان هم به این وسیله از خطر فنا حفظ شده است.
● خداشناسی
نگاه فردوسی به جهان بالا، خدا و آنچه که آفریننده هستی به وجود آورده، نگاهی ویژه و متفاوت است. به بیان دیگر، اگرچه بحث خداشناسی اساس اندیشه فردوسی را تشکیل می دهد، با این وصف، آفریدگاری که مورد نظر فردوسی است، راهگشا، راهنما، آفریننده و مالک جان و خرد و هستی آدمی است. روزی ده، بخشنده و مهربان و بخشایشگر و در بیانی کوتاه لطیف و نوازشگر بندگان است. پس توسل و نزدیکی بندگان با آفریدگارشان، آفریدگاری که این همه موهبت به آنها ارزانی داشته مایه خرسندی روح و روان و بهروز ی در زندگی و جاودانگی در حیات پس از مرگ خواهد بود.
● دین، میهن
رکن اساسی دیگر که پایه اندیشه های فردوسی قرار می گیرد، بحث سرزمینی است که فرد در آن زندگی می کند و به آن تعلق دارد. در واقع آنچه که با نام ثمره تلاش و پشتکار فردوسی می توانیم بنامیم، ضمانت کننده باورهای دینی بشر ایرانی، زبان پارسی و هویت میهنی و داشته های فرهنگی و تمدن ایرانی است. فردوسی کسی است که نام و شخصیت و تاریخ ایرانی را بلندآوازه کرد و زبان پارسی را از خطر نابودی رهانید. در زمانی این وظیفه سترگ را انجام داد که بزرگ ترین تهدیدها متوجه زبان، دین و ملیت ایرانی بود.
● خرد، نوعدوستی
بارزترین وجه اندیشه فردوسی، نگاه ویژه و ژرف او به مقوله «خرد» است، خرد که راهنما و راهگشا و هدایت کننده آدمی در این جهان و سرای آخرت است، خرد که راهنمای آدمی در گزینش راه نیک از راه بد است. اخلاق و منش های نیک انسان از نظرگاه بلند فردوسی دور نمانده است. رفتار و کردار نیک انسانی، نوعدوستی، صلح دوستی و همه نیکی ها که در قالب پند و اندرز در شاهنامه بیان شده، نزد فردوسی ارزشمند و قابل احترام است و برعکس ناپاکی ها و زشتی ها، نکوهیده شده و هیچ جایگاهی ندارد.
بنام خدا
قلب مادر - ایرج میرزا
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
پويان پشوتنی : | ||
در جهان شاهنامه و اندیشهی فردوسی، درخت جایگاهی بلند و نمادین دارد و سرشار از راز و رمزهاست. تا بدانجا که نام 570 درخت سرافراز را در شاهنامه میتوان یافت. درخت در شاهنامه نماد پایداری و ایستادگی و سربلندی است. افزون بر آنکه رمز بالندگی و پیشرفت نیز هست. در فرهنگ ایرانی، درخت پدیدهای خجسته و سپند و اهورایی است. آنچه در اینجا به آن اشاره میشود برپایهی پژوهش گستردهای است که دکتر مهدخت پورخالقی دربارهی «درخت شاهنامه» انجام داده است. یارینامه |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبريار امرداد- نگار پاكدل : | ||
«زمانیکه «حسن هیکل»٬(روزنامه نگار نامدار مصری) به ایران آمد٬ از وی پرسیدند چه شد که مصر با آنهمه دیرینگی و فرهنگ عرب شد اما ایرانیان عرب نشدند و ایرانی و پارسی سخن ماندند؟ میگویند؛ اشک در چشمانش حلقه و زد و گفت چون ایران فردوسی داشت و مصر نداشت.»
