به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا



  سرو 4500 ساله‌ی ابرکوه در یونسکو



  نگار پاكدل :

 

 معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور از آماده شدن پرونده‌ی سرو کهن سال ابرکوه برای ثبت در فهرست جهانی خبر داد.
  به گزارش مهر، سرو 4500 ساله‌ی ابرکوه اکنون در آستانه‌ی رویدادی بزرگ است که در صورت انجام آن، شاهد توجه بیشتر جهانیان به این اثر طبیعی‌ و ملی کشور خواهیم بود.
  «مسعود علویان‌ صدر»، معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور اعلام کرد كه: «سه پرونده‌ی‌ جدید برای ثبت در فهرست میراث طبیعی یونسکو آماده می‌‌شوند
  به گفته‌ی علویان‌صدر: «بر اساس آخرین تصمیم‌گیری شورای سیاستگذاری ثبت، سه پرونده در حوزه‌‌ی میراث طبیعی برای ثبت جهانی در نظر گرفته شده‌‌اند که عبارتند از؛ کویر لوت و چهار درخت کهنسال مانند سرو ابرکوه و قله‌‌ی دماوند






تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:سرو ابرکوه,سرو ابرقو,کویر لوت,لوت,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 غارهای آذربايجان شرقی هتل صخره‌ای می شوند



  نگار پاكدل :

  130 غار روستای «حماملوی ورزقان» آذربایجان شرقی، هتل صخره‌ای می‌شوند و فضایی بكر برای گردشگران.
 
به گزارش میراث آریا و به گفته‌ی روابط عمومی اداره‌ی ‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی «حمیدرضا نقی‌پور»،مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری منطقه‌ی نمونه‌ی گردشگری «حماملوی ورزقان» در ادامه‌ی سخن بالا افزود: «٣٥٠سوییت و محل اقامتی رفاهی با توجه به بافت تاریخی و طبیعی روستا و غارهای موجود در آن تعریف شده است
  «
حمیدرضا نقی‌پور»همچنین گفت: «ساخت 20 اقامتگاه دارای 6 کلبه‌ی اقامتی سنتی و 9 غار برای اسکان، فروشگاه‌های صنایع دستی منطقه و مواد خوراکی و سوغاتی، محل بازی کودکان، مجتمع‌های تفریحی و پارکینگ در فاز نخست این پروژه‌ی بزرگ تعریف شده است
وی در ادامه یادآور شد: «برابر با زمان‌بندی‌ها فاز نخست این مجموعه به زودی به بهره‌برداری می‌رسد، و برای جلوگیری از آلودگی هوای تمییز و سالم این روستا، پارکینگ در بیرون از روستا ساخته می‌شود و گردشگران می‌توانند با استفاده از درشکه‌ها و کالسکه‌های موجود در ورودی روستا، از روستای گردشگری حماملو دیدن کنند
  «
نقی‌پور»،همچنین افزود: «برای نخستین‌بار در ایران از پتانسیل درمانی این غارها برای درمان در کنار اسکان گردشگران استفاده خواهد شد، همچنین با توجه به بودن شماری از این غارها در كنار رودخانه‌ی درون روستا و هم‌سطح آن، این اقامتگاه‌ها در خدمت گردشگرانی که برای آب درمانی و استفاده از آب گرم به این روستا می‌آیند خواهد بود
 
این سرمایه‌گذار بخش خصوصی با اشاره به 200 سوییت رفاهی و اقامتی تعریف شده در این طرح گفت: «این سوییت‌ها نیز به شکل کلبه در بافت روستایی حماملو و با به کارگیری مصالح محلی مانند سنگ و چوب و مناسب با روح طبیعت و معماری منطقه ساخته می‌شوند
وی همچنین كارهای انجام شده در این روستا را شرح داد و گفت: «اداره‌ی ‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی زیرساخت‌های مورد نیاز مانند، بازسازی راه دسترسی و ساخت کمپینگ، آلاچیق و سرویس‌های بهداشتی را برای راحتی اجرای پروژه‌های سرمایه‌گذاران در این منطقه فراهم کرده است
 
این «مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری منطقه‌ی نمونه‌ی گردشگری «حماملوی ورزقان» با اشاره به پتانسیل‌های غنی حماملوی ورزقان برای سرمایه‌گذاری و جذب گردشگر یادآور شد: «وجود رودخانه خروشان و زیبای این روستا که محل تجمع بیش از 20 چشمه آب معدنی است، هوای مطبوع، آثار تاریخی و فرهنگی شاخص و غارهای دست‌ساز انسان، منطقه‌ی نمونه‌ی گردشگری حماملوی ورزقان را به جایی ویژه برای سرمایه‌گذاری و جذب گردشگر تبدیل کرده است
 
او همچنین گفت: «با افتتاح فاز نخست این طرح و همزمان با سفر نخستین گردشگران به این روستا، تورهای ویژه‌ای نیز برای غنی‌سازی اوقات سفر گردشگران و بازدید از آثار تاریخی و فرهنگی منطقه مانند، قلعه‌ی جوشین و گل آخور، کتیبه‌های اورارتویی و خانه سردار عشایر راه‌اندازی خواهیم کرد
  «
نقی‌پور» در پایان با اشاره به دیگر فازهای این پروژه‌ی بزرگ افزود: «در کنار ایجاد فضای سبز گسترده و گسترش جاهایی برای ماندن گردشگران، غارها و کلبه‌ها، راه‌اندازی امکاناتی مانند میدان اسب‌سواری، میدان بالون‌سواری، تیراندازی و مسابقات شوتینگ برای فازهای بعدی این پروژه تعریف شده است






ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  روزی كه كرمان آزاد شد



  نگار پاكدل :

 

١٦ ژوین ٨٦٨ میلادی برابر با ٢٧ خورداد، روزیست كه «یعقوب لیث صفاری»، كرمان را آزاد كرد. یعقوب، آزاده‌ای كه برای آزادی ایرانیان از یوغ تازیان كوششی فراوان كرد.
 
از زمانی‌كه كشور به دست تازیان افتاده بود مكاتبات اداری به زبان عربی انجام می‌شد اما یعقوب گفت: «زبانی‌كه من درنیابم چرا باید گفتن؟»‌ و در همین شهر بود كه پارسی را دگربار زبان رسمی ایرانیان اعلام كرد.
«
یعقوب»، فرمان داد تا برای حروفی كه در عربی نیست و در فارسی تلفظ می‌شوند، جانشین بیابند تا خط نوشتاری تكمیل شود و سال‌ها به درازا كشید تا ادیبان با هم به این نظر رسیدند كه «پ، چ، ژ، گ» را با افزودن نقطه و سركش بر حروف عربی مشابه، به وجود آورند تا تركیب حروف دگرگون نشود و برآن شدند تا از به‌كار بردن حروف ویژه‌ی زبان تازی از جمله «ص، ض، ط، ظ، ث، ح، ع و ء » در واژه‌ها و اسامی فارسی خودداری شود، این دگرگونی‌ها در زبان فارسی هشتاد سال به درازا انجامید.
 
یعقوب پس از آزاد كردن كرمان، فارس و خوزستان را پس گرفت و خود با خلیفه‌ی عباسی وارد جنگ شد اما پیش از به پایان رساندن حكومت تازیان در ایران در خوزستان به بیماری قولنج دچار شد و همان‌جا درگذشت.
یاری‌نامه:
تارنمای نوشیروان كیهانی‌زاده






تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:بیماری قولنج,یعقوب لیث صفاری,صفاری,لیث,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  ويرانی سازه‌های تاریخی روستای گردشگری «پاده»

  سازمان ميراث هيچ واكنشی نشان نداده است

  سورنا لطفی نيا :

 

 نابودسازی خانه‌های تاریخی در روستای نمونه‌ی گردشگری پاده به دست مردم بومی در حالی آغاز شده که مسوولان اداره‌ی میراث فرهنگی استان سمنان تصویب این روستا به عنوان روستای نمونه‌ی گردشگری و ثبت آثار تاریخی آن را یک پیروزی برای خود می‌دانند.
 
به گزارش مهر؛ روستای تاریخی و گردشگری پاده در شهرستان گرمسار، در استان سمنان از روستاهای خشتی ایران است که تنها پیشنه‌ی دژ آن، به روزگار ساسانی می‌رسد. این روستا دارای دژ، گرمابه، آب‌انبارهای گوناگون و خانه‌های تاریخی بسیاری است.
  اما اداره میراث فرهنگی استان سمنان در حالی روستای تاریخی پاده در گرمسار را با این داشته‌های تاریخی و فرهنگی به نام گستره‌ای نمونه گردشگری شناخته است که، بافت تاریخی این روستای خشتی به‌دست مردم بومی زیر چرخ ویرانی و نوسازی قرار می‌گیرد و مسوولان این اداره واکنشی نشان نمی‌دهند.
  «وحید محمدی»، عکاس میراث  فرهنگی و دانشجوی بهسازی و بازسازی سازه‌های تاریخی گفت: «مشکلات نابودی سازه‌های تاریخی این روستا را به اداره میراث فرهنگی استان گزارش دادیم و آن‌ها کارشناسانی برای بازدید فرستادند اما دیگر هیچ اتفاقی نیفتاد و روند نابودی همچنان دنبال می‌شود. مردم بومی این روستا براین باورند كه، چون این خانه‌های خشتی ویژگی سکونت ندارند باید آن را نابود کرده و به جای آن، خانه‌ای نو بسازند تا بتوانند در آن زندگی کنند اما گویا نمی‌دانند اگر با بهسازی این خانه‌ها، نگه داشته شود چه اندازه می‌تواند به تاریخ و صنعت گردشگری این روستا کمک کند






تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:پاده,روستای پاده,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت





تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:وشت,حقوق,نان,سوخت,گرانی,گرانی های اخیر,,
ارسال توسط سورنا

امروز 24 خورداد ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:فال روز 24 خرداد,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 سرستون‌هاي «لائوديسه» پشت در دفتر ميراث‌ فرهنگي نهاوند
   
 
  سورنا لطفی نيا :

 سرنخ‌های نیایشگاه(:معبد) لائودیسه، به خیابان ریخته شدند. سرنخ‌های به‌دست آمده از نیایشگاه ملکه لائودیسه، پشت درهای بسته‌ی دفتر میراث فرهنگی نهاوند، در برابر باد و باران و آفتاب می‌پوسند. یک سال است که مردم شهر نهاوند، شاهد از میان رفتن این برجای‌مانده‌های تاریخی هستند.
به گزارش میراث خبر؛ اکنون سه ماه است که واپسین پروژه‌ی کاوشگران نیایشگاه لائودیسه آغاز شده، اما هنوز سرنوشت سرستون‌ها و برجای‌مانده‌هایی که سال ١٣٩٠ خورشیدی در این گستره‌ی تاریخی به‌دست آمده روشن نیست. سال‌هاست که کارشناسان میراث فرهنگی درباره‌ی روش نگهداری آن‌چه از نیایشگاه دیرینه‌ی لائودیسه به‌دست آمده، هشدار می‌دهند. با این همه یک سال است که مردم نهاوند، هر روز سرستون‌های تاریخی را جلوی دفتر میراث فرهنگی این شهر می‌بینند و از کنار آن می‌گذرند.
نگهداشتن این آثار تاریخی پشت درهای دفتر میراث فرهنگی نهاوند، در حالی است که ماجرای جستجوی نیایشگاه لائودیسه یکی از پر سروصداترین خبرهای چند سال گذشته بوده است. گفته می‌شود،  آنتیوخوس،‌ پادشاه سلوکی این نیایشگاه را برای همسرش لائودیسه برپا کرده است. سال 1322خورشیدی باستان‌شناسان با آمدن به شهر نهاوند، از تپه‌ای که گمان می‌رفت نیایشگاه در آن بنا شده‌است، نوشته‌ای به خط یونانی یافتند که از آنِ آنتیوخوس سوم بود.
«مهدی رهبر»، كه خود سرپرست تیم كاووش در لائودیسه بوده است گفت: «اکنون یک سال است که این آثار به دست آمده، پشت درهای دفتر میراث فرهنگی رها شده‌اند. البته بارها كوشش شد که این آثار به درون دفتر جابه‌جا شوند اما از آن‌جایی که در این دفتر کوچک است، جابه‌جایی این آثار با جرثقیل شدنی نیست
از میان یافته‌‌ها، تنها یک پایه‌ستون است که به موزه‌ی کوچک مردم‌شناسی نهاوند جابه‌جا شده و آن‌جا نگهداری می‌شود. یافته‌های دیگر اما در کوچه و خیابان سرگردان هستند و شماری هم در تاقچه‌های کنار گذر این موزه نگهداری می‌شوند.
روش نگهداری برجای‌مانده‌های به‌دست آمده از گستره‌ی تاریخی نهاوند، بار دیگر شوند(:باعث) بازگویی این پرسش می‌شود که چرا باید در نگهداری از برجای‌مانده‌های تاریخی تا این اندازه بی مهری شود؟ برجای‌مانده‌هایی که تازه از دل خاک در آمده و سخن‌های بسیاری برای گفتن، از تاریخ و تمدن روزگار شکل‌گیری خود دارند.





ارسال توسط سورنا

امروز 23 خورداد ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:ستاره,ستارگان,فال روز 23 خرداد,,
ارسال توسط سورنا

حاشیه نشین های اسلام شهر در جنوب تهران ...

 

گروه اینترنتی ایران ســــان | www.IranSun.net



ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:اسلامشهر,اسلام شهر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


   نقش‌برجسته‌ی «کورنگون»، ناپديد می شود

  كهن‌ترين نقش‌برجسته‌ی جهان در چندقدمی خاموشی

  خبريار امرداد- نگار پاكدل :

سنگ‌نوشته كورنگون

 نقش برجسته‌ی «کورنگون» در ممسنی شیراز که به گفته یک باستان‌شناس، كهن‌‌ترین نقش‌برجسته‌ی جهان است رفته رفته در حال ناپدید شدن است.
 
به گزارش مهر،«حسن حبیبی فهلیانی»، پژوهشگر و مدیر پیشین میراث فرهنگی ممسنی گفت:   «نقش‌برجسته‌ی کورنگون» در سال 1300 خورشیدی به كوشش «بارون افن هم» پیدا شد و در سال 1303خورشیدی «پروفسور ارنست هرتسفلد آلمانی»، کاوش‌های باستان‌شناسی را بر رویش انجام داد. دیرینگی تاریخی این سنگ‌نگاره به 2400 پیش از میلاد مسیح می‌رسد
  نقش‌برجسته‌ی کورنگون ایلامی است و برخی از بخش‌های آن اصل سومری(دولت سومریان در 3000 سال پیش از میلاد)را نشان می‌دهد. برای نمونه تاجی که بر سر الاه و الاهه نقش شده با شاخ‌های جدا از هم، در دوران سومر پیش از دوره‌ی آکاد (طایفه‌ای از بنی‌سام که نزدیك به3000 سال پیش از میلاد در کلده سفلی زندگی می‌کردند) فراوان دیده شده است. الاه در دست خود ظرفی گرفته که پر از آب حیات بوده و به سوی صف‌های پرستش‌کنندگان خود روان کرده است.
 در این نقش‌برجسته چهره‌ی مردها در سمت راست و چهره‌ی زن‌ها در سمت چپ نقش شده‌ا‌ند. زن‌ها پوششی بلندتر از مردها بر تن دارند.

  وی افزود: «تاکنون نسخه‌‌ای همانند این نقش‌برجسته در میان‌رودان و در جاهای باستانی جهان پیدا نشده است. اما یک نمونه از نقش‌برجسته‌ی کورنگون، در نقش‌رستم نزدیک تخت‌جمشید، دیده شده که تا نیمه‌ی دوم سده‌ی سوم میلادی پابرجا بوده است
  به گفته‌ی حبیبی نقش‌برجسته‌ی کورنگون یک نیایشگاه مهم ایلامی در شهرستان رستم بوده است و این نقش ثابت می‌کند که تمدن ایلام در آن زمان تا شهرستان‌های ممسنی، رستم، مرودشت و پرسپولیس گستردگی داشته است.

 






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


6 روش مبتـکرانه برای پاشیـدن نـمک بر زخـم گرانـی ها!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


عصرایران ؛ جعفر محمدی (سردبیر عصرایران): هیچ چیز آدمی را به اندازه "نادیده گرفتن شعور"ش آزرده نمی کند. این نکته ای است که گویا خیلی ها نمی خواهند بدان گردن نهند و ای بسا تصور می کنند خودشان انسان های آگاه، تحصیل کرده و با شعوری هستند که سوار بر ماشین زمان، به گذشته ها رفته و به مردمانی بدوی و جاهل و بی خبر از همه چیز رسیده اند!

این روزها، گران شدن کالا و خدمات، یک پدیده عادی شده است و مردم خسته از گرانی ها، حتی نای پرسش از میزان گرانی ها را نیز ندارند جز اینکه تا آنجا که می توانند صورتحساب ها را پرداخت می کنند و بعد هم به دنبال کاهش یا حذف برخی اقلام از سبد خانواده هستند: از گوشت گرفته تا لبنیات و از سفر تا نو نوار کردن خانه هایشان!

هر چند این گرانی ها آزار دهنده هستند و گاه به معنای واقعی کلمه "خانمان سوز" (اثرات فقر در طلاق و فحشا و سرقت را به یاد بیاورید)، اما آزار دهنده تر از همه این است که یک عده می کوشند آنچه "اظهر من الشمس" است را کتمان کنند و در روز روشن و در حالی که با مخاطب خودشان زیر اشعه تابان خورشید نشسته اند، بگویند: "به به ! چه شب زیبایی !" و بعد هم در حالی که دستانشان را بر روی پیشانی سایه بان کرده اند تا خورشید چشمانشان را نزند، شروع به استدلال می کنند که الان شب است.

با مروری بر ادبیات و رفتارهای برخی مسوولان و نهادهای مسوول در قبال گرانی ها، شاهد آنیم که نه تنها هیچ کدام مسوولیت گرانی ها را بر عهده نمی گیرند، بلکه به لطایف الحیل، سعی در انکار و کتمان و فرافکنی دارند:

1. انکار و پاک کردن صورت مساله

برخی مسوولان، اساساً دست به تکذیب شان خوب است. وقتی رئیس جمهور در اوج تورم و در حالی که کمر مردم زیر بار گرانی های شکسته، با خونسردی می گوید تورم تنها 6 درصد است و یا زمانی که گرانی ها را منکر می شود و آن جمله تاریخی "سر کوچه ما ارزان است" را بیان می کند یا هنگامی که وزیر راه و شهرسازی، می گوید که مسکن گران نشده، آیا به جز انکار واقعیت ها و پاک کردن صورت مساله، نام دیگری بر این رفتارها می توان نهاد؟ اگر نام دیگری می شود نهاد آن نام دیگر "نمک بر زخم پاشیدن" است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

2. کوبیدن قیمت سایر کشورها بر سر مردم

این هم روشی است که برخی مسوولان بدان علاقه وافری دارند. خدا نیاورد روزی که فلان مسوول خبردار شود در فلان کشور قیمت مثلاً بنزین یا تعرفه مکالمات تلفنی از ایران بیشتر است! از فردایش این موضوع را همانند چماق بر سر مردم خودمان می کوبد که "نگاه کنید در فلان آباد قیمت ها دو برابر اینجاست!" و البته نمی گوید که در آنجا، اگر مثلاً بنزین دو برابر است، قیمت خودرو یک سوم اینجاست و جاده ها و خیابان هایش استاندارد هستند و ملت برای پیدا کردن یک جای پارک در معابر پایتخت، جان به سر نمی شوند!

3. کم فروشی با قیمت سابق

این طرح خلاقانه(!) مخصوصاً در ابتدای اجرای هدفمندی یارانه ها مورد توجه قرار گرفت و برای این که به خلق الله بقبولانند که هدفمندی باعث گرانی نمی شود، از حجم محصولات کاستند و مثلاً شیر 900 گرمی را در همان بسته های شیر یک کیلویی و با قیمت سابق به مردم فروختند یا از تعداد برگ های دستمال کاغذی کاستند و ... و در این میان، مسوولان هم با لبخندی رضایت آمیز ندا در دادند که دیدید با طرح هدفمندی گرانی پیش نیامد و پیش بینی های منتقدان غلط بود؟ (البته بماند که بعداً قیمت ها چنان بالا رفت که با کاستن 100 گرم شیر و کم کردن 10 برگ دستمال هم نمی شد شوی ارزانی را ادامه داد!)

4. تغییر تعریف

این هم برای خودش حکایتی دارد و از ابتکاراتی است که ای بسا تنها به مخیله مسوولان ایرانی خطور می کند. نمونه اش همین مخابرات خودمان است که قیمت مکالمات را اصلاً تغییر نداده و هر پالس را همچنان 44.7 ریال محاسبه می کند. فقط یک تغییر کوچک (!) در تعریف پالس داده اند:
تا پیش از این هر پالس تماس از تلفن ثابت به ثابت از ساعت 6صبح تا یك ظهر 134 ثانیه، از ساعت یك ظهر تا 21 شب میزان 159 ثانیه و از ساعت 21 تا 6 صبح میزان 193 ثانیه بود اما برای اینکه قیمت هر پالس تلفن افزایش نیابد، تعریف پالس را تغییر داده اند و از این به بعد به هر 120 ثانیه یک پالس می گویند و البته تأکید مؤکد می کنند که قیمت همان 44.7 ریال است!

تغییر تعریف البته در این مملکت، مسبوق به سابقه است: تغییر تعریف تورم، بیکاری و به کار بردن ادبیاتی نظیر "تعدیل نیرو" برای اخراج های گسترده و "تعدیل قیمت ها" برای گران کردن و ... !

5. ارزان شد!

جنس، هزار تومان می رود رویش، آقایان و رسانه هایشان سکوت می کنند و وقتی از آن هزار تومان افزایش یافته، 20 تومانش کم می شود مصاحبه می کنند و کلاس می گذارند که بازار را کنترل کردیم و قیمت ها را پایین آوریم! مراجعه ای به آرشیو سخنان مسوولان بانک مرکزی در باب مدیریت شان بر بازار سکه و ارز مشتی از این خروار را عیان می کند.

6. فرافکنی ؛ شاه کلیدی که به همه درها می خورد!

وقتی هم که آش آنقدر شور می شود که با انکار و تغییر تعریف و کم فروشی و ... کاری از پیش نمی رود، نوبت به "شاه کلید" می رسد: فرافکنی!
در همین بحران اخیر ارز که ظرف چند روز، یک سوم از ارزش پول ملی کاهش یافت و همه عالم و آدم متحیر از افزایش قیمت ها شدند، آقایان ترجیح دادند به جای مسولیت پذیری، همه چیز را به گردن پیامک هایی بیندازند که قیمت های موجود را اعلام می کردند! و یا در سایر گرانی ها مانند قیمت مسکن، از دست هایی سخن بگویند که در کار دولت ایجاد اختلال می کنند و نام هایشان هم در جیب رئیس جمهور است!

بعد از تحریر :
آقایان و خانم های مسوول! از گرانی های روزمره تان سپاسگزاریم! همین ما را بس است، در ضمن هیچ مسوولیتی هم متوجه شما پاکدستان نیست (!) ولی شعورمان را نادیده نگیرید و بر زخم گرانی ها، نمک اهانت نپاشید.





تاريخ : دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:گرانی,نمک,زخم,نمک روی زخم پاشیدن,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



اشـک بر سـر سفـره نیـازمنـدان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


از چند روز گذشته که بحث افزایش ناگهانی قیمت نان در کل کشور مطرح شده نانوایی های شهرهای غرب استان تهران خلوت شده و به گفته یک مادر سرپرست خانوار از این پس باید اشک را بر سر سفره کودکانم بگذارم.

به گزارش مهر، کلمه نداشتن برای انسانهای مرفه جامعه شاید لغتی غریب باشد و شاید خیلی ها با موج گرانی کنار بیایند یا به عبارتی آن را دور بزنند اما مفهوم نداشتن را کودکان بی سرپرست و خانواده های نیازمند به شدت لمس می کنند و هر زمان تومانی بر قیمت محصولی اضافه می شود آنان خون به جگر می شوند.

روزی که موضوع پرداخت یارانه ها مطرح شد خیلی ها از آن حمایت و خیلی ها با آن مخالفت کردند و بسیاری از حامیان خواستار تدبیر درست در اجرای صحیح این طرح ملی وعظیم بودند.

شاید خیلیها پیش بینی می کردند که اگر کوچکترین اشکالی در برنامه ریزی اجرای این طرح از ابتدا وجود داشته باشد و خشتها کج نهاده شود بار به مقصد نرسد.

طرح اجرایی شد و در گامهای اول افزایش نرخ گاز، برق، آب،‌ سوخت و ... شکی بر مردم وارد آورد که موضوع قبضهای ۱۰ و ۲۰ میلیون تومانی در شهرهای شمالی به تیترهای اول رسانه های کشور تبدیل شد.

مردم قدرشناس و ولایی نظام جمهوری اسلامی ایران به امید آبادانی بیشتر کشورمان تورمها را نادیده گرفته و با گرانیها کنار آمدند.

در این میان نیازمندان و فقرا و زنان سرپرست خانوار فشارها را بیش از دیگران تحمل کردند فشارهایی که مرفهین را نیز به گله و شکایت واداشته بود و آنان را می توانست از پا در بیاید.

گیلاس رویایی در ذهن کودکان نیازمند

ماه ها گذشت، افزایش قیمت شیر، گوشت، مرغ، میوه و ... نیز مزید بر علت شد اما باز هم مردم چون شرایط حساس کشور و موضوع تحریمها را به خوبی درک می کردند،‌ لب به گلایه نگشودند و تنها در پی افزایش نظارتها از سوی مسئولان برای کنترل قیمتها شدند، قیمتها کنترل نشد و گیلاس هفت هزار و ۴۰۰ تومانی به رویایی برای کودکان فقیر تبدیل شد.

نیازمندان از خوردن بسیاری از اقلام چشم پوشاندند، میوه های بهاری را تجملی دانسته و صرف نظر کردند، گوشت را به بهانه داشتن تب کنگو از سفره های بچه هایشان حذف کردند و از خوردن پروتین حیوانی صرف نظر کردند و .... از کنار خیلی محصولات خوراکی گذشتند و به نان و پنیر و سبزی دل خوش کردند.

اما دیروز خبری شنیدند که نان را نیز از سر سفره خیلی هایشان حذف می کرد، لواش ۱۶۰ تومانی، سنگک ۶۰۰ تومانی، بربری ۵۰۰ تومانی، تافتون ۳۰۰ تومانی دلهره و استرسی در نگاه زنانی انداخته بود که در صف نانوایی به امید خرید چند قطعه نان برای فرزندان یتیم خود می خواستند بخرند.

پیرزنی در صف نانوایی در رباط کریم در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: سنگک دانه ای ۶۰۰ تومان باید از سبد کالای من و همسرم حذف شود چون همسرم از کار افتاده و توانایی کار کردن ندارد و حقوق بازنشستگی هم نداریم و با کمک کمیته امداد زندگی می کنیم و قدرت مالی ما بسیار کم است.

سرانجام نان گران شد، امید است به بهانه افزایش قیمت نان دیگر کالاها و مواد خوراکی افزایش قیمت نداشته باشد که آنوقت کنترل و نظارت بازار بسیار سخت و سخت تر خواهد شد.





ارسال توسط سورنا

امروز 21 خورداد ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا


«دختر انار»، نمایشی برگرفته از داستان‌های فولکلور ايرانی

بابا، من يک پرنسس هستم

خبريار امرداد- نگار پاكدل :

«دختر انار»، نمایشی برگرفته از داستان‌های فولکلور و بازگوكننده‌ی ادبیات داستانی ایران به نویسندگی اردشیر صالح پور و کارگردانی حسن حاجت‌پور به زبان کودکان و به شکلی فانتزی این روزها در تالار هنر بر روی صحنه است. کارگردان نمایش«دختر انار»، از پیوند نزدیک بینندگان با نمایش و شمار بینندگان این نمایش ابراز خرسندی كرد و آشنا کردن کودکان با ادبیات کهن و فولکلور ایران را بنیادی‌ترین شوند این نمایش دانست.
 دختر انار، ریشه در ادبیات شفاهی دامنه­ رشته کوه زاگرس دارد. افسانه ای که در آن دختری طلسم شده و درون اناری زندگی می­ کند.
به گزارش مهر، «حسن حاجت پور» کارگردان این نمایش، درباره‌ی ویژگی‌های این نمایش گفت: «دختر انار»، برای گروه سنی کودکان برگزار می‌شود اما من این متن را در دسته‌بندی ویژه‌ای نمی‌دانم، چراكه ویژگی‌هایی در آن یافتم که می‌تواند با بزرگسالان نیز پیوند داشته باشد
وی همچنین افزود: «این نمایش چون از روح و فضایی ایرانی برخوردار است و داستان‌های ناخوانده(:عامیانه‌) را که بزرگسالان، در گذشته خوانده یا شنیده‌اند را نیز نمایش می‌دهد با کودک درون بزرگسالان پیوند می‌خورد. این در حالی‌ است که این نمایش در ظاهر برای کودکان 4 سال به بالا اجرا می‌شود
حاجت‌پور ادامه داد: «تا زمانی‌که این ادبیات پربار، در کشور ما هست چرا باید در پی داستان‌های دیگر برویم؟ عروسک‌های باختری چون‌، «باربی»،« شرک» و... درون خانه‌های ما راه یافته‌اند، تا جایی‌که دختر کوچک من می‌گوید؛ بابا من یک پرنسسم. بنابراین آموزش به کودکان و نوجوانان و آشنایی آن‌ها با میراث‌های سرزمین ایران بزرگ‌ترین دل‌مشغولی من برای اجرای نمایش، «دختر انار» بوده است
وی یادآور شد: «اجرای نمایش «دختر انار» به شوند دل‌مشغولی است كه خود من نسبت به داستان‌های فولکلور و بومی دارم. سال 85 نیز نمایش «عروسی خون» اثر«لورکا» را نمایش دادم که در جشنواره‌ی منطقه‌ای جایزه‌ی‌ بهترین متن را دریافت کرد چون این نمایش را به ادبیات فولکلور ایرانی نزدیک کرده بودم
اجرای نمایش، « دخترانار» تا دوم تیرماه هر روز، جز شنبه‌ها از ساعت ۱۸:۱۵ در تالار هنر، میدان هفت تیر، ورزشگاه شیرودی، خیابان مفتح خیابان ورزنده، نمایش داده می‌شود.






تاريخ : یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:دختر انار,فولکلور,فولکلور ایرانی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 رنگين‌نگاره‌‌های میرملاس، پشت شيشه می رود

میراث فرهنگی دست به کار شد

  سورنا لطفی نيا :

رنگين نگاره‌هاي ميرملاس

به دنبال پیگیری هنرمندان شهرستان «کوهدشت» و همچنین رسانه‌ها، مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان لرستان، از توجه برای رفع مشکلات این اثر تاریخی خبر داد.
به گزارش خبرنگار مهر؛ «عباس گودرزی»، مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان لرستان گفت: «برای از میان برداشتن دشواری‌های غار تاریخی «میرملاس» با فرماندار کوهدشت هماهنگ کرده‌ایم که همراه کارشناسان، در هفته‌ی پیش‌رو، از این اثر تاریخی بازدید کنیم تا راه چاره‌ا‌ی  برای بازسازی و نگهداری این اثر تاریخی اندیشیده شود
مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان لرستان ادامه داد: «یکی از چاره‌هایی که به فکرمان رسیده وو در دستور کار است، ساخت یک جداره‌ی شیشه‌ای و یک قاب شیشه‌ای نشکن، برای نگهداری بیشتر از این برجای‌مانده‌ی برجسته‌ی تاریخی است
گودرزی ابراز امیدواری کرد که کارهای در دستور کار میراث فرهنگی، به‌ویژه ایجاد جداره شیشه‌ای نشکن بتواند دیدگاه منتقدان را برآورده کند.
 غار میرملاس در کوه «سرسرخین» شهرستان کوهدشت، نخستین غاری است که بر روی دیوار آن که بخش‌هایی از آن نیز فرو ریخته است، رنگین‌نگاره‌هایی را یافتند. این روزها این میراث 12 هزار ساله، رو به نابودی و نیستی است
نقاشی‌ها و نگاره‌هایی که بر دیواره‌های این غار است بیشتر صحنه‌هایی از رزم، شکار، انسان و حیوان را نشان می‌دهد.
آن‌چه باید به آن اشاره کرد این است که شهرستان کوهدشت افزون بر سنگ‌نگاره‌های غار میرملاس، جایگاه سنگ‌نگاره‌های با دیرینگی بیشتری چون «هومیان یک و دو» است.
سفر در میان این طبیعت زیبا و پررمز و راز هر بیننده‌ای را به شور می‌آورد ولی آن‌چه که دل هر ایرانی و لرستانی را به درد می آورد آن است که هرکس هرآن‌چه بر دست داشته از زغال، اشیاء تیز، افشانه و رنگ‌های اسپری برروی این نگاره‌های بی‌مانند چندین هزارساله، کشیده و نوشته است و تنها چیزی که نمی‌شود دید، آن نگاره‌های بی‌مانند است که ارزش آن‌ها را نمی‌توان به‌آسانی برآورد کرد.

سنگ‌نگاره‌های غار میرملاس را نوشته‌های یادگاری درهم فشرده و در جاهایی رنگ‌های اسپری نابود کرده‌اند و دیگر نقش‌های نخستین به خوبی دیده نمی‌شوند. طبیعت هم بیکار ننشسته و نور آفتاب و شوره‌های آهکی از دیواره‌های بالایی هم، آن‌چه آدمیان نابود نکرده بودند را ویران و نادیدنی کرده است.
با این‌که سنگ‌نگاره‌های غار میرملاس، همپای غارهای «کرکس» و «لاسکو» در فرانسه است، اما امروزه در حالی که آن‌جا برای در پناه‌بودن، حتا از نم  تنفس بازدید‌کننده، دیوار شیشه‌ای کشیده‌اند، سنگ‌نگاره‌های میرملاس، با اسپری، نور خورشید، باد و باران و یادگاری‌ها، از دست می‌روند.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا



مردی كه بسيار می خواند و بسيار می نوشت



  گردآوری: صديقه نوده‌فراهانی :

  «سعید نفیسی» ادیب، تاریخ‌نگار، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی، بزرگ‌مردی بود كه آثار گران‌مايه‌اش امروزه فراروي پژوهشگران و ادب‌دوستان ايران‌زمين است. چيرگي او به تاریخ و ادبیات ایران، شوند(:باعث) آن شده بود تا شمار بسیاری از نوشته‌هاي نثر و نظم فارسی را به شیوه‌ای علمی و پژوهشي به چاپ برساند و از گمنامی بیرون آورد. کتابخانه‌ي شخصی و کم‌مانندی که به در گذر زمان گرد آورده بود به او این امکان را می‌داد که به مهم‌ترین مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد.
 زندگينامه:
 «سعید نفیسی»، فرزند «میرزا علی‌اکبر ناظم‌الاطبا»(نامور به «ناظم‌الاطبا کرمانی») در ۱۸ خوردادماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. خانواده‌ی پدری او تا يازده پشت پزشك بودند و نياي يازدهمش «حكيم برهان‌الدين نفيسي بن عوض بن حكيم كرماني»، كتاب‌هاي بسياري در پزشكي داشته، كه برخی از آنها تا روزگاري كه پزشكي كهن در ايران آموزش داده مي‌شد از كتاب‌های درسي بود.
 وی تحصیلات سه‌ساله‌ي ابتدایی را در «دبستان شرف»، یکی از نخستین آموزشگاه‌هاي جدید که پدرش پايه‌گذاری کرده بود گذراند و دوره‌ي متوسطه را در بهار ۱۲۸۸ در «مدرسه‌ي علمیه» تهران به پایان رساند.
  پانزده ساله بود که برادر بزرگترش «دکتر اکبر مودب نفیسی» او را برای ادامه‌ی تحصیل به اروپا برد. شهر نوشاتل سویيس و دانشگاه پاریس جايي بود كه نفيسي در آنجا راه آموختن را ادامه داد و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستان‌های تهران به آموزش زبان فرانسه پرداخت و پس از آن در «وزارت فواید عامه» مشغول خدمت شد. در سال ۱۲۹۷ به گروه نویسندگان مجله‌ي «دانشکده» پیوست و در این مجله با ملک‌الشعرا بهار همکاری داشت. سپس به خدمت در وزارت فرهنگ، آموزش در مدارس علوم‌سیاسی، دارالفنون، مدرسه‌ي عالی تجارت، مدرسه‌ي  صنعتی و  دانشکده‌های حقوق و ادبیات نيز همت گماشت و چند سال پس از آن به هموندی(:عضویت) «فرهنگستان ایران» درآمد.