«حسین وحیدی»٬ پژوهشگر فرهنگ ایران باستان٬ در همایشی که به پاسداشت و بزرگداشت فردوسی به کوشش «کانون فردوسی بزرگ» و «کانون ایران بزرگ»٬ برپا شده بود، افزون بر سخن بالا گفت: « سخن دربارهی فردوسی است و شاهنامهی جاویدان او که به راستی دریایی بیکران است در همه ی زمینهها و برای شناخت و دریافت ژرفای شاهنامه و سخنان حکیمانهی فردوسی باید شاهنامه را واژه به واژه خواند و واژگانش را به کمک «اوستا»، ریشهیابی کرد تا بتوان درک درستی از آن به دست آورد و به ژرفای کار بزرگ فردوسی بزرگ پی برد. همینکه ما امروزه ایرانی هستیم و به زبان پارسی سخن میگوییم خود نشاندهندهی ارج کار بزرگ فردوسی است.» ایر که ایران از آن آمده نجیب و بزرگوار است
«وحیدی» از دست های پنهانی که در کارند تا ما ایرانیان، خود و فرهنگمان را نشناسیم سخن گفت و سپس با اشاره به ریشهی برخی واژگان شاهنامه، گفت: « آریا، واژهای خوشآهنگ و نامی برای ایرانیان است٬ ساختهی بیگانگان. واژهی درست «اییر» است که در اوستا آمده که به معنای نجیب و بزرگوار است.»
این پژوهشگر فرهنگ ایران باستان٬ سپس در دنباله ی سخنش افزود:« نام ایران برگرفته از ایرها است. بخشی از ایرها به ایرلند رفتند و گروهی به هندوستان به هر روی آریا باید ایر خوانده و گفته شود. در شاهنامه این ماندگاری به این گونه آمده که کیومرس(به معنی؛ زندهی میرا)٬ در کوه ماندگار شد٬ در یک جای سرد و تاریک. تا این که همانگونه که در اوستا آمده روزی «هوشنگ» برای شکار به بیرون رفت ماری را دید و سنگی به سویش پرتاب کرد اما سنگ به مار نخورد و به سنگی دیگر برخورد کرد و آتشی از برخورد دو سنگ با هم پدید آمد. این سرآغاز یک انقلاب است که فردوسی این رویداد را اینگونه بازگو میکند؛ بگفتا فروغیاست این ایزدی پرستید باید اگر بخردی.» این پژوهشگر سپس به معنای واژهی «پرستید» پرداخت و گفت واژهی پرستیدن در زبان اوستایی به معنای نگهداری کردن است نه عبادت کردن. پرستنده در معنای کسی است که چیزی را نگه می دارد نه کسی که چیزی را عبادت میکند. پس به راستی که معنای واژگان شاهنامه بی اندازه دقیق و حساس است و برای به بیراهه نرفتن، باید در شناخت معنای واژگان و ریشهشان بکوشیم. باید بدانیم و آگاه باشیم تا اگر گفتند ایرانیان آتش پرست بودند بتوانیم با گواه، ثابت کنیم که نبودهایم چراکه گفتههای نادرست دربارهی ایرانیان و شاهنامه بسیار است.» وی اینگونه سخنش را ادامه داد که:« از دیدگاه هازمان شناسی(جامعهشناسی)٬ اینجا فردوسی دارد از رویدادی شگرف سخن میراند که برای نخستین بار آتش پرستیده(نگهدار) شد و با پدید آمدن آتش رویدادی بزرگ در فرهنگ ایران و جهان بوجود آمد و ایرانیان در زمان هوشنگ با نگهداری آتش بر سرما و تاریکی چیره شدند و بدینسان توانستند از کوه به دشت بیایند و به یاری آتش خانه بسازند و شهروندی و تمدن در تاریخ ایران و جهان شکل بگیرد.» این پژوهشگر سپس گفت:« رویداد بزرگ دیگری که فردوسی به آن میپردازد این است که در زمان هوشنگ ایرانیان با نگهداری آتش توانستند آهن به دست آورند و با آتش آن را نرم کنند و ابزار آهنی بسازند و این رویداد بزرگ را فردوسی در یک بیت به خوبی به ما نشان میدهد.» هوشنگ؛ کسی که ایرانی را دارای خانه خوب کرد «حسین وحیدی»٬ درباره ی ریشهی واژهی هوشنگ گفت:« هوشنگ در زبان اوستایی هو(نیک٬ خوب) شی(خانه) که امروزه به معنای آشیانه و کاشانه به کار میرود٬ پس هوشنگ به معنای دارای آشیانهی خوب است٬ یعنی کسی که برای نخستین بار ایرانی را دارای خانهی خوب کرد. میبینید که فردوسی در گزینش واژگان شاهنامه شاهکار کرده است.»