  استاد نفيسی با وجود پرورش در يک محيط اشرافی سطح بالا، بسيار ساده زندگی می كرد و به ظاهر زندگی توجهی نداشت. دانسته‌های اجتماعی اش چنان بود كه با مردم هر طبقه صحبت می كرد گويی از آنان بود. در ميان مردم عادی به جهت پاسخ سلام‌های گرم و احوال پرسی های صميمانه‌ای كه می كرد محبوبيت ويژه‌ای داشت.

  سعید نفیسی از بیماری آسم رنج می‌برد و واپسين سال‌های زندگی را در پاریس به‌سر می‌برد. هنگامی که برای باشندگي در نخستین کنگره‌ی ایران‌شناسان به تهران آمده‌ بود در ۲۲ آبان ۱۳۴۵ در تهران درگذشت. وی را در تهران، در کنار قبر پدرش و در آرامگاهی به نام «سر قبر آقا» (ظهیر الاسلام) به خاک سپردند.

 خاطره:
 نفيسی از روزگار تحصيل خويش چنين ياد مي‌كند: «... تازه در كتاب خواندن ورزيده و آزموده شده بودم. همين اندازه می دانستم چه كتاب‌هايی را بايد زودتر بخوانم، کی بخوانم، چگونه بخوانم. شب‌هاي زمستان پاي كرسی، شب‌هاي تابستان روی بام خانه، تا چشمم هنوز سنگين نشده بود‌، پای چراغ يا لامپ كتاب مي‌خواندم. هميشه مدادی با من بود و در هنگام خواندن به هر جمله‌ي جالبی كه بر‌می خوردم كنار آن را خط می كشيدم. چشمم كه سنگين می شد همان مداد را در لای ورقی كه به آن رسيده بودم می گذاشتم و آن را در كنار بستر جا می دادم. فردا كتاب را می گشودم و آن جمله‌های جالبی كه ياد گرفته بودم در دفترهای خشتی رونويس می كردم. نام نويسنده را در پايين آن، جا می دادم و من هنوز بيست و دو سه دفتر از آن زمان به يادگار دارم».

 مهم‌ترين آثار او:
احوال و اشعار رودکی، ۳ جلد، ۱۳۰۹-۱۳۱۹
تاریخ نظم و نثر ایران در زبان فارسی، ۲ جلد، ۱۳۳۴
جستجو در احوال و اشعار فریدالدین عطار، ۱۳۲۰
شاهکارهای نثر معاصر فارسی، ۲ جلد، ۱۳۳۰-۱۳۳۲
بابک خرم دین (به كوشش عبدالکریم جربزه دار) ۱۳۳۰
روزگار ابن سینا، ۱۳۳۱
زندگی و کار و اندیشهٔ پورسینا، ۱۳۳۳
خاندان طاهریان، ۱۳۳۵
تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورهٔ معاصر (دو جلد)، ۱۳۳۵-۱۳۴۴
تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، ۱۳۴۲
مسیحیت در ایران،






تاريخ : شنبه 20 خرداد 1391برچسب:سر قبر آقا,سعید نفیسی,دبستان,دبستان شرف,شرف,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

  اسناد تاريخی يزد رو به نابودی می رود
   
 
  نگار پاكدل :
  اسناد تاریخی که بطور معمول توسط سازمان اسناد و کتابخانه‌ی ملی هر استان نگهداری می‌شوند، بخشی از تاریخ و فرهنگ عمومی هر منطقه به شمار می‌روند. این اسناد برای پژوهشگران دارای ارزشي باور نکردنی است زیرا آن‌ها تاریخ و فرهنگ‌ها را از میان همین اسناد مي‌نويسند و راجع به فرهنگ و آداب و رسوم و ویژگی‌های هر منطقه قضاوت می‌کنند، این تاثیرگذاری به اندازه‌اي است که حتا ممکن است یک نامه، یک قباله‌ی ازدواج و ... نظر پژوهشگران و محققان را در مورد فرهنگ یک منطقه دگرگون كند. این گنجینه این‌روزها در یزد در شرایط بحرانی نابودي به سر مي‌برد.
به گزارش مهر، «محمدرضا ملک ثابت»، ريیس سازمان اسناد و کتابخانه‌ي ملی استان یزد در این‌باره گفت: «بیش از دو میلیون برگ از سندهاي راکد ادارات که در سازمان اسناد و کتابخانه‌ي ملی استان یزد نگهداری می‌شود به شوند كهنگي ساختمان و فرسودگی بافت آن، در خطر نابودی‌اند.»
وي افزود: «سازمان اسناد و کتابخانه‌ي ملی استان یزد در محل خانه‌ لاری‌ها كه از خانه‌ها و مکان‌های تاریخی كهن در یزد است قرار دارد. و با توجه به وضعیت ساختمان و فرسودگی مصالح به کار رفته، بیش از دو میلیون برگ از اسناد موجود در آرشیو سازمان در خطر نابودی و تخریب قرار دارد.»
 به گفته‌ي ثابت:‌ «کمبود فضا و مکان مناسب برای نگهداری اسناد، احتمال فشردگی و چسبندگی اسناد و پرونده‌ها را به دنبال خواهد داشت.»
«ملک ثابت»، همچنین يادآور شد: « شمار زیادی فیلم و نوار‌ صوتی و تصویری ضبط شده از سخنان پیشینیان و بزرگان یزد نیز به شوند وجود رطوبت در محل نگهداری، با خطر نابودی روبرو هستند.»
این شرایط سبب شده مسئولان سازمان اسناد برای جلوگیری از نابودي تاریخ شفاهی بخشی از مکتوبات ارزشمند را به مکان‌های دیگری ببرند.
در این راستا در سال گذشته کلیه‌ي کتاب‌های دست‌نویس و چاپ‌سنگی سازمان اسناد و کتابخانه‌‌ي ملی استان یزد به تهران آورده شد.
وي همچنين گفت: «در صورت مهيا نشدن مکان مناسب براي گنجینه‌ي اسناد استان یزد ناچاریم اسناد تاریخی یزد را به تهران يا ديگر استان‌ها ببريم.»
اسنادی که می توانند چراغ راهی برای محققان و پژوهشگران باشند، این روزها در حالی به شوند نداشتن فضای مناسب برای نگهداری در معرض نابودی قرار گرفته اند، که بسیاری از ساختمان‌های مجلل در بخش‌هاي گوناگون به ویژه در مرکز استان یزد به محل استقرار ادارات تبدیل شده‌اند.




تاريخ : شنبه 20 خرداد 1391برچسب:قباله,قبال ازدواج,اسناد تاریخی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 

مناره آجری گسکر ( مناره بازار ) شهرستان صومعه سرا

مناره آجری گسکر (مناره بازار)، یکی از زییاترین و  با شکوه ترین بناهای برجای مانده از دوره سلجوقی است که در ۹ کیلومتری غرب شهرستان صومعه سرا و بر سر راه دهکده جاده کنار به مناره بازار بنا شده است.

 

 مناره گسکر که در مسیر راه جاده شاه عباسی قرار گرفته است، یکی از مهم ترین آثار تاریخی استان گیلان زمین به شمار می رود  و   شکلی شبیه مخروط داشته و مقطع این مناره دایره ای شکل بوده که با حرکت به سمت بالا از قطر آن کاسته می شود.  محیط این مناره در سطح زمین ۱۹ متر و قطر آن در قسمت پائین مناره هفت متر و در فوقانی مناره به ۲٫۳۵ سانتیمتر می رسد که با احتساب ضخامت ۱٫۳۰ سانتی متری دیوار قطر داخلی مناره در ارتفاع ۱۰ متری از سطح زمین به ۲٫۵ متر می رسد.
ارتفاع اولیه مناره ۳۰ متر بود، پنج متر آن بر اثر شرایط جوی و آب و هوایی منطقه و ۱۳ متر آن به دلیل زلزله سال ۱۳۶۹ فرو ریخت و تنها ۱۲ متر از مناره بر جا مانده است.

 مناره آجری گسکر ( مناره بازار ) از آجر و ملات ساروج ساخته شده است. از مصالح به کار رفته در این مناره می توان به آجرهای مربع شکل به ابعاد ۲۰ در ۲۰ در پنج سانتیمتر و ملات ساروج اشاره کرد.
تنها تزیین این مناره دو ردیف آجر کاری تزئینی با نقوش هندسی بوده که به دلیل فرو ریختن قسمت فوقانی مناره قابل مشاهده نیست و در بقیه قسمت ها کاملا ساده و بدون آرایش است. تنها راه ورود به مناره از طریق یک در ورودی است که در قسمت جنوب غربی مناره واقع شده و با قوسی زینت گرفته است و تنها راه رفتن به بالای مناره پله های مارپیچی است که توسط یک ستون نگه دارنده در وسط به ابعاد ۱۰ در ۹۰ سانتیمتر ایستایی یافته است.
ارتفاع پله های مارپیچ مناره ۲۵ سانتی متر است و عرض پله ها در قسمت دیواره مناره به ۴۰ سانتیمتر و در قسمت ستون نگه دارنده پله ها به ۱۵ سانتی متر می رسد. دو نورگیر به ابعاد ارتفاعی یک متر، عمق ۱٫۳۰ سانتیمتر و پهنای ۱۰ سانتی متر در مناره مشهود است. نور گیر اول در ارتفاع شش متری از سطح زمین قرار گرفته و در اثر زلزله سال ۱۳۶۹ تخریب نشد ولی نورگیر دوم همراه با فرو ریختن دیواره از بین رفت که پس از عملیات مرمت این نورگیر را به همان شکل و اندازه نورگیر اول در آوردند.
هشت متر از این مناره به همان فرم و شکل اولیه مرمت شده است و هم اکنون ارتفاع مناره به ۲۰ متر می رسد. ساختمان این مناره طبق نوشته رابینو در کتاب دارالمرز به نقل از خوچکو به چهل گوش چمنی نسبت می دادند، ولی از نظر تاریخی صحت این موضوع اثبات نشده است و از سویی به روایات محلی سازنده این مناره ( چهل گوشی چمنی ) شخصی بوده که زمانی با اقتدار حکومت می کرده و اعلام داشته که قصد دارد با خدا مبارزه کند و برای صعود به آسمان دستور ساخت چنین مناره ای را داده است.
در هر صورت هدف اصلی از ساخت این مناره بر ما پوشیده است چه بسا که این مناره در دل جنگلی انبوه “هفت دغنان” بوده و نه به کار راهنمایی می آمده و نه کسی می توانسته بر بالای آن دیده بانی کند، ولی از نظر بهره برداری احتمالاً به منظور تعیین زمان دقیق طلوع و غروب خورشید استفاده می شده است.
مناره دیگری شبیه این مناره در روستای کلده فومن قرار دارد و در محوطه منزل مسکونی یکی از روستائیان واقع شده است که آجرهای آن به دلیل شرایط آب و هوایی از بالا فرو ریخته و از پائین نیز به دل خاک فرو رفته است و تنها قسمت باقیمانده و ایستایی این مناره که مشهود است به چهار متر می رسد، همین قسمت باقیمانده نشاندهنده سبک معماری و شباهت فوق العاده زیاد این دو مناره است تا جائیکه اهالی معتقدند این دو مناره توسط یک راهروی زیرزمینی به هم متصل بوده اند.
شهر قدیمی گسکر در جنگل هفت دغنان با گذر از روستای بهمبر، درست غرب جاده آسفالته مینا بوبه پونل در کنار راه جاده شاه عباسی بر روی رودخانه اسکندر رود آثار خرابه ها و ویرانه های به جا مانده از شهری قدیمی در دل جنگل انبوه هفت دغنان به وسعت ۴۰ هکتار به چشم می خورد.

امروزه از بقایای شهر قدیمی هفت دغنان که زمانی شهری آباد و پر رونق بوده، می توان به آثاری همچون حمام، خانه، مغازه، یک پل آجری و گور سیده خروسه ( خوری سو ) اشاره کرد. این شهر زمانی محل حکومت امرای گسکر بوده و قدمت آن به دوره ایلخانی و صفوی بر می گردد.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


پس از آن‌که «یزدگر سوم» در جنگ نهاوند از تازیان شکست خورد، او برای کمک گرفتن و گردآوری سپاه نو به‌سوی خراسان و خاور ایران رهسپار شد. یکی از شاهزادگان ساسانی به‌نام «باو» فرزند «کیوس» که سردار شجاعی بود از یزدگرد اجازه خواست که برای نیایش به آتشکده‌ای که پدرش ساخته بود برود و سپس به او بپیوندد. «باو» در آتشکده مشغول نیایش بود که به او خبر می‌دهند که یزدگرد، در شهرِ مرو به فرمان «ماهوی سوری» فرماندار آنجا و به‌دست آسیابانی کشته شده است. «باو» با شنیدن این خبر بسیار اندوهگین شد.

 در این هنگام، تازیان در بخش جنوبی مازندران نفوذ پیدا کردند و در بخش شمالی آن نیز به‌دلیل نبودن فرماندهی شایسته و مناسب هرج‌ومرج روی داده بود. مردم مازندران برای نگاهبانی و نگاهداری سرزمین خود از دشمنان، نمایندگانی را به نزد «باو» فرستادند و از او درخواست کردند که سرزمین آنها را اداره کند. «باو» پس از گرفتن پیمان از مردم به آنجا رفت، تازیان را از آنجا بیرون راند و نزدیک ۱۵سال فرمانروایی کرد تا این‌که به‌دست شخصی به‌نام بلاش(ولاش) کشته شد. او دودمان «باوند»ی را تشکیل داد. مدت پادشاهی اسپهبدان باوندی در کوهستان(کهستان)بالا از سال ۴۵ تا ۴۶۶ هجری مهی برابر است با ۴۲۱ سال و در این مدت مردم کوهستان پیرو دین زرتشتی و در راه و روش نیز، پیرو نیاکان باستانی خود در روزگار ساسانی بوده و در دین، آداب و رسوم ایشان در مدت ۵ سده هیچ خدشه‌ای روی نداده است.

 پس از اسپهبد «غازن دوم باوند» که واپسین فرمانروا از خاندان باوندی در کوهستان «فریم» یا «پریم»(واقع در هزار جریب دودانگه کنونی در جنوب شهر ساری) است. چیره‌شدن دسته‌ی دوم از شاهان باوندی آغاز می‌شود که از «پریم» به شهر ساری منتقل شده‌اند.

 دوران پادشاهی این دسته از ۴۶۶ هجری مهی از اسپبد«شهریار»(پسر غازن دوم) آغاز و در سال ۶۰۶ هجری مهی با کشته شدن اسپهبد «رستم شاه غازی» نامور به «شمس الملوک» پایان می‌یابد و پایتخت این دسته در مدت ۱۴۰ سال شهر ساری بوده است.

 دسته سوم از شاهان باوندی که «کین خواریه» نامیده می‌شوند، از سال ۶۳۵ هجری مهی از اسپهبد «اردشیر» نامور به «حسام‌الدوله» آغاز و در سال ۷۵۰ هجری مهی با کشته شدن اسپهبد «حسن فخرالدوله» در آمل پایان می‌یابد و دیگر کسی از این خاندان به پادشاهی برنخواست و شهرستان‌هایی که از آغاز دسته دوم باوندیان یعنی سال ۴۶۶ هجری مهی تا پایان سال ۷۵۰ هجری مهی در تصرف ایشان بود و همه‌ی مازندران به‌جز «رویان» و در بیشتر مواقع دماوند- کلومن(سمنان، دامغان و بسطام) ، گرگان و بخشی از استان ری می‌باشد.

کاسه سیمین

 پس از برچیده‌شدن خاندان باوندی «کین‌خواریه» در سال ۷۵۰ هجری مهی همه‌ی سرزمین مازندران سوای «رویان جنوبی» که شامل دیلمان، طالقان و رودبار بود به‌دست فرمانروایان اسلامی افتاد. ولی باز هم اسپهبدان «پادوسبانی» در رویان جنوبی، به فرمانروایی خود ادامه می‌دادند تا سال ۱۰۰۶ هجری مهی که به‌دست شاه عباس صفوی از بین رفتند. دودمان«پادوسبانیان» پس از سلسله آفتاب در ژاپن طولانی‌ترین مدت فرمانروایی در جهان را داشتند. چون فرمانروایی آنان از سال ۵۴۰ هجری مهی آغاز و تا سال ۱۰۰۶ هجری مهی ادامه داشت. با فروپاشی واپسین دودمان فرمانروایان زرتشتی در مازندران، زرتشتیان آن سامان نیز کم‌ و کمتر شدند به‌گونه‌ای که امروزه دیگر اثری از آنها در این جاها دیده نمی‌شود.

یاری‌نامه:

 - آذرگشسب، موبد اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان.

 نویسنده‌ی کتاب «مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان» روانشاد «موبد اردشیر آذرگشسب» برای نوشتن بخش «تاریخ اسپهبدان تبرستان»، از دو کتاب به‌نام‌های «تاریخ تبرستان» نوشته‌ی «بهالدین محمد ابن حسن ابن اسفندیار» که در سال ۶۱۳ هجری مهی(:قمری) نوشته شده است و همچنین کتاب «تاریخ تبرستان پس از اسلام» نوشته «اردشیر برزگر» بهره برده است. نوشتار بالا، کوتاه نوشته‌ای از کتاب دوم است.





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 دويست‌و‌هفتاد و هفتمين شماره‌ی امرداد چاپ شد
●  بله؛ كوروش بزرگ بود

  ويژه‌نوشته‌هايی درباره‌ی زنده‌ياد پرويز شهرياری

  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

 

  دویست‌و‌هفتاد و هفتمین شماره‌ی امرداد چاپ شد. این شماره با تیتر نخست «بله؛ کوروش، بزرگ بود» بر روی دکه‌های روزنامه‌فروشی رفت. چندی پیش نشریه‌ای، با این تیتر که «آیا کوروش بزرگ بود؟»، هم مردمی را که به بزرگی و منش نیک کوروش بزرگ می‌بالند و هم کوروش بزرگ را، دستمایه‌ی شیطنت خود کرد.
 
امرداد در این شماره در گفت‌و‌گویی کوتاه، به چرایی بزرگی کوروش بزرگ پرداخته است.
 
رویه‌ی نخست و رویه‌ی رویداد همچون همیشه، خبرها و گزارش‌هایی کوتاه و بلند از جای‌جای ایران را در خود دارند. افزون‌بر آن، «به راستی دارایی ایران، چیست؟» عنوان سخن نخست این شماره است که در رویه‌ی نخست می‌توانید بخوانید.
  با سومین رویه‌ی امرداد، می‌‌توانید چرخی در موزه‌ی فرش رسام عرب‌زاده بزنید، جایی که زندگی در آن جاری است. بی‌گمان این گزارش کوتاه از این موزه‌ شما را مشتاق دیدار از این موزه خواهد کرد و مشتاق مردی که ٦٦ فرش دستباف را پیشکش ایران و این ملت کرد، فرش‌هایی که شاید بافت هریک از آن‌ها بیش از چند سال، زمان برده بود.
  آشنایی با یکی دیگر از «نوشیدنی‌های ایرانی»، «از میان نوشته‌های رسیده» و خبرهای کوتاه گردشگری از دیگر بخش‌های این رویه است.
  چهارمین رویه در این شماره ویژه‌ی ادب و هنر است و ادب‌دوستان و هنردوستان. «دمی با تنبورسازان و تنبورنوازان» عنوان گفت‌و‌گویی است با یکی از استادان تنبور نواز پیشکسوت. همچنین در این گفت‌و‌گو با یکی از تنبورسازان بنام کشورمان آشنا خواهید شد، هنرمندی که هنرش را پدرش آموخته و پدرش نیز آن را از پدر.
  «نوگرایی در شعر پارسی، پیش از نوآوری‌های نیما یوشیج» و «بازتاب نابسامانی‌های سیاسی بر ادب و هنر پارسی»، دو نوشتار دیگری هستند که می‌توانید در رویه‌ی ادب وهنر بخوانید. در این رویه می‌توانید از تازه‌های کتاب، تازه‌های نمایش و تازه‌های موسیقی نیز آگاه شوید.
  پنجمین رویه‌ی امرداد(رویه اندیشه) در نوشتار آغازین خود به ریشه‌یابی واژه‌ی «مزدا» در زبان‌های اوستایی و هخامنشی پرداخته است. واژه‌ی «مزدا» از واژگانی است که واژه‌شناسان ایرانی و خارجی بیش از یکصد سال است که هنوز درباره‌ی معنای دقیق آن گفت‌و‌گو می‌کنند.
  «خنیاگری پس از ساسانیان» و «من به هیات ما زاده شدم» دو نوشتار دیگری هستند که در این رویه چشم به راه شما خوانندگان هستند.
  در ششمین رویه‌ی امرداد(رویه‌ی تاریخ)، از بزرگی کوروش بزرگ خواهید خواند. گفت‌و‌گوی امرداد با مرتضا ثاقب‌فر، پژوهشگر و نویسنده، نوشتاری است که در این رویه به چرایی و چگونگی بزرگی کوروش می‌پردازد.
  در نوشتاری دیگر، داریوش احمدی، پژوهنده‌ی تاریخ به روشنی به نادرستی‌های گزارشی که در همشهری جوان چاپ شده و سویه‌اش زیر سوال بردن بزرگی کوروش است، پرداخته است.
  جنگ‌های ایران و اعراب، نوشتاری دیگر از علی‌غفوری، نویسنده‌ی صد جنگ بزرگ تاریخ است. او در این نوشتار از یورش تازیان و چرایی شکست ایرانیان نوشته است.
هفتمین رویه‌ی امرداد که رویه‌ی زرتشتیان است در این شماره به زنده‌یاد پرویز شهریاری، ویژه شده است. در این رویه می‌توانید گفت‌و‌گوی امرداد را با پسرش، شهریار شهریاری و برادرش، هرمز شهریاری بخوانید.
  «دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم» گفت‌و‌گویی از استاد محمد آستانه‌ی اصل که شاگرد و همکار استاد شهریاری بوده و یادی از استاد از فیروز نادری، یکی از مدیران ارشد سازمان ناسا که شاگرد استاد شهریاری بوده از نوشتارهایی است که در رویه‌ی هفتم، آن‌ها را خواهید دید.
  رویه‌ی پایان یا هشتم نیز، این‌بار با یک موضوع تازه به‌نام «بازتاب» به آن‌چه دانشمندان دیگر کشورها درباره‌ی ایران گفته‌اند پرداخته است. همچنین در این رویه مانند شماره‌های پیش، روزشمار تاریخ، بریده کتاب، سخن‌بزرگ، خوب است بدانیم را خواهید خواند و در  بخش ایران‌گردی به غار «کرفتو» در کردستان خواهید رفت.
  امرداد را از امروز از دکه‌های روزنامه‌فروشی می‌توانید خریداری کنید.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

  ميل‌های باستانی، ستون خانه‌ی روستاييان
   
 
  سورنا لطفی نيا :
  چندماه پیش چند تن ناشناس، میل‌های عبادتگاه ساسانی سمیرم را از بالای یکی از غارهای پنج‌گانه‌ي آن به پایین آبشار تنگسیر، پرتاب کردند و این میل‌های بزرگ، هر کدام چند تکه شدند. برخی از بوميان هم، تکه تکه‌هایی از این میل را براي ستون به خانه هایشان بردند.
 به گزارش ميراث خبر؛ عده‌ای ناشناس (برخی می‌گویند شماري از بومي‌ها) که برای گردش به این عبادتگاه رفته بودند، میل‌ سنگی (پایه)  این عبادتگاه را به شوندهاي(:دلایل) ناروشن به پایین پرتاب کردند. این میل تاریخی به پایین آبشار تنگسیر، کنار آسیاب تاریخی سمیرم افتاد و  تکه‎تکه شد.
  بومی ها، این میل‌های تکه‎تکه شده را که روزگاری دارای نوشته‌های ساسانی بودند، به خانه‌هایشان برده تا آن‌ها را به‌جای ستون به‌كار برند. گفته می‌شود، مسوولان اداره میراث فرهنگی سمیرم پس از این رخداد، توانستند برخی از این میل‌ها را به جای نخستشان باز گردانند.
 «سجاد افشاری»، مدیر اداره‌ي‌ میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان سمیرم، درباره‌ي افتادن میل عبادتگاه ساسانی به پایین آبشار می‌گوید که، به نظر می‌رسد این كار از سوی بومي‌‌ها انجام شده و همین پيش‌آمد، نشان می‌دهد که کار در این گستره با دشواري‌هاي بسیاری روبه‌رو است.
 او می افزايد که، این اداره، همه‌ی تلاش خود را برای جابه‌جايی تکه‌های این میل تاریخی به جایگاه نخست انجام داده‌است.
 کارشناسان میراث فرهنگی بر این باورند که، با توجه به این رخداد، خطر همچنان غارها و ديگر بناهای سمیرم را تهدید می‌کند و باید نظارت‌های بیشتری روی این آثار انجام گیرد.
 در پيرامون شهر سمیرم ٥ میل سنگی وجود دارد که نشان دهنده‌ي جایي مقدس یا وجود آتشکده‌های ساسانیان هستند. سمیرم در روزگار ساسانیان به اندازه‌ي یک شهر، گستردگي و جمعیت داشته است.
سمیرم، شهری در جنوب باختری(:غربی) استان اصفهان بین چهار استان اصفهان، چهارمحال‌وبختیاری، کهگیلویه‌وبویراحمد و فارس ‌است.




تاريخ : یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:می,می باستانی,سجاد افشاری,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

قطع درخت 830 ساله در مازندران

 قطح درخت 830 ساله مازندران با مجوز منابع طبیعی ساری انتقادات را برانگیخته است.

  صفر قانع متولی امامزاده محمد در روستای گرجی‌کلا ساری درباره نحوه قطع درخت 830 ساله در گفت‌وگو با فارس گفت: مسببان قطع درخت با دریافت مجوز از منابع طبیعی از ساعت هفت صبح عملیات قطع درخت را آغاز کردند.عملیات قطع درخت حدود پنج ساعت طول کشید و هیچ یک از اهالی متوجه قطع درخت در این ساعت از روز نشدند.

  وی یادآور شد: صبح روز حادثه در برگشت از ساری به روستا در ابتدامتوجه شدم درخت 830 ساله روستای گرجی‌کلا قطع شده است.برخورد تندی با متولیان قطع درخت داشتم، ولی متولیان قطع درخت مجوز منابع طبیعی را در دست داشتند و ارائه کردند.

  قانع یادآور شد: اهالی روستا با شنیدن صدای قطع درخت به سمت امامزاده حرکت کردند، با توجه به علاقه‌هایی که مردم روستا به این درخت داشتند و پیش‌بینی می‌شد که برخورد فیزیکی میان مردم و قطع‌کنندگان درخت اتفاق می‌افتد، سریعاً آنها را متوجه عمق دلسوختگی مردم کردم که مسببان قطع درخت از محل متواری شدند.

  عبدالله تقویی که از طرف اهالی روستایی گرجی‌کلا ساری برای پیگیری این پرونده به مقام‌های قضایی و منابع طبیعی معرفی شد، بیان داشت: درخت 830 ساله از روی زمین قطع شد، ولی ما نگران این هستیم که درختان دیگری که در این باغ وجود دارند نیز دوباره قطع شود.

  وی با اشاره به چند درخت دیگری که در محوطه امامزاده محمد وجود دارد، بیان داشت: منابع طبیعی اقدام به شماره‌گذاری و قطع چند درخت دیگر در این محوطه کرده است.

  تقوایی در مورد پرونده قطع درخت 830 ساله در ساری بیان داشت: پرونده این درخت مختومه شد و پیگیری‌های زیادی برای انجام این پرونده انجام شد، ولی هیچ حکمی برای مسببان قطع درخت صادر نشد.

  مسئول پیگیری پرونده قطع درخت 830 ساله در ساری گفت: برای بررسی این پرونده به بسیاری از مسئولان شهر ساری از جمله فرماندار ساری نیز مراجعه کردم که جواب قانع‌کننده‌ای که مرهم زخم مردم روستا باشد داده نشد.

  وی درباره نظر کارشناسان نسبت به قطع درخت تصریح کرد: با چند نفر کارشناس خبره که خارج از حیطه منابع طبیعی فعالیت می‌کردند درباره سلامت درخت نیز صحبت‌هایی انجام شد که تمام کارشناسان نسبت به بیمار بودن درخت، نظری نداشتند.

  تقوایی در پاسخ به پرسش فارس درباره این مسئله که برای لاشه این درخت چه برنامه‌ای دارید، بیان داشت: یکی از دلالان چوب برای خرید این لاشه چوب، مبلغ حدود 2 میلیون و 500 هزار تومان قیمت پیشنهاد کرد که این موضوع با مخالفت شدید اهالی محل مواجه شد.

  وی در پایان اذعان داشت: در تلاش هستیم تا با فروش قیمت واقعی این درخت، پول حاصل از فروش درخت را برای مشکلات محوطه امامزاده اختصاص دهیم.





تاريخ : یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:قطع,قانع,قطع درخت,گرجی‌کلا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 صنایع دستی  


 


 




 حصیر بافی : حصیر بافی در برخی از روستاهای استان مازندران به ویژه در غرب استان رایج است. در مازندران از نوعی حصیر به نام « کوب » برای زیر انداز استفاده می شود. برای بافت « کوب» از گیاهان خود رو چون « گاله » و « واش » که در باتلاق ها و اب بندان ها می روید بهره می جویند. برای تهیه زنبیل و سبد نیز از همین گیاهان استفاده می شود. گاه تهیه این مصنوعات با به کارگیری چوب و نی یاد و نوع علف به نام های « وران » و « سازیر » انجام می شود.

  گلیم بافی : گلیم بافی نیز یکی از دیگر صنایع دستی و سنتی استان محسوب می شود. در حال حاضر در بیشتر روستاها و شهرهای استان به این هنر اشتغال دارند. نقوش گلیم اغلب به شکل هندسی است و بافنده با الهام گرفتن از اطراف طبیعت خود، نقش می زند. رنگ گلیم نیز بر گرفته از طبیعت پیرامون و غالب رنگ های تند و شاد مانند قرمز ، نارنجی ، کرم، سبز، سرمه ای است.

  جاجیم بافی : در میان دست بافت های روستایی ، جاجیم از اهمیت بیشتری برخوردار است و کاربردهایی نظیر زیرانداز، پشتی، سجاده رختخواب پیچ، مفرش، پتو، وریه کرسی و... داردو این هنر در بسیاری از مناطق روستایی از جمله « متکازین » از توابع بهشهر بخش دودانگه شهرستان ساری، آلاشت سواد کوه ، کجور، نوشهر و کلاردشت چالوس اقبال و توجه است. در روستای کوهستانی و ییلاقی متکازین در بخش هزار جریب بهشهر ، اصولا" بافت جاجیم توسط زنان صورت می گیرد و مردان جز در مرحله تهیه پشم، نقش چندانی ندارند. در بافت جاجیم این منطقه پس از بافتن حاشیه، نقش اندازی که در اصطلاح « گل » خوانده می شود صورت می گیرد . این نقش ها اسامی مختلفی دارند چهار گل، خشتی ، پنجه ای، گل آفتاب گردان، آفتاب تیره، حاشیه های اطراف نیز با طرح مثلث دندانه دار پر می شود.برای بافت جاجیم در اندازه های بزرگ تر دو یا چند عدد جاجیم بافته شده به اندازه عرض دار موجود را به یکدیگر متصل می نمایند و یک جاجیم در اندازه دل خواه شکل می گیرد.

 جوراب بافی : جوراب بافی یکی از صنایع دستی رایج و بومی منطقه است که به ویژه در روستای « صالحان » از جمله صنایع دستی اساسی محسوب می شود. این صنعت بومی را می توان بر مبنای تولید و مصرف آن به جوراب چکمه ای یا گردن بلند و گردن کوتاه تقسیم کرد. در روستاهای منطقه در حال حاضر تولید جوراب به شکل ساده انجام می شود و پشم گرفته شده از گوسفند بدون ررنگ آمیزی واستفاده از نقوش مختلف عرضه شده و جنبه هنری ندارد.

  موج بافی : ماده اولیه موج بافی که به نام های « رختخواب پیچ » و « ایزار » نیز معروف است، پشم است. به همین دلیل ارزان و قابل شستشو دارای استحکام، نرم و سبک است. موج بافی به دلیل صفت هایی که بر شمردیم، به عنوان هنری فراگیری در کذشته مطرح بود و اکنون میز کم وبیش در این منطقه رواج دارد.امروزه این هنر بیشتر در روستاهای منطقه کجور به جا مانده است. گونه ای از این دست بافت ها با همین کاربرد « چاد شب » نامیده می شود. معروف ترین آن « چادر شب دارایی» است که دارای رنگ های متنوع به وبژه طیف های گوناگون رنگ قرمز که جاذبه بیشتری نسبت به رنگ های دیگر دارد است. در این منطقه در کنار بافت این نوع پارچه، سفره های ظریف و پرارزش نیز بافته می شود.

 پارچه بافی : در گذشته بافت انواع پارچه هاپشمی، ابریشمی و نخی معمول بود. نوعی پارچه ابریشمی که الیجه نام داشت برای دوخت کت زنانه به کار می رفت. از پارچه های پشمی « چوغا» و « باشلق» برای پالتو استفاده می شود. و از شمد که نوعی پارچه خنک و لطیف است در تابستان به جای پتو استفاده می شود.

 چنته لفور : چنته نوعی کیف دسته دار است که در قریه « لفور» از توابع سواد کوه تولید می شود برای بافت آن از دستگاه « کرک چال » استفاده می شود و مراحل تولید آن مانند جاجیم است با این تفاوت که پس از پایان کار، دوردوزی و گاه با مهره های تزیینی و خرمهره تزیین می شود. نمد مالی : نمد مالی در بیشتر مناطق استان مازندران به خصوص درمنطقه کجور و روستاهای اطراف رامسر رواج دارد. ماده اصلی نمد پشم و گوسفند و به رنگ های طبیعی مانند سفید و سیاه و قهوه ای و برای نقش اندازی آن از پشم های رنگ شده شیمیایی بهره می جویند معمولا" ساخت یک قطعه نمد یک روز به طول می انجامید و اغلب چند نفر روی آن کار می کنند.