وی به ریشه یابی واژهی بلبل نیز پرداخت و گفت: «در زمان کهن بلبل به کسی میگفتند که داستانهای دیرین و باستانی را از بر بوده و فردوسی اشاره میکند که در سراسر شاهنامه بلبلی در کنار داشته که داستانها را می دانسته و به فردوسی میگفته و فردوسی آنها را به نظم میکشیده است.» این پژوهشگر در ادامه بخشهایی از داستان «رستم و اسفندیار»٬ را خواند و گفت: « فردوسی در داستان رستم و اسفندیار فزونخواهی چنگالی را نکوهش میکند و از درایت و هوشمندی زنان سخن میگوید و از زبان کتایون به اسفندیار که تاج و تخت پدر را میخواهد میگوید تو تخت و فرمان و رای و سپاه را داری پس فزونتر نخواه.»
وحیدی در در پایان به زنان شاهنامه اشاره کرد و گفت: «در سراسر شاهنامه زنان از خود هوش و خرد و تدبیر نشان میدهند. ببینید زن در سرتاسر شاهنامه چه پایگاه بزرگی دارد و فردوسی چه ارجی بر زنان قایل است.» در ادامهی این همایش «افشین مارابی» به چکامهخوانی پرداخت و پس از وی گروه «سرایه» به اجرای موسیقی پرداختند. این همایش٬ با اجرای زندهی دو سروده از «ناصر نهجوی» از آلبوم « سرودههای ایران» که یکی چکامههاش از فردوسی و دیگری از بانو توران شهریاری بود به فرجام رسید. این همایش ۲۰ اردیبهشت ماه در فرهنگسرای پورسینا برپا شد. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی : | ||
شاهمنصور خواجهاف، کارشناس فرهنگی تاجیکستان در موسسهی فرهنگی اکو با اشاره به مهری که تاجیکها به شاهنامه دارند، گفت: «بسیاری از مردم تاجیکستان با باز کردن شاهنامه برای فرزندانشان، نام برمیگزینند. برپایهی واپسین آمار، از هر 5 نفر، یک تن در تاجیکستان، نامی از نامهای قهرمانان شاهنامه را بر خود دارد.» |
بنام خدا
صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان
ایرانی در تلوزیون عراق گفت:
به هر خلبان ایرانی که به 50 مایلی نیروگاه
بصره نزدیک شود- حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد
...
و 150 دقیقه
پس از مصاحبه صدام-
عباس دوران و حیدریان و علیرضا یاسینی-
نیروگاه
بصره را بمباران کردند.
با این عملیات پاسخ گستاخی صدام داده شد و در حقیقت خود
صدام تحقیر شد .
غروب همان روز خبرنگار رادیو بی بی سی اعلام کرد:
من امروز با آقای صدام حسین رئیس جمهور عراق، مصاحبه داشتم و ایشان با
اطمینان خاطر
از دفاع قدرتمند هوایی خود در راه محافظت از نیروگاه ها، تاسیسات و دیگر منابع
اقتصادی عراق در برابر حملات و تهاجم خلبانان ایرانی سخن می گفت. ولی من هنوز
مصاحبه او را تنظیم نکرده بودم که نیروی هوایی ایران نیروگاه بصره را منهدم کرد.
اینک جنوب عراق در خاموشی فرو رفته و چراغ قوه در بازارهای عراق بسیار
نایاب و گران
شده است چون با توجه به خسارات وارد به نیروگاه، تا چند روز آینده برق وصل نخواهد شد.
سپس این خبرنگار با لبخندی تمسخر آمیز گفت:
- البته هنوز فرصتی
پیش نیامده که من از صدام حسین بپرسم چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل
خواهند داد.
.........