 





ارسال توسط سورنا

عکسهای دیدنی از اولین جشن بازیهای بومی و محلی در اصفهان



ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:بازی های محلی,بومی,بوم,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 بیشاپور، بار ديگر آتش گرفت



  سورنا لطفی نيا :

 

 برجای مانده‌های شهر باستانی بیشاپور که یکی از مهمترین شهرهای روزگار ساسانی بوده، روز30 اردیبهشت، آتش گرفت. شاهدان از سیاه شدن گستره‌، به شوند(:دلیل) آتش‌سوزی خبر می‌دهند.  آتش‌زدن علوفه‌های خشکی که روی گستره‌ی ساسانی بیشاپور رویش کرده‌اند، شوند آتش گرفتن این گستره‌ی باستانی شده‌است.
 
به گزارش میراث خبر؛ هر سال پایان اسفند و آغاز بهار، علف‌های تازه‌ای در گستره‌ی 200 هکتاری بیشاپور می‌روید که پایان اردیبهشت خشک می‌شوند. در چند‌سال گذشته این علف‌ها به شوندهای گوناگون آتش می‌گیرند و بلای جان گستره‌ی ساسانی بیشاپور می‌شوند.
 
به گفته‌ی «محسن عباسپور»، هموند(:عضو) شورای مرکزی انجمن هم‌اندیشان جوان: «آتش‌ تا چند گامی معبد آناهیتا، ایوان موزایک و تالار تشریفات پیش رفت و تقریبا همه‌ی گستره را در برگرفت. بخش شمالی گستره‌ی بیشاپوركه آتش بیشتر در آن‌جا روشن بود، هنوز کامل کاوش نشده ‌است. احتمال می‌رود که گرمای آتش، برجای مانده‌های باستانی در زیر تپه‌ها را دچار آسیب کرده باشد
 
وی درباره شوند آتش‌سوزی گفت: «به نظر می‌رسد که این آتش‌سوزی‌ها عمدی است. هرچند گمان‌هایی درباره‌ی شوند آن زده می‌شود اما هنوز پایگاه پژوهشی بیشاپور كاری برای پیش‌گیری از این آتش‌سوزی‌ها نکرده‌است. این آتش‌ها (نه به شدت آتش امروز) هر سال رخ می‌دهد و به‌جاست که پیش از این، پایگاه پژوهشی بیشاپور برای پیش‌گیری از این رخداد، كارهای لازم را انجام دهد»
 
بیشاپور یکی از شهرهای باستانی ایران در نزدیکی شهرستان کازرون و در استان فارس است که در روزگار ساسانیان ساخته شده و امروزه تنها ویرانه‌هایی از آن برجای مانده‌است. این شهر با دویست هکتار گستره، از شهرهای مهم آن روزگار بوده‌ و ارزش ارتباطی داشته‌است.
 
بیشاپور در شمال شهر کازرون و از شهرهای خوش آب و هوا و دارای طراحی و مهندسی ویژه است. در کتاب‌های تاریخی، نام این شهر، بیشاپور، بیشابور، به شاپور، بیشاور و به‌اندیوشاپور، نوشته شده‌است. شهر بیشاپور مرکز ایالت و کوره اردشیرخوره بوده‌است.






تاريخ : سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:بیشاپور,علوفه,آتش سوزی,محسن عباسپور,,
ارسال توسط سورنا



ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:کوچ عشایر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 كاوش آبراهه­‌های زیرزمینی تخت­ جمشید آغاز شد



  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
  كاوش آبراهه‌های زیرزمینی تخت­ جمشید براي یافتن راه اصلی آن در جنوب‌خاوری(:شرقی) تختگاه، امسال آغاز شد.   
  به گزارش ایرنا و بنابر اعلام روابط عمومی پایگاه میراث جهانی پارسه پاسارگاد، از جمله اهداف كاوش در این گستره، باز كردن راه بسته‌شده­‌ي آبراهه‌ها برای گذر آب‌های سطحی تختگاه تخت جمشید است. تاكنون سه كارگاه 4 × 4 متر ایجاد شده و كار كاوش در آن‌ها همچنان ادامه دارد.  
 شمار فراوانی قطعه‌سفال نگاردار و ساده و همچنین نزديك به 60 قطعه سنگ با نقش­های گوناگون از يافته‌هاي اين كاوش‌ها تاكنون است.
گروه مشترک كاوش ایران و ایتالیا، بر پايه‌ی پيمان‌نامه‌ای، مسوول كاوش در شهر تاریخی استخر هستند.
 به گزارش روابط‌عمومي پایگاه میراث جهانی پارسه پاسارگاد، پرفسور كارلو چرتی، رایزن فرهنگی سفارت ایتالیا در ایران و دكتر میراسكندری، فرنشين پژوهشكده باستان‌شناسی سازمان از تخت جمشید و مراحل كاوش آبراهه‌ها بازدید كردند‌.  






تاريخ : سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:آبراه,آبراهه,آبراهه تخت جمشید,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 



 





تاريخ : سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:حرم امام علی (ع),,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 نبر؛ «وهمن» و «ماه» و «گوش» و «رام»
روزهايی برای پرهيز از كشتن جانوران



فيروزه فرودی :

 آیین‌ها بازتاب تلاش اندیشه، بینش و کردار انسان برای پیوند او با آفریده‌های جهان پیرامون و جامعه‌ی انسانی است. بر پایه‌ی باورهای زرتشتیان، یکی از  آیین‌های سپند(:مقدس)، پرهیز از خوردن گوشت در چهار روز از ماه، که آن‌ها را «نَبُر»(به معنی نبریدن سر جانداران و نکشتن آن‌ها) گویند،است.
 
از دیرباز در ایران زمین، آب، آتش، خاک، هوا و هر آن‌چه با اینان در پیوند هستند، توان‌آفرین و ستودنی بوده و در باور و آیین ایرانیان جای داشته‌اند. ایرانیان، در درازای تاریخ همواره پاسدار زیستگاه خویش بودند. کاشتن و کشاورزی یکی از نیایش‌های این مردم بوده و هست چرا که «هر که گندم می‌کارد راستی می‌افشاند». نگهداری از جانداران سودمند و زاینده هم یکی دیگر از خردورزی‌های نیاکان ماست. بر پایه‌ی همین باور یکی از  آیین‌های سپندینه درمیان زرتشتیان پرهیز از خوردن گوشت است؛ در چهار روز از ماه، که آن‌ها را «نَبُر»(به معنی نبریدن سر جانداران و نکشتن آن‌ها) گویند.
  زرتشتیان در هر ماهِ سی روزه‌ی خود، چهار روز ویژه دارند به نام‌های: «وهمن»(فرشته نگهبان جانداران سودمند بر روی زمین)، «ماه»، «گوش» و «رام»(یاران وهمن) که از خوردن هرگونه خوراکی گوشت‌دار، دوری می‌‌کنند. ازاین‌رو که؛

 نخست: انسان گیاهخوار است و معده‌ی او برای گوارش و هضم گیاهان ساخته شده‌است.
  دوم: جانوران سودمند کمتر کشتار شوند، هم ازاین‌رو که، خوی انسانی از کشتار دور شود و روح آشتی‌خواهی در انسان بالنده شود و هم این‌که نسل این جانداران از میان نرود.
 سوم: همبستگی و همازوری در انجام کردارهای نیک میان مردم گسترش می‌یابد.
بنابراین زرتشتیان بر پایه‌ی خردورزی نیاکانشان بر این باورند که در این ٤ روز، خوراکی‌های گوشتی نخورند.
  امروز، نخستین روز نبر از ماه خورداد، به نام «وهمن» در گاهشماری زرتشتی است و زرتشتیان باورمند به آیین، در این روز خوراک‌های گوشتی نمی‌خورند و با خوردن خوراک‌های گیاهی و میوه به تندرستی خود کمک می‌کنند. همازوری در این کار، هم‌افزایی را در هازمان(:جامعه) زرتشتی درپی خواهد داشت.






تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:نبر,وهمن,ماه,گوش,رام,فیروزه فرهودی,دیرباز,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 منارجنبان خرانق از منارجنبان اصفهان، لرزان‌تر است

  سليمان لطفی نيا :
منارجنبان خرانق

 منارجنبان روستای «خرانق» که دیرینگی آن به روزگار ساسانیان می‌رسد، یکی از یادگارهای ثبت ملی شده‌ی استان یزد است که کارشناسان از آن با نام اثری کم‌مانند، یاد می‌کنند. این منار دارای ٣ اشکوب(:طبقه) بوده و در گوشه‌ی شمالی مسجد جامع خرانق برپا شده است. از این مناره که بلندترین سازه‌ی آنجا است در گذشته برای فانوس‌خانه و برج دید‌بانی سود جسته می‌شده است.
  به گزارش جام‌جم، بالاترین بخش منارجنبان، ساختاری چوبی داشته که به شوند(:سبب) زلزله و وزش باد کج شده و مردم هم از بیم افتادن، آن را بریده و پایین آورده‌اند! جنبیدن این مناره را که به روشنی می‌توان دید، شوند(:سبب) شگفتی بسیاری از گردشگران است به گونه‌ای که نه‌تنها از دید معماری چیزی از منارجنبان اصفهان کم ندارد، بلکه به گفته‌ی بینندگان، لرزش آن از منارجنبان اصفهان نیز بیشتر است.
  دژ تاریخی خرانق
 
در کنار این منارجنبان، دژ تاریخی روستا جای دارد که گستردگی آن ١.١ هکتار بوده و دارای ٦ برج است. درون دژ نیز ٨٠ خانه ٢ تا ٣ اشکوبه و حتا ٤ اشکوبه هست که جنس دیوارهای آن‌ها، از خشت و گل و بام‌ها از حصیرهای الیافی، چوب و پوشال ساخته شده است. این اشکوب‌ها از یکدیگر جدا و مانند آپارتمان‌های امروزی هر کدام از آن یک خانواده بوده است. دژ بر فراز تپه‌ای ساخته شده تا دژنشینان از بالا زمین‌ها و پیرامون روستا را به‌خوبی ببینند. یکی از ویژگی‌های کم‌مانند این دژ‌، گذرگاه‌ها و کوچه‌های پیچ درپیچ و ترس‌آور آن است که برای غافلگیری دزدان و راهزنان به‌کار می‌رفته است. دورتا دور دژ هم، کانال آبی برای نگهداری از آن کنده شده است.
  پل آبرو ساسانی
 
پل آبرو‌(آبراه) خرانق نیز از دیرینگی تاریخی برخوردار است و به شیوه‌ی معماری زمان ساسانیان ساخته شده است. مواد به‌کار رفته در ساخت آن، سنگ و ساروج بوده و درازای آن ٤٠ متر است. پل آبرو، تنها پل جابه‌جایی آب در استان یزد به شمار می‌رود.
  روستای تاریخی خرانق اینک خالی از مردم است و مردمانش از آن، کوچ کرده‌اند.
  شوربختانه این روستای زیبای تاریخی، امروزه روبه فراموشی و در آستانه‌ی نابودی است، بویژه منارجنبان آن که تا فروپاشی راهی ندارد. این در حالی است که مسوولان میراث فرهنگی تاکنون وعده‌های بسیاری برای بهسازی(:مرمت) و نگهداری از گستره‌ی تاریخی این روستا داده‌اند.
  به گزارش جام‌جم، «بهرام رضایی»، مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان یزد؛ با اشاره به این‌که طرح جامع این روستای تاریخی در دست تهیه است، گفت: «بازسازی مسجد جامع و به‌ویژه، منار این مسجد که دیرینگی بسیاری دارد، به بخش خصوصی واگذار شده است و سرمایه‌گذار و بهره‌بردار آثار تاریخی این روستا در تلاش است که افزون بر مسجد، حمام تاریخی و آسیاب آبی خرانق را نیز امسال بهسازی و بازسازی کند ولی مشکل جدی برای آثار تاریخی روستای خرانق امروزه، تهی از سکنه شدن و نبود یک متولی در روستاست






ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  فرسودگی و هوازدگی، بلای جان پاسارگاد

  سازندگان پاسارگاد، مهندسی زمين‌لرزه را می شناخته‌اند

  سورنا لطفی نيا :

 گستره‌ی جهانی پاسارگاد، گونه‌ای مهندسی پیچیده دارد که بی‌توجهی به آن، شوند(:سبب) هوازدگی و آسیبش  شده است.
 
به گزارش ایسنا؛ «دکتر عبدالعظیم شاکرمی»، مهندس سازه و ژئوتکنیک، افزون‌بر آن‌چه در بالا آمد گفت: «در شهر پاسارگاد، هفت ستاره‌ی مهم مهندسی می‌درخشد که با آن‌ها می‌توان آسمان هنر، معماری و زمینه‌های مهندسی را بازخوانی کرد. این‌ها تل تخت، زندان سلیمان، آرامگاه کوروش، ٤ کاخ و کوشک و گستره‌ی آب‌نماهای پیرامون کاخ‌ها هستند و نمادهای گوناگونی مانند انسان بالدار نیز در میان آن‌ها دیده می‌شود.»
  وی با یادآوری این‌که در پاسارگاد مهندسی پیچیده‌ای وجود دارد، گفت: «دو گونه مهندسی در بناهای این گستره هست؛ نخست مهندسی حجیم و سنگی مانند آن‌چه در تل تخت، آرامگاه کوروش و زندان سلیمان وجود دارد.»

 به گفته‌ی شاکرمی، گونه‌ی دوم مهندسی در این گستره، به ضد زمین‌لرزه بودن آثار و پیشگیری از نم‌‌زدگی مربوط می‌شود.

 او گفت: «در سازه‌های پاسارگاد، ٣ چیز درخور توجه است؛ زمین‌لرزه، نم و سستی خاک.  بنابراین در پاسارگاد همه‌ی سازه‌ها، پی‌های چند لایه دارند تا در برابر سستی خاک پایدار، در برابر زمین‌لرزه قابل سرخوردن و در برابر نم، نفوذناپذیر باشند. در برجای‌مانده‌های پاسارگاد، به شوند جای‌گرفتن روی خط زمین‌لرزه و خاک سست،‌ مهندسی عالی‌ای به کار رفته است که نشان می‌دهد 2500 سال پیش سازندگان پاسارگاد مهندسی زمین‌لرزه، نم و نشست زمین را به خوبی می‌شناختند.»
او با بیان این‌که مهندسی به کار رفته در کاخ‌ها، ظریف و در تل تخت و آرامگاه کوروش، بزرگ و باشکوه است، گفت: «تل تخت را می‌توان پدر تخت جمشید دانست، زیرا تخت جمشید با کیفیت کمتری از روی تل تخت ساخته شده است. به راستی، تخت جمشید را داریوش پس از ساخت پاسارگاد به دست کوروش ساخت؛ ولی نوآوری‌های به‌کار رفته در سازه‌های پاسارگاد بالاتر و پچیده‌تر از سازه‌هایی است که روزگار داریوش بزرگ ساخته شدند.»
  شاکرمی افزود: «در پاسارگاد باید در جستجوی شهری بود که آثار خشتی آن از میان رفته است و آن‌چه برجای مانده، سنگ است که در بناها به دو رنگ سیاه و سفید یا خردلی دیده می‌شوند. این دو گونه سنگ ویژگی‌های گوناگونی دارند به‌گونه‌ای که در به‌کارگیری آن‌ها، هنر معماری و مهندسی با یکدیگر در هم آمیخته است. سنگ‌های سفید پاسارگاد، نفوذپذیری بیشتری دارند از این‌رو، خطر یخ‌زدگی و ریشه‌ دوانیدن گیاهان در آن‌ها وجود دارد.»

 شاکرمی در دنباله گفت: «تل تخت، باید مانند تخت جمشید از خاک‌های ارگانیک پاک‌سازی شود. در آرامگاه کوروش نیز باید بهسازی‌هایی علمی‌تر، به‌ویژه برای پله‌ها انجام شود.»
شاکرمی در پایان گفت: «مهندسی به کار رفته در بناهای پاسارگاد نشان، از این دارد که این‌جا، یک گردشگاه  تابستانی نبوده، بلکه معماری بزرگی در آن‌جا وجود داشته است و به‌‌شوند ویژگی‌هایی که دارد، باید در پیشگیری از آسیب بیشتر آن‌ها، کوشش شود.






تاريخ : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:پاسارگاد,شاکرمی,تل تخت,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 
 

 

قديمی ترين تصاوير از تخت جمشيد

 قديمی ترين تصاوير تخت جمشيد در اسناد دانشگاه شرق شناسی شيکاگو – (کاخ داريوش – بخش NE و ستون W )

ميرحسين موسوی در تخت جمشيد (دوره نخست وزيری)

ارنسد هرتزفلد در کنار کتيبه خشايارشاه – تخت جمشيد

از قديمی ترين نقاشي های تخت جمشيد





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


25 اردیبهشت روز بــزرگداشت فردوسی گـــرامی بـــاد
 
 



 
اثر گران سنگ حکیم فردوسی بانام «شاهنامه» سروده ای است که هویت دینی و میهنی ایرانیان در آن ریشه دارد. این اثر ماندگار ادبیات ایران و جهان، بازتاب دهنده آیین ها و زبان ماندگار و شیرین پارسی است. آفریننده شاهنامه با آگاهی و تسلط کامل بر فرهنگ و تمدن و باورهای ایران کهن و دوره اسلامی و با نگاهی ژرف و بلند و بیانی شیوا و قابل فهم، تاریخ ایران را به زبان شعر گفته است. نظم شاهنامه در سال ۳۹۴ هجری آغاز شد.

برای آفرینش این اثر ۳۰ سال رنج و سختی طاقت فرسا لازم بود که تنها از عهده فردی بزرگ چون فردوسی که دغدغه دین و میهن و از میان رفتن زبان و هویت ایران در برابر رویدادهای زمان داشت، برمی آمد. بنابراین فردوسی با حوصله فراوان این رنج ۳۰ ساله را به جان خرید و به گفته خودش، هویت و ماندگاری عجم را بدین پارسی (شاهنامه) زنده نگه داشت. فردوسی در زمانه ای این کار سترگ را انجام داد که سرشار از تنش های اجتماعی و سیاسی و بدخواهی و کینه توزی نسبت به ایران و ایرانیان بود. به گفته خودش: زمانه سرایی پر از جنگ بود/ به جویندگان بر زمین تنگ بود.

● شخصیت

حکیم منصور بن حسن، معروف به ابوالقاسم فردوسی سال ۳۲۹ در روستای باژ، شهر توس، واقع در حومه مشهد (خراسان) چشم به جهان گشود. حکیم فردوسی به طبقه دهقانان (دهگان) تعلق داشت. این طبقه بر خلاف امروز، دارای ملک و زمین های کشاورزی بودند. این مالکیت یکی از منابع ثروت در آن روزگار به شمار می آمد. این منبع ثروت برای فردوسی بسیار مهم بود زیرا وقتی که به کمک دانش و توانایی های فردی او آمد، توانست اثری ماندگار و بی همتا مانند شاهنامه را بیافریند؛ اثری که یکی از اسناد هویت فردی و اجتماعی و تاریخی ایرانیان به شمار می آید. بنابراین فردوسی هر آنچه از مال و ثروت که داشت برای آفرینش شاهنامه هزینه کرد به اندازه ای که حتی در واپسین سال های عمر به رنج و تنگدستی گرفتار شد، اما تسلیم افراد سودجو مثل محمود غزنوی نشد. موضوعی که دستاویزی برای تخریب شخصیت فردوسی شده مبنی بر این که وی می خواسته شاهنامه را به محمود غزنوی بفروشد. در واقع هدف فردوسی حفظ و نگهداری شاهنامه از خطر نابودی بود که ممکن است تصمیم گرفته باشد آن را به کتابخانه دربار غزنوی بدهد، اما پس از برخورد بیخردانه محمود غزنوی از این تصمیم خود منصرف شده است. به هر حال، اوج هنر فردوسی در آفرینش اثری است که در آن از نیازهای اساسی بشر سخن به میان آمده، افزون بر این تاریخ و زبان و هویت ایرانیان هم به این وسیله از خطر فنا حفظ شده است.

● خداشناسی

نگاه فردوسی به جهان بالا، خدا و آنچه که آفریننده هستی به وجود آورده، نگاهی ویژه و متفاوت است. به بیان دیگر، اگرچه بحث خداشناسی اساس اندیشه فردوسی را تشکیل می دهد، با این وصف، آفریدگاری که مورد نظر فردوسی است، راهگشا، راهنما، آفریننده و مالک جان و خرد و هستی آدمی است. روزی ده، بخشنده و مهربان و بخشایشگر و در بیانی کوتاه لطیف و نوازشگر بندگان است. پس توسل و نزدیکی بندگان با آفریدگارشان، آفریدگاری که این همه موهبت به آنها ارزانی داشته مایه خرسندی روح و روان و بهروز ی در زندگی و جاودانگی در حیات پس از مرگ خواهد بود.

● دین، میهن

رکن اساسی دیگر که پایه اندیشه های فردوسی قرار می گیرد، بحث سرزمینی است که فرد در آن زندگی می کند و به آن تعلق دارد. در واقع آنچه که با نام ثمره تلاش و پشتکار فردوسی می توانیم بنامیم، ضمانت کننده باورهای دینی بشر ایرانی، زبان پارسی و هویت میهنی و داشته های فرهنگی و تمدن ایرانی است. فردوسی کسی است که نام و شخصیت و تاریخ ایرانی را بلندآوازه کرد و زبان پارسی را از خطر نابودی رهانید. در زمانی این وظیفه سترگ را انجام داد که بزرگ ترین تهدیدها متوجه زبان، دین و ملیت ایرانی بود.

● خرد، نوعدوستی

بارزترین وجه اندیشه فردوسی، نگاه ویژه و ژرف او به مقوله «خرد» است، خرد که راهنما و راهگشا و هدایت کننده آدمی در این جهان و سرای آخرت است، خرد که راهنمای آدمی در گزینش راه نیک از راه بد است. اخلاق و منش های نیک انسان از نظرگاه بلند فردوسی دور نمانده است. رفتار و کردار نیک انسانی، نوعدوستی، صلح دوستی و همه نیکی ها که در قالب پند و اندرز در شاهنامه بیان شده، نزد فردوسی ارزشمند و قابل احترام است و برعکس ناپاکی ها و زشتی ها، نکوهیده شده و هیچ جایگاهی ندارد.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 

قلب مادر - ایرج میرزا

 
 
این قطعه را ایرج  میرزا به منظور شرکت در مسابقه ای که مجله ایرانشهر ( چاپ برلین ) در شماره چهارم سال دوم انتشار خود در سال 1302 خورشیدی مطرح کرده بود سروده است .
در این مجله قطعه ای از زبان آلمانی ترجمه شده و از شاعران ایران خواسته بود که آن را به شعر فارسی در آورند . این قطعه «دل مادر » نام داشت . 
در این مسابقه نیز ایرج میرزا از دیگر شاعران بهتر سرود و قطعه «  قلب مادر » وی چندان شهرت یافت که در صفحات گرامافون ضبط شد و جزء شاهکارهای ادبی در آمد و هنوز هم در غالب جشن های فرهنگی و تربیتی که در دبیرستانها و دبستانها منعقد می شود ، یکی از مهیج ترین و جالب ترین قسمت های آن این قطعه است که معمولا به صورت دکلاماسیون خوانده میشود .
 
 
قلب مادر
 
داد معشوقه به عاشق پیغام
که کند مادر تو با من جنگ
هر کجا بیندم از دوری کند
چهره پر چین و جبین پر آژنگ
با نگاه غضب آلود زند
بر دل نازک من تیر خدنگ
مادر سنگ دلت تا زنده ست
شهد در کام من و توست شرنگ
نشوم یکدل و یکرنگ تو را 
تا نسازی دل او از خون رنگ
گر تو خواهی به وصالم برسی
باید این ساعت بی خوف و درنگ
روی و سینه تنگش بدری
 دل برون آری از آن سینه تنگ
گرم و خونین به منش باز آری
تا برد زآینه ی قلبم رنگ
عاشق بی خرد ناهنجار
نه ، بل آن فاسق بی عصمت و ننگ
حرمت مادری از یاد ببرد
خیره از باده و دیوانه زننگ 
رفت و مادر را افکند به خاک
سینه بدرید و دل آورد به چنگ
دل مادر به کفش چون نارنگ 
از قضا خورد دم در به زمین
واندکی سوده شد او را آرنگ
وان دل گرم که جان داشت هنوز
اوفتاد از کف آن بی فرهنگ
از زمین باز چو برخاست نمود
پی بر داشتن آن آهنگ
دید کز آن دل آغشته به خون
آید آهسته برون این آهنگ :
« آه دست پسرم یافت خراش
آه پای پسرم خورد به سنگ » 




تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:دل مادر,قلب مادر,ایرج,ایرج میرزا,میرزا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



خسروانی درختان شاهنامه



  پويان پشوتنی :

طرح از امين نبي‌پور  در جهان شاهنامه و اندیشه‌ی فردوسی، درخت جایگاهی بلند و نمادین دارد و سرشار از راز و رمزهاست.  تا بدان‌جا که نام 570 درخت سرافراز را در شاهنامه می‌توان یافت. درخت در شاهنامه نماد پایداری و ایستادگی و سربلندی است. افزون بر آن‌که رمز بالندگی و پیشرفت نیز هست. در فرهنگ ایرانی، درخت پدیده‌ای خجسته و سپند و اهورایی است. آن‌چه در این‌جا به آن اشاره می‌شود برپایه‌ی پژوهش گسترده‌ای است که دکتر مهدخت پورخالقی درباره‌ی «درخت شاهنامه» انجام داده است.

 آیین‌هایی که با درخت پیوند دارند
 در شاهنامه شمار فراوانی از آیین‌ها را می‌توان یافت که پیوندی نمادین با درختان دارند. یک نمونه‌ی آن، آیین درختکاری به پاس برآورده شدن آرزوها و خواسته‌هاست. هنگامی که اسفندیار راهی جنگ با ارجاسب تورانی است، از خداوند می‌خواهد که او را در این نبرد یاری کند تا او به نشانه‌ی سپاسگزاری، درخت بنشاند و آتشکده برپا کند و ده هزار چاه آب بسازد:«به گیتی صد آتشکده نو کنم/ جهان از ستمکاره بی‌خو کنم؛ کنم چاه آب اندرو ده هزار/ نشانم درخت از بر کوهسار».
 یک نمونه‌ی دیگر آیین‌های درختی شاهنامه، نهادن تخت شهریاران ایران در زیر درختان است. بزم‌ها و جشن‌های شاهنامه نیز در زیر درختان پُر برگ و بار و در باغ‌ها برگزار می‌شده است. در آن‌جا بود که تخت شاهی را در زیر انبوه‌ترین درخت می‌نهادند:«درختی زدند از بر گاه شاه/ کجا سایه گسترد بر تاج و گاه؛ بیامد نشست او به زرینه تخت/ به سر برش ریزنده مشک از درخت». چنین آیینی از آن‌رو بود که درخت، نماد سر سبزی و شادکامی و سرخوشی دانسته می‌شد.
 آیین خاکسپاری مردگان در زیر درخت نیز در شاهنامه نمونه دارد. پیکر رستم را در باغ به خاک می‌سپارند و بر روی آن دخمه‌ای بلند می‌سازند. اسفندیار نیز آرزو می‌کند که ایکاش می‌توانست پیکر بی جان برادرش- فرشیدورد- را در جایی به خاک بسپارد که درخت سر برآورده باشد.
در جهان شاهنامه، گاه بر درختان بارور و میوه‌دار نیز خراج می‌نهادند که خود آیینی دیگر بود.

 برخی از درختان شاهنامه
 درخت سرو: درخت سرو در شاهنامه نمودی برجسته دارد. سرو نماد و رمز جاودانگی و نامیرایی است و در میان درختان از ارزش اساتیری بیشتری برخوردار است. سویه‌ای مینوی و سپند نیز دارد و نماد آزادگی و راستی و دادگستری نیز هست. سرو را «درخت ایران» نامیده‌اند. هنگامی که گشتاسب کیانی دین می‌پذیرد، درخت سروی را که اشوزرتشت از بهشت آورده بود، در برابر آتشکده‌ی مهربرزین کاشمر می‌کارد و بر آن سرو بلند می‌نویسد که: گشتاسب دین بهی را پذیرفت:«نخست آذر مهر برزین نهاد/ به کشمر نگر تا چه آیین نهاد؛ یکی سرو آزاده بود از بهشت/ به پیش در آذر آن را بکشت؛ نبشتی بر آن زاد سرو سهی/ که پذرفت گشتاسب دین بهی؛ گوا کرد مر سرو آزاد را/ چنین گستراند خرد داد را».
 درخت نارون: تابوت جهان پهلوان شاهنامه، رستم، از درخت نارون ساخته شده است.
 درخت ساج: در شاهنامه، از این درخت نیز کرسی و تخت و تابوت می‌سازند. ساختن مهره‌های شطرنج نیز از چوب درخت ساج است.
 درخت ترنج: در شاهنامه درخت ترنج و میوه‌ی آن نماد پیروزی و شکوه و غرور و سربلندی است و به نشانه‌ی پیروزی، میوه‌ی آن را در دست می‌گیرند. در یکی از داستان‌ها- داستان «رستم و اسفندیار»- رستم، ترنج به دست بر کرسی زر می‌نشیند:«بیامد بر آن کرسی زر نشست/ پُر از خشم و بویا ترنجی به دست».
 درخت سخنگو: درختی نمادین در شاهنامه است که اسکندر با آن سخن می‌گوید و درخت سخنگو، آینده‌ی او را پیشگویی می‌کند. درخت سخنگوی شاهنامه، دو بُن دارد و نرینه و مادینه است. سخن گفتن درخت، ریشه در اندیشه‌ی جاندار پنداری مردمان باستان دارد. آن‌ها درخت را همانند انسان دارای شعور و فهم می‌دانستند و موجودی زنده گمان می‌بردند. پس در نگاه آنان سخن گفتن یک درخت، چندان شگفت‌آور نبود. این جاندار پنداری(آنیمیسم) در دیگر عناصر طبیعت نیز در دیده می‌شود. چنینان باستان نیز باور داشتند که درخت سرو، سخن می‌گوید.
دیگر درختان شاهنامه: در شاهنامه به درختان فراوان دیگری اشاره شده است. همانند:صنوبر، زیتون، توت، سنجد، عناب، آبنوس، خدنگ، گز، بید، سیب، خرما، شمشاد، نارون، چنار، صندل، بادام و بسیارانی دیگر.

 سوزاندن درختان
 نمونه‌هایی از سوزاندن درختان در شاهنامه دیده می‌شود که سرانجامی تخ و ناگوار در پی دارد. فرامرز به کین‌خواهی رستم، چناری را که شغاد- کشنده‌ی رستم- در درون آن پناه گرفته بود، آتش می‌زند: به کردار کوه آتشی برفروخت/ شغاد و چنار و زمین را بسوخت. اما فرامرز، سرانجام، به دست بهمن به دارآویخته می‌شود و زندگیش پایانی ناگوار می‌یابد. فریدون نیز در سوگواری فرزندش ایرج، درختان سرو را می‌سوزاند: گلستانش برکند و سروان بسوخت/ به یکبارگی چشم شادی بدوخت. فریدون نیز بینایی چشمانش را از دست می‌دهد. این کار او، ریشه در آیین سوکواری بسیار کهنی دارد.

 یاری‌نامه
 در این نوشتار، افزون بر پژوهش دکتر پورخالقی به نام «درخت شاهنامه»(1381)، از جستار «نگاهی به جایگاه درختان و گیاهان مقدس در شاهنامه‌ی فردوسی» نوشته‌ی دکتر بهناز پیامنی(کتاب ماه- شماره پیاپی 151) و کتاب «نمادها و رمزهای گیاهی در شعر فارسی» نوشته‌ی دکتر حمیرا زمردی(1387) بهره برده شده است.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  پژوهشگر فرهنگ ایران در همایش بزرگداشت فردوسی:
  ایرانی، ایرانی ماند چون فردوسی را داشت



  خبريار امرداد- نگار پاكدل :
حسين وحيدي«زمانی‌که «حسن هیکل»٬(روزنامه نگار نامدار مصری) به ایران آمد٬ از وی پرسیدند چه شد که مصر با آن‌همه دیرینگی و فرهنگ عرب شد اما ایرانیان عرب نشدند و ایرانی و پارسی سخن ماندند؟ می‌گویند؛ اشک در چشمانش حلقه و زد و گفت چون ایران فردوسی داشت و مصر نداشت.»
 «حسین وحیدی»٬ پژوهشگر فرهنگ ایران باستان٬ در همایشی که به پاسداشت و بزرگداشت فردوسی به کوشش «کانون فردوسی بزرگ» و «کانون ایران بزرگ»٬ برپا شده بود، افزون بر سخن بالا گفت: « سخن درباره‌ی فردوسی است و شاهنامه‌ی جاویدان او که به راستی دریایی بیکران است در همه ی زمینه‌ها و برای شناخت و دریافت ژرفای شاهنامه و سخنان حکیمانه‌ی فردوسی باید شاهنامه را واژه به واژه خواند و واژگانش را به کمک «اوستا»، ریشه‌یابی کرد تا بتوان درک درستی از آن به دست آورد و به ژرفای کار بزرگ فردوسی بزرگ  پی برد. همین‌که ما امروزه ایرانی هستیم و به زبان پارسی سخن می‌گوییم خود نشان‌دهنده‌ی ارج کار بزرگ فردوسی است.»
 