درود بر شرف ایران و ایرانی
ترکیه برای سال 2012 با تبلیغات گسترده , درینکویو را به عنوان یکی از شگفت انگیزترین مکانهای تاریخی و توریستی خود معرفی کرده است. ترکیه در حال حاضر بالاترین درآمد و توریست را از صنعت گردشگری ؛ درمیان کشورهای منطقه دارد. پرسش اینست ایران ؛ سرزمین مادری سازندگان درینکویو– شهر شگفت انگیز زیر زمینی- با آن همه جاذبه های تاریخی و طبیعی هر سال چقدر توریست و گردشگر دارد ؟
بنام خدا
گفتم مادر! ... به سلامتی مادر واسه اینکه دیوارش از همه کوتاهتره! به سلامتی مادر که بخاطر ما اندام خوشکلش بهم خورد! بد نیست امسال گل را فراموش کنیم و چیزی را برای مادران عزیز بخریم که واقعاً به آن نیاز دارند هدیه سلامتی. اشتباه نکنید... لازم نیست برای او تردمیل بخرید. خیلی چیزها وجود دارد که می توانند به سلامتی مادر کمک کنند، و همه مادرهای نازنین از گرفتن هدیه ای که سلامت جسمی و روحیشان را تقویت می کند خوشحال خواهند شد. 1. اگر هرسال برای مادرتان شکلات هدیه می بردید، امسال شکلات تلخ ببرید. شکلات تلخ حاوی آنتی اکسیدان هایی است که از بیماری قلبی و سایر بیماری ها جلوگیری می کنند. فقط شکلات هایی را انتخاب کنید که شکر کمتر و کالری پایین تری دارند. 2.کیک و بیسکوییت های سالم تر. اگر دوست دارید کیک و بیسکوییت هدیه بدهید، محصولاتی را بخرید که چربی و کالری کمتری دارند. بعضی بسکوییت ها یا کلوچه هایی که حاوی گردو هستند، حتی مافین هایی که در آنها از روغن کانولا (نوعی روغن گیاهی) استفاده شده است می توانند گزینه های مناسبی باشند. 3. غذای سالم. به جای اینکه مادر را برای شام بیرون ببرید و با صرف هزینه های زیاد غذاهی ناسالم و چرب تهیه کنید، برای او شامی سالم و سبک درست کنید. اگر آشپز چندان ماهری نیستید، از یک کتاب آشپزی کمک بگیرید و بعد از صرف شام همان کتاب را به مادرتان هدیه بدهید. 4. سبد سلامتی. به جای اینکه برای مادر بسته های پر از شیرینی و شکلات ببرید، سبد مخصوص خودتان را درست کنید و در داخل آن سی دی های یوگا، ایروبیک و یا هر ورزش دیگری که دوست دارد بگذارید. 5. خواب خوب. پزشکان می گویند خواب خوب و کافی خطر ابتلا به دیابت نوع 2 را کاهش می دهد، همین طور به سلامت کلی بدن کمک می کند. برای مادرتان ملافه ها، تشک ها، بالش ها یا پتوهای خوب و راحت بخرید. حتی اگرآقا هستید و می خواهید برای همسرتان کادو بخرید، به او پیشنهاد کنید که از این به بعد وقتی او خواب است از بچه مراقبت می کنید. 6. حمایت روحی و جسمی. مطمئن باشید مادرهای میانسال و سالخورده این هدیه را به هدیه های مادی ترجیح می دهند. به مادرتان بگویید که از این به بعد هر زمان که به شما نیاز داشته باشد در کنارش خواهید بود، او را در مطب دکتر همراهی خواهید کرد و زمان بیشتری را به او اختصاص خواهید داد. البته مادرها همیشه می گویند "نه نمی خواهم تو زحمت بکشی" . اما یادتان باشد آنها همیشه، چه در دوران کودکی و چه در زمان حال برای ما زحمت کشیده اند، بد نیست گوشه ای از این همه خوبی و محبت آنها را جبران کنیم.
گفت: جانم
گفتم درد دارم! ...
گفت: بجانم
گفتم خسته ام! ...
گفت: پریشانم
گفتم گرسنه ام! ...
گفت : بخور از سهمِ نانم ... ... ... ...
گفتم کجا بخوابم! ... گفت: روی چششمانم
اما یک بار نگفتم: مادر من خوبم شادم...!
همیشه از درد گفتم و از رنج
به سلامتی مادر بخاطر اینکه هیچوقت نگفت من همیشه گفت بچه هام...