 ایر که ایران از آن آمده نجیب و بزرگوار است
 «وحیدی» از دست های پنهانی که در کارند تا ما ایرانیان، خود و فرهنگمان را نشناسیم سخن گفت و سپس با  اشاره به ریشه‌‌ی برخی واژگان شاهنامه، گفت: « آریا، واژه‌ای خوش‌آهنگ و نامی برای ایرانیان است٬ ساخته‌ی بیگانگان. واژه‌ی درست «اییر» است که در اوستا آمده که به معنای نجیب و بزرگوار است.»
 این پژوهشگر فرهنگ ایران باستان٬ سپس در دنباله ی سخنش افزود:« نام ایران برگرفته از ایرها است. بخشی از ایرها به ایرلند رفتند و گروهی به هندوستان به هر روی آریا باید ایر خوانده و گفته شود. در شاهنامه این ماندگاری به این گونه آمده که کیومرس(به معنی؛ زنده‌ی میرا)٬ در کوه ماندگار شد٬ در یک جای سرد و تاریک. تا این که همان‌گونه که در اوستا آمده روزی «هوشنگ» برای شکار به بیرون رفت ماری را دید و سنگی به سویش پرتاب کرد اما سنگ به مار نخورد و به سنگی دیگر برخورد کرد و آتشی از برخورد دو سنگ با هم پدید آمد. این سرآغاز یک انقلاب است که فردوسی این رویداد را این‌گونه بازگو می‌کند؛ بگفتا فروغی‌است این ایزدی  پرستید باید اگر بخردی.»
 این پژوهشگر سپس به معنای واژه‌ی «پرستید» پرداخت و گفت واژه‌ی پرستیدن در زبان اوستایی به معنای نگهداری کردن است نه عبادت کردن.  پرستنده در معنای کسی است که چیزی را نگه می دارد نه کسی که چیزی را عبادت می‌کند. پس به راستی که معنای واژگان شاهنامه بی اندازه دقیق و حساس است و برای به بیراهه نرفتن، باید در شناخت معنای واژگان و ریشه‌شان بکوشیم. باید بدانیم و آگاه باشیم تا اگر گفتند ایرانیان آتش پرست بودند بتوانیم با گواه، ثابت کنیم که نبوده‌ایم چراکه گفته‌های نادرست درباره‌ی ایرانیان و شاهنامه بسیار است.»
 وی این‌گونه سخنش را ادامه داد که:«‌ از دیدگاه هازمان شناسی(جامعه‌شناسی)٬ اینجا فردوسی دارد از رویدادی شگرف سخن می‌راند که  برای نخستین بار آتش پرستیده(نگهدار) شد و با پدید آمدن آتش رویدادی بزرگ در فرهنگ ایران و جهان بوجود آمد و ایرانیان در زمان هوشنگ با نگهداری آتش بر سرما و تاریکی چیره شدند و بدینسان توانستند از کوه به دشت بیایند و به یاری آتش خانه بسازند و شهروندی و تمدن در تاریخ ایران و جهان شکل بگیرد.»
 این پژوهشگر سپس گفت:« رویداد بزرگ دیگری که  فردوسی به آن می‌پردازد این است که در زمان هوشنگ ایرانیان با نگهداری آتش توانستند آهن به دست آورند و با آتش آن را نرم کنند و ابزار آهنی بسازند و این رویداد بزرگ را فردوسی در یک بیت به خوبی به ما نشان میدهد.»

 هوشنگ؛ کسی که ایرانی را دارای خانه خوب کرد
 «حسین وحیدی»٬ درباره ی ریشه‌ی واژه‌ی هوشنگ گفت:« هوشنگ در زبان اوستایی هو(نیک٬ خوب) شی(خانه) که امروزه به معنای آشیانه و کاشانه به کار میرود٬ پس هوشنگ به معنای دارای آشیانه‌ی خوب است٬ یعنی کسی که برای نخستین بار ایرانی را دارای خانه‌ی خوب کرد. می‌بینید که فردوسی در گزینش واژگان شاهنامه شاهکار کرده است.»
 وی به ریشه یابی واژه‌ی بلبل نیز پرداخت و گفت: «در زمان کهن بلبل به کسی می‌گفتند که داستان‌های دیرین و باستانی را از بر بوده و فردوسی اشاره می‌کند که در سراسر شاهنامه بلبلی در کنار داشته  که داستان‌ها را می دانسته و به فردوسی می‌گفته و فردوسی آن‌ها را به نظم می‌کشیده است.»
 این پژوهشگر در ادامه بخش‌هایی از داستان «رستم و اسفندیار»٬ را خواند و گفت: « فردوسی در داستان رستم و اسفندیار  فزون‌خواهی چنگالی را نکوهش می‌کند و از درایت و هوشمندی زنان سخن می‌گوید و از زبان کتایون به اسفندیار که تاج و تخت پدر را می‌خواهد می‌گوید تو تخت و فرمان و رای و سپاه را داری پس فزونتر نخواه.»
 وحیدی در در پایان به زنان شاهنامه اشاره کرد و گفت: «در سراسر شاهنامه زنان از خود هوش و خرد و تدبیر نشان می‌دهند. ببینید زن در سرتاسر شاهنامه چه پایگاه بزرگی  دارد و فردوسی چه ارجی بر زنان قایل است.»
در ادامه‌ی این همایش «افشین مارابی» به چکامه‌خوانی پرداخت و پس از وی گروه «سرایه» به اجرای موسیقی پرداختند.
این همایش٬ با اجرای زنده‌ی دو سروده از «ناصر نهجوی» از آلبوم « سروده‌های ایران» که یکی چکامه‌هاش از فردوسی و دیگری از بانو توران شهریاری بود به فرجام رسید.
این همایش ۲۰ اردیبهشت ماه در فرهنگسرای پورسینا برپا شد.






تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:فردوسی بزرگ,حسن هیکل,حسین وحیدی,ایر,وحیدی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


كارشناس فرهنگی تاجيكستان: از هر ٥ تاجيكی، يكی، نامی شاهنامه‌ای دارد



خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
شاه‌منصور خواجه‌اف

شاه‌منصور خواجه‌اف، کارشناس فرهنگی تاجیکستان در موسسه‌ی فرهنگی اکو با اشاره به مهری که تاجیک‌ها به شاهنامه دارند،  گفت: «بسیاری از مردم تاجیکستان با باز کردن شاهنامه برای فرزندان‌شان، نام برمی‌گزینند. برپایه‌ی واپسین آمار، از هر 5 نفر، یک تن در تاجیکستان، نامی از نام‌های قهرمانان شاهنامه را بر خود دارد
به گفته‌ی وی در تاجیکستان، شاهنامه و فردوسی آن‌چنان نقش پررنگی داشته‌اند که دانشمندترین فرد کسی بود که بیشتر بر شاهنامه چیرگی داشت. او گفت: «حتا در میان قبایل غیرایرانی هنگامی که جنگ می‌شد برای حل مساله، پیش کسی می‌رفتند که شاهنامه را به نیکی می‌دانست و او مساله را حل می‌کرد.» 
 
به گزارش ایسنا، خواجه‌اف گفت: «پس از انقلاب اکتبر روسیه و ورود روس‌ها به آسیای مرکزی آن‌ها تلاش کردند تا هویت‌زدایی کنند و بسیاری از نشست‌های شاهنامه‌خوانی را که در آسیای مرکزی برگزار می‌شد تعطیل کردند. در این میان الغ‌زاده تلاش‌های بسیاری برای زنده کردن میراث شاهنامه، کرد.که نوشتن داستان کوتاه مرگ حافظ، برجسته‌ترین کار وی بود و از سوی دیگر برگردان شاهنامه به نثر تاجیکی و نوشتن رمان فردوسی در سال 1987 ، از دیگر کارهای دکتر الغ‌زاده برای زنده کردن فرهنگ شاهنامه در تاجیکستان است






تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:شاه منصور,شاهنامه,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



 
صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان
ایرانی در تلوزیون عراق گفت:

به هر خلبان ایرانی که به 50 مایلی نیروگاه
بصره نزدیک شود- حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد
...
و 150 دقیقه
پس از مصاحبه صدام-
عباس دوران و حیدریان و علیرضا یاسینی-

نیروگاه
بصره را بمباران کردند.
با این عملیات پاسخ گستاخی صدام داده شد و در حقیقت خود
صدام تحقیر شد .

غروب همان روز خبرنگار رادیو بی بی سی اعلام کرد:


من امروز با آقای صدام حسین رئیس جمهور عراق، مصاحبه داشتم و ایشان با
اطمینان خاطر
از دفاع قدرتمند هوایی خود در راه محافظت از نیروگاه ها، تاسیسات و دیگر منابع
اقتصادی عراق در برابر حملات و تهاجم خلبانان ایرانی سخن می گفت. ولی من هنوز
مصاحبه او را تنظیم نکرده بودم که نیروی هوایی ایران نیروگاه بصره را منهدم کرد.
اینک جنوب عراق در خاموشی فرو رفته و چراغ قوه در بازارهای عراق بسیار
نایاب و گران
شده است چون با توجه به خسارات وارد به نیروگاه، تا چند روز آینده برق وصل نخواهد شد.

سپس این خبرنگار با لبخندی تمسخر آمیز گفت:

- البته هنوز فرصتی
پیش نیامده که من از صدام حسین بپرسم چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل
خواهند داد.

.........
 
 

درود بر شرف ایران و ایرانی





ارسال توسط سورنا


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

ترکیه برای سال 2012 با تبلیغات گسترده , درینکویو را به عنوان یکی از شگفت انگیزترین مکانهای تاریخی و توریستی خود معرفی کرده است. ترکیه در حال حاضر بالاترین درآمد و توریست را از صنعت گردشگری ؛ درمیان کشورهای منطقه دارد. پرسش اینست ایران ؛ سرزمین مادری سازندگان درینکویو– شهر شگفت انگیز زیر زمینی- با آن همه جاذبه های تاریخی و طبیعی هر سال چقدر توریست و گردشگر دارد ؟



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:کاپادوکیه,Kapadoukia,کاپادوسیه,Cappadocia,درینکویو,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

 

گفتم مادر! ...
گفت: جانم
گفتم درد دارم! ...
گفت: بجانم
گفتم خسته ام! ...
گفت: پریشانم
گفتم گرسنه ام! ...
گفت : بخور از سهمِ نانم ... ... ... ...
گفتم کجا بخوابم! ... گفت: روی چششمانم
اما یک بار نگفتم: مادر من خوبم شادم...!
همیشه از درد گفتم و از رنج

 

به سلامتی مادر واسه اینکه دیوارش از همه کوتاهتره!
به سلامتی مادر بخاطر اینکه هیچوقت نگفت من همیشه گفت بچه هام...
به سلامتی مادر بخاطر اینکه همیشه از غمهامون شنید اما هیچوقت از غمهاش نگفت
به سلامتی مادر بخاطر اینکه از سلامتیش برای سلامتی بچه هاش همیشه گذشته
به سلامتی مادر بخاطر زندگی که همراه با شادی و امید و مهربونی بهمون میده
به سلامتی مادرچون هیچوقت خستگیشو به رخمون نمیکشه و ازش گلایه ای نمیکنه
به سلامتی مادر چون اگه خورشید نباشه میشه گذرون کرد اما بدون حضور مادر زندگی یه لحظه هم معنی نداره

 

به سلامتی مادر که بخاطر ما اندام خوشکلش بهم خورد!

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net
 

 

 بد نیست امسال گل را فراموش کنیم و چیزی را برای مادران عزیز بخریم که واقعاً به آن نیاز دارند  هدیه سلامتی.

اشتباه نکنید... لازم نیست برای او تردمیل بخرید. خیلی چیزها وجود دارد که می توانند به سلامتی مادر کمک کنند، و همه مادرهای نازنین از گرفتن هدیه ای که سلامت جسمی و روحیشان را تقویت می کند خوشحال خواهند شد.

 

1. اگر هرسال برای مادرتان شکلات هدیه می بردید، امسال شکلات تلخ ببرید. شکلات تلخ حاوی آنتی اکسیدان هایی است که از بیماری قلبی و سایر بیماری ها جلوگیری می کنند. فقط شکلات هایی را انتخاب کنید که شکر کمتر و کالری پایین تری دارند.

2.کیک و بیسکوییت های سالم تر. اگر دوست دارید کیک و بیسکوییت هدیه بدهید، محصولاتی را بخرید که چربی و کالری کمتری دارند. بعضی بسکوییت ها یا کلوچه هایی که حاوی گردو هستند، حتی مافین هایی که در آنها از روغن کانولا (نوعی روغن گیاهی) استفاده شده است می توانند گزینه های مناسبی باشند.

3. غذای سالم. به جای اینکه مادر را برای شام بیرون ببرید و با صرف هزینه های زیاد غذاهی ناسالم و چرب تهیه کنید، برای او شامی سالم و سبک درست کنید. اگر آشپز چندان ماهری نیستید، از یک کتاب آشپزی کمک بگیرید و بعد از صرف شام همان کتاب را به مادرتان هدیه بدهید.

4. سبد سلامتی. به جای اینکه برای مادر بسته های پر از شیرینی و شکلات ببرید، سبد مخصوص خودتان را درست کنید و در داخل آن سی دی های یوگا، ایروبیک و یا هر ورزش دیگری که دوست دارد بگذارید.

5. خواب خوب. پزشکان می گویند خواب خوب و کافی خطر ابتلا به دیابت نوع 2 را کاهش می دهد، همین طور به سلامت کلی بدن کمک می کند. برای مادرتان ملافه ها، تشک ها، بالش ها یا پتوهای خوب و راحت بخرید. حتی اگرآقا هستید و می خواهید برای همسرتان کادو بخرید، به او پیشنهاد کنید که از این به بعد وقتی او خواب است از بچه مراقبت می کنید.

6. حمایت روحی و جسمی. مطمئن باشید مادرهای میانسال و سالخورده این هدیه را به هدیه های مادی ترجیح می دهند. به مادرتان بگویید که از این به بعد هر زمان که به شما نیاز داشته باشد در کنارش خواهید بود، او را در مطب دکتر همراهی خواهید کرد و زمان بیشتری را به او اختصاص خواهید داد. البته مادرها همیشه می گویند "نه نمی خواهم تو زحمت بکشی" . اما یادتان باشد آنها همیشه، چه در دوران کودکی و چه در زمان حال برای ما زحمت کشیده اند، بد نیست گوشه ای از این همه خوبی و محبت آنها را جبران کنیم.





تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:روز مادر,روز زن,تردمیل,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 عکس   جاده چالوس؛ چهارمین جاده زیبای جهان شد + عکس
برخی این جاده را یکی از زیباترین جاده‌های جهان می‌دانند…

جاده ۵۹، معروف به جاده چالوس یکی از مهمترین جاده ها برای مردم تهران و کرج است که از میان شهر کرج در استان البرز شروع و به شهر چالوس در کرانه دریای کاسپین (خزر) وصل می‌شود. برخی این جاده را یکی از زیباترین جاده‌های جهان می‌دانند.
تا پایان دوره قاجار، جاده ای میان کرج – چالوس وجود نداشته و تنها یک مسیر خاکی و مالرو، راه دسترسی به روستاهای این منطقه را تشکیل می‌داده اما به گونه‌ای نبود که ارتباط دهنده شمال و جنوب کشور باشد. این جاده در سال ۱۳۱۲ مورد بهره برداری قرار گرفت. از این زمان به بعد، انواع رستورانها و واحدهای اقامتی و پذیرایی در کنار این جاده شکل گرفت و با ساخت سد امیر کبیر (سد کرج) در سال ۱۳۴۰ به جاذبه‌ها و زیبایی‌های این جاده افزوده شد و در اندک زمانی این جاده به یکی از تفریحگاه‌های مهم گردشگری ایران تبدیل شد.

به نقل از گفته‌های شفاهی از مردم قدیم، کارگران را برای کندن این تونل در دل کوه (چون کندن تونل کندوان آنهم بدون تجهیزات کار بسیار سخت و دشواری بود) با یک سکه پنج ریالی که در آن زمان ارزشمند بود تشویق می‌کردند و گفته می‌شود به ازای هر کلنگ پول داده می‌شده‌است.
تونل کندوان در اردیبهشت ماه سال ۱۳۱۴ خورشیدی ساخته شده و تونلی است به مسافت یک هزار و ۸۸۶ متر و عرض پنج تا هفت و ارتفاع شش متر که کار ساخت آن چهار سال طول کشید و در سال ۱۳۱۸ به بهره برداری می‌رسد. با احداث این تونل ۱۳ کیلومتر از مسیر مرکز کرج به چالوس کاسته شد چون پیش از این برای طی این مسیر باید کوه دور زده می‌شد. این جاده در دامنه سلسله کوههای البرز مرکزی از دوره گذشته ساخته شده‌است و امکانات و تاسیسات و اماکن گردشگری تفریحی و ورزشی که در حاشیه آن ساخته شده پس از این دوره بوده‌ است که بعدها نیز عنوان چهارمین جاده زیبای جهان را کسب کرد.
این جاده قطر رشته‌کوه‌های البرز را می‌پیماید. برای ساخت این جاده تونل‌ها و پل‌های طولانی بسیاری ساخته شده که با توجه به زمان ساخت آن‌ها کار و رنج زیادی لازم داشته‌است. بیشتر سفرهای گردشگری مردم تهران به کرانه‌های دریای خزر به‌ویژه در تابستان از راه همین جاده صورت می‌گیرد. اما به علت اینکه طراحی آن در گذشته انجام گرفته‌است، برای سرعتهای بالا مناسب نیست.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 عکس   عبور قطار از وسط طولانی‌ترین دیوار آجری جهان در گرگان! (+عکس)
دیوار بزرگ گرگان که دیوار سرخ نیز نامیده می‌شود دیواری تاریخی است که از کنار دریای کاسپین (خزر) در ناحیه گمیشان آغاز شده و تا کوه‌های گلیداغ در شمال شرق….

ریل راه آهنی که گرگان را به آسیای مرکزی متصل می‌کند از وسط دیوار ساسانی گرگان به عنوان طولانی‌ترین دیوار آجری جهان می‌گذرد؛ این درحالی است که متولیان میراث فرهنگی مدعی اند با عبور این راه آهن، به هیچ‌یک از قسمت‌های دیوار تاریخی گرگان آسیبی وارد نمی شود!
به گزارش خبرنگار مهر، دیوار بزرگ گرگان که دیوار سرخ نیز نامیده می‌شود دیواری تاریخی است که از کنار دریای خزر در ناحیه گمیشان آغاز شده و تا کوه‌های گلیداغ در شمال شرق کلاله ادامه داشته است اما اکنون تقریبا تمام این دیوار از میان رفته‌ و تنها بخش‌های کوچکی از آن که در زیر خاک مدفون مانده، باقی است. دیوار تاریخی گرگان پس از دیوار چین(به طول ۶ هزار کیلومتر)، بزرگترین دیوار دفاعی جهان است. بیشتر تاریخ‌نگاران براین باورند انوشیروان ساسانی این دیوار را بنا کرده است.