به سلامتی مادر بخاطر اینکه همیشه از غمهامون شنید اما هیچوقت از غمهاش نگفت
به سلامتی مادر بخاطر اینکه از سلامتیش برای سلامتی بچه هاش همیشه گذشته
به سلامتی مادر بخاطر زندگی که همراه با شادی و امید و مهربونی بهمون میده
به سلامتی مادرچون هیچوقت خستگیشو به رخمون نمیکشه و ازش گلایه ای نمیکنه
به سلامتی مادر چون اگه خورشید نباشه میشه گذرون کرد اما بدون حضور مادر زندگی یه لحظه هم معنی نداره
بنام خدا
جاده ۵۹، معروف به جاده چالوس یکی از مهمترین جاده ها برای مردم تهران و کرج است که از میان شهر کرج در استان البرز شروع و به شهر چالوس در کرانه دریای کاسپین (خزر) وصل میشود. برخی این جاده را یکی از زیباترین جادههای جهان میدانند.
تا پایان دوره قاجار، جاده ای میان کرج – چالوس وجود نداشته و تنها یک مسیر خاکی و مالرو، راه دسترسی به روستاهای این منطقه را تشکیل میداده اما به گونهای نبود که ارتباط دهنده شمال و جنوب کشور باشد. این جاده در سال ۱۳۱۲ مورد بهره برداری قرار گرفت. از این زمان به بعد، انواع رستورانها و واحدهای اقامتی و پذیرایی در کنار این جاده شکل گرفت و با ساخت سد امیر کبیر (سد کرج) در سال ۱۳۴۰ به جاذبهها و زیباییهای این جاده افزوده شد و در اندک زمانی این جاده به یکی از تفریحگاههای مهم گردشگری ایران تبدیل شد.
به نقل از گفتههای شفاهی از مردم قدیم، کارگران را برای کندن این تونل در دل کوه (چون کندن تونل کندوان آنهم بدون تجهیزات کار بسیار سخت و دشواری بود) با یک سکه پنج ریالی که در آن زمان ارزشمند بود تشویق میکردند و گفته میشود به ازای هر کلنگ پول داده میشدهاست.
تونل کندوان در اردیبهشت ماه سال ۱۳۱۴ خورشیدی ساخته شده و تونلی است به مسافت یک هزار و ۸۸۶ متر و عرض پنج تا هفت و ارتفاع شش متر که کار ساخت آن چهار سال طول کشید و در سال ۱۳۱۸ به بهره برداری میرسد. با احداث این تونل ۱۳ کیلومتر از مسیر مرکز کرج به چالوس کاسته شد چون پیش از این برای طی این مسیر باید کوه دور زده میشد. این جاده در دامنه سلسله کوههای البرز مرکزی از دوره گذشته ساخته شدهاست و امکانات و تاسیسات و اماکن گردشگری تفریحی و ورزشی که در حاشیه آن ساخته شده پس از این دوره بوده است که بعدها نیز عنوان چهارمین جاده زیبای جهان را کسب کرد.
این جاده قطر رشتهکوههای البرز را میپیماید. برای ساخت این جاده تونلها و پلهای طولانی بسیاری ساخته شده که با توجه به زمان ساخت آنها کار و رنج زیادی لازم داشتهاست. بیشتر سفرهای گردشگری مردم تهران به کرانههای دریای خزر بهویژه در تابستان از راه همین جاده صورت میگیرد. اما به علت اینکه طراحی آن در گذشته انجام گرفتهاست، برای سرعتهای بالا مناسب نیست.
بنام خدا
ریل راه آهنی که گرگان را به آسیای مرکزی متصل میکند از وسط دیوار ساسانی گرگان به عنوان طولانیترین دیوار آجری جهان میگذرد؛ این درحالی است که متولیان میراث فرهنگی مدعی اند با عبور این راه آهن، به هیچیک از قسمتهای دیوار تاریخی گرگان آسیبی وارد نمی شود!
به گزارش خبرنگار مهر، دیوار بزرگ گرگان که دیوار سرخ نیز نامیده میشود دیواری تاریخی است که از کنار دریای خزر در ناحیه گمیشان آغاز شده و تا کوههای گلیداغ در شمال شرق کلاله ادامه داشته است اما اکنون تقریبا تمام این دیوار از میان رفته و تنها بخشهای کوچکی از آن که در زیر خاک مدفون مانده، باقی است. دیوار تاریخی گرگان پس از دیوار چین(به طول ۶ هزار کیلومتر)، بزرگترین دیوار دفاعی جهان است. بیشتر تاریخنگاران براین باورند انوشیروان ساسانی این دیوار را بنا کرده است.
متولیان حفاظت از میراث فرهنگی بر این باور بودند که این دیوار دوره ساسانیان باید در فهرست میراث جهانی ثبت شود.
دیوار تاریخی گرگان روز ۲۹ تیر ماه سال ۷۸ با شماره ۲۳۴۵ در فهرست میراث ملی ثبت شده است و قرار بود برای ثبت در فهرست میراث جهانی بررسی شود. به همین دلیل می بایست برای جلوگیری از هر گونه تجاوز به حریم این محدوده جلوگیری می شد حتی در شورای فنی ثبت آثار قانونی وجود دارد که اعلام می کند نصب هر گونه دستگاه لرزاننده ای که به ارزش یک اثر تاریخی آسیبی وارد کند، ممنوع است اما اکنون قرار است که به زودی ریل راه آهنی که گرگان را به آسیای میانه متصل کند از وسط این دیوار گرگان بگذرد.
در واکنش به این موضوع، معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی استان گلستان با اشاره به راهآهنی که بخشی از قسمت شمال ـ جنوب دیوار تاریخی گرگان را قطع میکند، به خبرنگار مهر می گوید: این مسیر ۳۸ متری پس از مستندنگاری و کاوش نجاتبخشی در شورای فنی مصوب شده و برای ایجاد خطوط ریلی استفاده میشود.
حمید عمرانیرکاوندی ادامه می دهد: ایجاد این خط ریلی یک پروژه بینالمللی است که باید انجام شود. نمی توان مردم را به خاطر یک دیوار تاریخی از پروژهای عمرانی محروم کرد. چون اگر قرار باشد که ریل از این مسیر رد نشود پس چگونه مردم این مسیر را طی کنند.
دو نیمه شدن این دیوار تاریخی درحالی انجام می شود که معاون میراث فرهنگی گرگان ادعا می کند که عبور این خط ریلی به هیچ یک از قسمتهای این دیوار تاریخی آسیبی وارد نمی کند!
وی در این باره توضیح می دهد: برای عبور این ریل فنداسیونی ایجاد می شود که ریل راه آهن از روی آن رد خواهد شد با این حال پروژه کاوش نجاتبخشی دیوار گرگان از هفته آینده آغاز می شود.
پروژه احداث راه آهن گرگان، آسیای میانه درحالی دیوار تاریخی و دفاعی گرگان را دو نیمه می کند که متولیان میراث فرهنگی دراستان گلستان عنوان می کنند از این دیوار عظیم تاریخی چیزی به جزچند تکه آجر قدیمی باقی نمانده است اما مسئله مهم اینجاست که طولانی تر شدن ریل راه آهن و دور زدن این دیوار تاریخی هزینه بر است!
درود
بیاییم پولهایمان را در بیرون از ایران دور نریزیم !!!!!!!
بنام خدا
خانه سفال ایران افتتاح شد
یکی از مهمترین فعالیت های این خانه آموزش سفال و سرامیک از دوره های ابتدایی تا حرفه ای است که از آمیزش نقس بر روی سفال، هنرهای کاربردی سرامیک وموزائییک تا دوره های تخصصی تر آن مانند آموزش مربی برای آموزشگاهها و فرهنگسراها خواهد بود.
خانه سفال با همکاری شهرداری تهران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با حضور مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد، معاون فرهنگی هنری شهرداری، مدیر موزه هنرهای معاصر، جمعی از نمایندگان مجلس و هنرمندان سفالگر در فرهنگسرای رازی افتتاح شد.
بهزاد اژدری، رئیس انجمن سفالگران گفت: هدف از تاسیس خانه سفال ترویج، گسترش و توسعه هنر سال از طریق آموزش، پژوهش و برگزاری نمایشگاه است.
وی ادامه داد: یکی از مهمترین فعالیت های این خانه آموزش سفال و سرامیک از دوره های ابتدایی تا حرفه ای است که از آمیزش نقس بر روی سفال، هنرهای کاربردی سرامیک وموزائییک تا دوره های تخصصی تر آن مانند آموزش مربی برای آموزشگاهها و فرهنگسراها خواهد بود. همچنین بازآموزی هنرمندان سفال گر و رشته های زیرمجموعه آن از دیگر برنامه های این خانه است.
اژدری بیان کرد: امیدواریم که در آینده فضایی برای برپایی نمایشگاه دائمی سفال و سرامیک در محل فرهنگسرای رازی به خانه سفال ایران اختصاص یابد.
منبع: مهر
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
صدیقه نوده فراهانی : | ||
«میدان نقش جهان» اصفهان از نخستین آثار ایرانی است كه در اردیبهشتماه ۱۳۵۸ خورشيدي به عنوان میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. اين اثر در بهمنماه ۱۳۱۳ خورشيدي در سياههي آثار ملی ایران نيز ثبت شده بود. شمار بسیاری از ایرانگردان و خاورشناسان از شکوه این میدان سخن گفتهاند که از جملهی آنها میتوان به «شوالیه شاردن»، «تاورنیه»، «پیترو دولاواله»، «سانسون»، «انگلبرت کمپفر» اشاره کرد. پیشینهی میدان نقش جهان
مسجد امام یا مسجد شاه سردر قیصریه و بازار اصفهان
مسجد شیخ لطفالله |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری : | ||
«از سده ی هجدهم تا بیستم میلادی، بیش از 500 شاعر باخترزمینی(:غربی) را میتوان نام بُرد که از ادبیات فارسی و شاهنامهی فردوسی اثر پذیرفتهاند. "ویکتورهوگو"، "تورگنیف"، "لامارتین"، "بالزاک" و شمار بسیاری دیگر از بزرگان ادبیات جهان، از راه برگردان شاهنامه به زبانهای اروپایی، با این کتاب بزرگ آشنا شدند. آنها فردوسی و سخنوری همانند سعدی را بزرگترین سرایندگان خردگرایی میدانستند که روح آزادگی به مردم اروپا بخشیدهاند. از همین رو بود که در اروپا آثار و نمایشنامههای بسیاری برپایهی داستانهای شاهنامه پدید آمد.» تمیم داری آنگاه به تاثیر شاهنامه بر سخنوران هندوستان اشاره کرد و گفت: «هنگامی که در هند بودم و میخواستم تاثیر ادبیات فارسی بر چكامهسرایان هند را بررسی کنم، در آغاز گمان میکردم که چون هندیها به عرفان و ادبیات صوفیانه گرایش دارند، آثارشان اثرپذیرفته از شعر مولانا و حافظ است. حتا میاندیشیدم چون فردوسی شاعر ملی ایران و شاهنامه تاریخ ایران است، چه بسا اثر اندکی بر ادبیات هند گذاشته باشد. اما بسیار زود دریافتم که چنین گمانی نادرست است. دست کم 500 اثر از سخنوران هندی را میتوان برشمرد که بر وزن شاهنامهی فردوسی سروده شدهاند. در همان زمان، جستاری به نام "پیروان شاهنامه" نوشتم و نام همهی این آثار را یاد کردم. در هند کتابی به نام "شاهنامهی چترا" نوشته شده است که سرگذشت جنگها و نبردهایی است که در آن سرزمین روی داده. این کتاب بر وزن شاهنامه است. سخنوران هند که به فارسی شعر میسرودند، چه در وزن و چه در برگزیدن درونمایهی کتاب خود، اثری بهتر و مناسبتر از شاهنامه نمییافتند. از همین رو بارها و بارها به پیروی از آن پرداختند.» شاهنامه، آموزگار دلیری در میدان نبرد برای سربازان هندی داستان سلطانمحمود و فردوسی، پرداختهی تذكرهنویسان است فردوسی، سهروردی و صدرالدین شیرازی، 3 چهرهی بزرگ فرهنگ ایران تمیمداری در پایان، فردوسی، سهروردی و صدرالدین شیرازی را 3 چهرهی بزرگ فرهنگ ایران برشمرد و گفت: «فردوسی، حکیم و سخنور بود و سهروردی و صدرای شیرازی دو فیلسوفی بودند که کوشیدند تا حکمت خسروانی را در آثار خود نشان دهند.» |