 عکس   عبور قطار از وسط طولانی‌ترین دیوار آجری جهان در گرگان! (+عکس)

متولیان حفاظت از میراث فرهنگی بر این باور بودند که این دیوار دوره ساسانیان باید در فهرست میراث جهانی ثبت شود.
دیوار تاریخی گرگان روز ۲۹ تیر ماه سال ۷۸ با شماره ۲۳۴۵ در فهرست میراث ملی ثبت شده است و قرار بود برای ثبت در فهرست میراث جهانی بررسی شود. به همین دلیل می بایست برای جلوگیری از هر گونه تجاوز به حریم این محدوده جلوگیری می شد حتی در شورای فنی ثبت آثار قانونی وجود دارد که اعلام می کند نصب هر گونه دستگاه لرزاننده ای که به ارزش یک اثر تاریخی آسیبی وارد کند، ممنوع است اما اکنون قرار است که به زودی ریل راه آهنی که گرگان را به آسیای میانه متصل کند از وسط این دیوار گرگان بگذرد.

در واکنش به این موضوع، معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی استان گلستان با اشاره به راه‌آهنی که بخشی از قسمت شمال ـ جنوب دیوار تاریخی گرگان را قطع می‌کند، به خبرنگار مهر می گوید: این مسیر ۳۸ متری پس از مستندنگاری و کاوش نجات‌بخشی در شورای فنی مصوب شده و برای ایجاد خطوط ریلی استفاده می‌شود.

 عکس   عبور قطار از وسط طولانی‌ترین دیوار آجری جهان در گرگان! (+عکس)

حمید عمرانی‌رکاوندی ادامه می دهد: ایجاد این خط ریلی یک پروژه بین‌المللی است که باید انجام شود. نمی توان مردم را به خاطر یک دیوار تاریخی از پروژهای عمرانی محروم کرد. چون اگر قرار باشد که ریل از این مسیر رد نشود پس چگونه مردم این مسیر را طی کنند.

دو نیمه شدن این دیوار تاریخی درحالی انجام می شود که معاون میراث فرهنگی گرگان ادعا می کند که عبور این خط ریلی به هیچ‌ یک از قسمت‌های این دیوار تاریخی آسیبی وارد نمی کند!

وی در این باره توضیح می دهد: برای عبور این ریل فنداسیونی ایجاد می شود که ریل راه آهن از روی آن رد خواهد شد با این حال پروژه کاوش نجات‌بخشی دیوار گرگان از هفته آینده آغاز می شود.
پروژه احداث راه آهن گرگان، آسیای میانه درحالی دیوار تاریخی و دفاعی گرگان را دو نیمه می کند که متولیان میراث فرهنگی دراستان گلستان عنوان می کنند از این دیوار عظیم تاریخی چیزی به جزچند تکه آجر قدیمی باقی نمانده است اما مسئله مهم اینجاست که طولانی تر شدن ریل راه آهن و دور زدن این دیوار تاریخی هزینه بر است!





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


خانه سفال ایران افتتاح شد

خانه سفال ایران افتتاح شد


یکی از مهمترین فعالیت های این خانه آموزش سفال و سرامیک از دوره های ابتدایی تا حرفه ای است که از آمیزش نقس بر روی سفال، هنرهای کاربردی سرامیک وموزائییک تا دوره های تخصصی تر آن مانند آموزش مربی برای آموزشگاهها و فرهنگسراها خواهد بود.

 

 خانه سفال با همکاری شهرداری تهران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با حضور مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد، معاون فرهنگی هنری شهرداری، مدیر موزه هنرهای معاصر، جمعی از نمایندگان مجلس و هنرمندان سفالگر در فرهنگسرای رازی افتتاح شد.

بهزاد اژدری، رئیس انجمن سفالگران گفت: هدف از تاسیس
خانه سفال ترویج، گسترش و توسعه هنر سال از طریق آموزش، پژوهش و برگزاری نمایشگاه است.

وی ادامه داد: یکی از مهمترین فعالیت های این خانه آموزش سفال و سرامیک از دوره های ابتدایی تا حرفه ای است که از آمیزش نقس بر روی سفال، هنرهای کاربردی سرامیک وموزائییک تا دوره های تخصصی تر آن مانند آموزش مربی برای آموزشگاهها و فرهنگسراها خواهد بود. همچنین بازآموزی هنرمندان سفال گر و رشته های زیرمجموعه آن از دیگر برنامه های این خانه است.

اژدری بیان کرد: امیدواریم که در آینده فضایی برای برپایی نمایشگاه دائمی سفال و سرامیک در محل فرهنگسرای رازی به
خانه سفال ایران اختصاص یابد.

منبع: مهر





تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:خانه سفال,موزه هنرهای معاصر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 به مناسبت سالروز ثبت «میدان نقش جهان» در سیاهه‌ی میراث جهانی یونسکو
  شگفتی‌های جهان در یک میدان، دیدنی است



  صدیقه نوده فراهانی :

  «میدان نقش جهان» اصفهان از نخستین آثار ایرانی است كه در اردیبهشت‌ماه ۱۳۵۸ خورشيدي به ‌عنوان میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. اين اثر در بهمن‌ماه ۱۳۱۳ خورشيدي در سياهه‌ي آثار ملی ایران نيز ثبت شده بود.
 «میدان نقش جهان» که در مرکز شهر اصفهان قرار  دارد، یکی از مفاخر فرهنگی و معماری ایران است و مجموعه‌ي بزرگی از زیبا‌ترین ساختمان‌های  تاریخی ایران روزگار صفوی مانند «عالی‌قاپو»، «مسجد امام» يا «مسجد شاه» سابق، «مسجد شیخ لطف‌الله» و «سردر قیصریه» را در خود جاي داده است. افزون‌بر این ديدنی ها در دویست حجره‌ی دو اشكوبه(:طبقه)ای پیرامون میدان، صنایع‌دستی اصفهان به نمايش و فروش می رسند. درازای این میدان ۵۰۷ متر و پهنای آن ۱۵۸ متر است.

 شمار بسیاری از ایرانگردان و خاورشناسان از شکوه این میدان سخن گفته‌اند که از جمله‌ی آنها می‌توان به «شوالیه شاردن»، «تاورنیه»، «پیترو دولاواله»، «سانسون»، «انگلبرت کمپفر» اشاره کرد.

 پیشینه‌ی میدان نقش جهان
 پیش از برگزيده شدن اصفهان به عنوان پایتخت پادشاهان صفوی، در جای این میدان باغی گسترده وجود داشت به نام «نقش جهان». در این باغ ساختمان‌های دولتی و کاخ فرمانروایان تیموری و آق‌قویونلوها نیز قرار داشت.
 پس از آن در سده‌ی یازدهم هجری مهی (سده‌ی هفدهم میلادی) این میدان یکی از بزرگ‌ترین میدان‌های جهان بوده و در دوره‌ی شاه‌عباس و جانشینان او زمین بازی چوگان، رژه‌ی ارتش، چراغانی و جای نمایشهای گوناگون بوده است. با وجود فراموشی ورزش چوگان در ایران، هنوز می‌توان دو دروازه‌ی سنگی چوگان به یادگار مانده از آن روزگار را در شمال و جنوب میدان دید.


 میدان نقش جهان در روزگار قاجار و پهلوی
 در روزگار قاجار، این میدان نیز مانند سایر آثار تاریخی اصفهان مورد بی‌توجهی قرار گرفت. بخش‌هایی از میدان در هنگامه‌ی آشفتگی ایران از حمله‌‌ی اشرف افغان تا استقرار حکومت قاجاریه، ویران شد. بخش‌هایی نیز از جمله «ساختمان نقاره‌خانه» از بین رفت.
از زمان حکومت رضا‌شاه تا امروز، کار بازسازی این آثار به گونه‌ی پیوسته ادامه دارد.

مسجد امام یا مسجد شاه
 این مسجد، مهم‌ترین مسجدی است که از روزگار صفویان در ایران برجای مانده‌است. این مسجد پیش از این به نام‌های «مسجد مهدی»، «مسجد جامع»، «مسجد سلطانی»، «مسجد شاهی»، «مسجد جامع کبیر عباسی» و «مسجد شاه» نامور بوده و امروزه «مسجد امام» نامیده می‌شود. کار ساخت این مسجد در سال ۱۰۲۰ هجری مهی آغاز شده و واپسین آذین‌های آن در زمان شاه‌سلیمان به سال ۱۰۴۷ هجری مهی (۱۶۱۲ میلادی تا ۱۶۳۰ میلادی) به پایان رسیده ‌است. معمار این مسجد استاد علی‌اکبر اصفهانی و کتیبه‌‌ی سر در آن به خط علیرضا عباسی است. از ویژگی‌های این مسجد کاشی‌کاری بسیار زیبا و هنرمندانه، رابطه‌ی معماری مسجد و مناره‌های چهارگانه‌ی آن با میدان، نابرابری محور میدان با قبله و تصحیح آن در دهلیزهای ورودی و بازتاب صدا در زیر گنبد مسجد است.

 سردر قیصریه و بازار اصفهان
 سردر قیصریه ساختمانی است در ورودی اصلی بازار بزرگ اصفهان. این بنا در زمان ناصرالدین‌شاه سه اشکوب(:طبقه) داشت و اکنون دو اشکوب. اشکوب سوم آن که ویران شده، نقاره‌خانه بوده و در آن با صدای موسیقی، هنگامه‌های روز را اعلام می‌کرده‌اند. «ناقوس دیر هرمز» و همچنین ساعت موجود در دژ پرتغالی‌های جزیره‌ی هرمز، (به قطر حدود ۸۰ سانتیمتر) پس از فتح آن جزیره، به اصفهان آورده شد و در بالای این سردر کارگذاشته شد.


  عالی قاپو
 کاخ عالی‌قاپو در سمت باختری(:غربی) میدان، در ۶ اشکوبه و به زیربنای نزدیک به ۱۸۰۰ مترمربع ساخته شده ‌است. بلندی این کاخ از سطح میدان ۳۴ متر بوده و هر اشکوبه آذین‌های هنری ویژ‌ه‌ی خود را دارد. از ویژگی‌های برجسته‌ی این ساختمان واکنش صدا در ورودی، تالار پذیرایی بسیار زیبا، تالار اصلی موسیقی و ۵۳ اتاق برای استفاده‌ی نشیمن، اتاق جلسه، دولت‌خانه و جای سفرا و میهمانان است. سازه‌ی بنا برپایه‌ی دیوارهای باربر و تیرها و ستون‌های چوبی استوار است.

 مسجد شیخ لطف‌الله
 مسجد شیخ لطف‌الله یکی از ساختمان‌های پیرامونی میدان است که به عنوان مسجد اختصاصی شاه‌عباس بوده است. تفاوت این بنا با دیگر مسجدهای روزگار صفوی این است که مسجد شیخ لطف‌الله صحن و مناره ندارد.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 استاد زبان و ادبیات فارسی در آيين بزرگداشت فردوسی:
  اثرپذيری بيش از ٥٠٠ شاعر غربی از شاهنامه فردوسی
    تاثير شاهنامه بر ویکتورهوگو، تورگنیف، لامارتین، بالزاک و بزرگان ادبیات جهان
 
  خبرنگار امرداد - شهداد حیدری :
استاد احمد تميم‌داري

  «از سده ی هجدهم تا بیستم میلادی، بیش از 500 شاعر باخترزمینی(:غربی) را می‌توان نام بُرد که از ادبیات فارسی و شاهنامه‌ی فردوسی اثر پذیرفته‌اند. "ویکتورهوگو"، "تورگنیف"، "لامارتین"، "بالزاک" و شمار بسیاری دیگر از بزرگان ادبیات جهان، از راه برگردان شاهنامه به زبان‌های اروپایی، با این کتاب بزرگ آشنا شدند. آن‌ها فردوسی و سخنوری همانند سعدی را بزرگ‌ترین سرایندگان خردگرایی می‌دانستند که روح آزادگی به مردم اروپا بخشیده‌اند. از همین رو بود که در اروپا آثار و نمایشنامه‌های بسیاری برپایه‌ی داستان‌های شاهنامه پدید آمد.»
 
آن‌چه بازگو شد بخشی از سخنان احمد تمیم‌داری، استاد زبان و ادبیات فارسی، درباره‌ی اثرپذیری ادبیات جهان از شاهنامه‌ی فردوسی بود. او که در دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه بهشتی سخن می‌گفت، تاثیر شاهنامه بر شمار دیگری از نام‌آوران جهان را یادآور شد و افزود: «در سده‌ی نوزدهم، یک بانوی فرانسوی به نام "کلارک"، انجمنی بنیان‌گذاشت که در آن‌جا نمایشنامه‌هایی برپایه‌ی داستان‌های شاهنامه نوشته می‌شد. این نمایشنامه‌ها روح جوانمردی و دلیری را در توده‌های مردم می‌دمید و بر جامعه‌ی طبقاتی و آریستوکرات فرانسه اثر می‌گذاشت. در آمریکا نیز "فرانکلین" و "امرسون" با باریک‌بینی بسیاری شاهنامه را خوانده بودند. در سده‌ی هجدهم، یک انگلیسی به نام "ویلیام جونز"، هنگامی که به هندوستان رفت، زبان فارسی را آموخت و با خواندن چندین‌باره‌ی شاهنامه و بررسی واژگان آن، دریافت که خویشاوندی آشکاری میان زبان‌های هندی، ایرانی و اروپایی هست. جونز که با 9 زبان جهانی آشنا داشت، نخستین کسی است که به پیوند میان زبان‌های هند و اروپایی پی بُرد.»

  تاثیر شاهنامه بر سخنوران هندوستان

 تمیم داری آن‌گاه به تاثیر شاهنامه بر سخنوران هندوستان اشاره کرد و گفت: «هنگامی که در هند بودم و می‌خواستم تاثیر ادبیات فارسی بر چكامه‌سرایان هند را بررسی کنم، در آغاز گمان می‌کردم که چون هندی‌ها به عرفان و ادبیات صوفیانه گرایش دارند، آثارشان اثرپذیرفته از شعر مولانا و حافظ است. حتا می‌اندیشیدم چون فردوسی شاعر ملی ایران و شاهنامه تاریخ ایران است، چه بسا اثر اندکی بر ادبیات هند گذاشته باشد. اما بسیار زود دریافتم که چنین گمانی نادرست است. دست کم 500 اثر از سخنوران هندی را می‌توان برشمرد که بر وزن شاهنامه‌ی فردوسی سروده شده‌اند. در همان زمان، جستاری به نام "پیروان شاهنامه" نوشتم و نام همه‌ی این آثار را یاد کردم. در هند کتابی به نام "شاهنامه‌ی چترا" نوشته شده است که سرگذشت جنگ‌ها و نبردهایی است که در آن سرزمین روی داده. این کتاب بر وزن شاهنامه است. سخنوران هند که به فارسی شعر می‌سرودند، چه در وزن و چه در برگزیدن درونمایه‌ی کتاب خود، اثری بهتر و مناسب‌تر از شاهنامه نمی‌یافتند. از همین رو بارها و بارها به پیروی از آن پرداختند.»

  شاهنامه، آموزگار ‌دلیری در میدان نبرد برای سربازان هندی 
 
به سخن تمیم‌داری، یکی از پادشاهان هند، به نام «اکبرشاه تیموری»، هنگامی که گرفتار جنگ سرنوشت‌ساز و بزرگی با دشمنان خود شده بود، به وزیرش نامه نوشت و دستور داد شاهنامه‌ی فردوسی را در اختیار سربازانش بگذارند و آن‌ها را برانگیزند که تنها شاهنامه بخوانند تا بدین‌گونه دلیری در میدان نبرد را بیاموزند.

 داستان سلطان‌محمود و فردوسی، پرداخته‌ی تذكره‌نویسان است 
 
بخشی دیگر از سخنان تمیم‌داری درباره‌ی افسانه‌هایی بود که درباره‌ی فردوسی و سرایش شاهنامه برسر زبان‌ها افتاده است. او گفت: «بسیاری از سخن‌هایی که درباره‌ی شاهنامه گفته می‌شود، از دید تاریخی بی‌ارزش است. داستان صله گرفتن فردوسی و این که سلطان محمود سکه‌های زر فرستاد و فردوسی همه را به پیرامونیانش بخشید، سخنی بی‌پایه و سراسر نادرست است. این هم که گفته‌اند پاداش سلطان محمود را از یک دروازه‌ی توس آوردند و در همان زمان پیکر بی‌جان فردوسی را از دروازه‌ی دیگر شهر بیرون  بُردند، باز از افسانه‌ها و داستان‌های خیالی است که ساخته و پرداخته‌ی تذکره‌نویسان است. فردوسی، شاهنامه را برای پاداش گرفتن نسرود. هیچ کدام از این داستان‌ها هم سند درخور اعتمادی ندارند. این هم که بگوییم شاهنامه نادیده گرفته شد، سخن ناروای دیگری است. ایرانیان هرگز شاهنامه را نادیده نگرفته‌اند و همواره، چه در گذشته و چه امروز، آن را پاس داشته‌اند.»

 فردوسی، سهروردی و صدرالدین شیرازی، 3 چهره‌ی بزرگ فرهنگ ایران

 تمیم‌داری در پایان، فردوسی، سهروردی و صدرالدین شیرازی را 3 چهره‌ی بزرگ فرهنگ ایران برشمرد و گفت: «فردوسی، حکیم و سخنور بود و سهروردی و صدرای شیرازی دو فیلسوفی بودند که کوشیدند تا حکمت خسروانی را در آثار خود نشان دهند.»
این نشست که با نام «کاخ نظم» در تالار مولوی دانشکده ادبیات دانشگاه بهشتی برگزار شد، با شاهنامه‌خوانی امیر صادقی و چکامه‌سرایی شماری از هموندان «کانون شعر و ادب دانشگاه بهشتی» همراه بود. اجرای موسیقی گروه سُرایه، برنامه‌ی دیگر این نشست بود. هموندان «کانون شعر و ادب»، نشست یاد شده را به پاس بزرگداشت فردوسی و شاهنامه، در پسین روز یکشنبه 17 اردیبهشت برگزار کردند.

 





ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی