آهنگهای قدیمی
بنام خدا
رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 28 خورداد تا 3 تیر
شنبه 28 خورداد:
18ژوئن 232 ميلادي جنگ دیگری میان ایران و امپراتوری روم آغاز شد. در طول جنگ، فرماندهی ارتش ايران را اردشير پاپكان (ساسانی) موسس دودمان ساسانیان برعهده داشت.
سالروز درگذشت ابوعلی سينا دانشمند، فيلسوف و اديب بزرگ ايران.
یکشنبه 29 خورداد:
شاپور دوم (ذوالاكتاف) از دودمان ساسانيان كه 17 ساله شده بود از آخرين روز بهار سال 326 میلادی (21 ژوئن = 31 خرداد)، خود به عنوان شاه رسما زمام امور ايران را به دست گرفت.
چهارشنبه 1 تیر:
شهر كرمان در نخستين روز تابستان سال 654 ميلادي (در آن سال؛ 22 ژوئن و برابر يكم تيرماه) به تصرف تازیان (اعراب) درآمد که «مجاشع بن مسعود سلمی» فرماندهی آنان را بر عهده داشت.
پنجشنبه 2 تیر:
23 ژوئن سال226 ميلادی (دوم تیرماه) اردشير پاپكان در نیایشگاه (معبد) آناهيد تاجگذاری كرد و شاه ايران شد و ناسيوناليسم ايرانی را بر محور ملت گرايی و آموزشهای زرتشت زنده كرد.
درگذشت جمشيد كاشانی رياضيدان بزرگ ايرانی در سال 1429 ميلادی.
دوم تير ماه 1287 هجری خورشيدی (23 ژوئن 1908) سرهنگ لياخوف فرمانده روس واحد مركزی قزاق دستور داد كه ساختمان مجلس در ميدان تاريخی بهارستان را با توپ گلوله باران كنند.
همنشینی با موجودات فضایی در دره ستارهها
ماندن در دره ستارهها پس از غروب آفتاب برای عدهای، نگران كننده است، چون با سكوت شب موجودات فرازمینی در استاره كفته گرد هم میآیند.
امروز 30 خورداد ماه 1390
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!
بنام خدا
ارزش مهستان و آزادی
چند روز مانده به برگزاری مجلس تابستانه مهستان بود یکی از رایزنان اردوان یکم پادشاه ایران به او گفت آنگونه که پیداست اگر مجلس در زمان خود برگزار گردد این احتمال زیاد است که ریش سفیدان به خاطر کندی مبارزه در خاور ایران و اینکه شما نیز همانند فرهاد دوم نتوانستید نگرانی را دور نماید و سکاییان توانستند در درنگیانه ( نام پیشین سیستان ) استقرار یابند ، پادشاه ایران را برکنار نموده و کس دیگری را جایگزین شما کنند .
پادشاه به کوهستان دور می نگریست . رایزن ادامه داد در صورت دستور فرمانروا ، تاریخ برگزاری مهستان زمانی دیگر باشد !
اردوان فرمانروای ایران گفت : نیرویی که در رای مهستان است در وجود من نیست ، و ادامه داد : نمایندگان مهستان ، مردم ایران هستند و آنها نیروی پادشاهی اند ، پس من چگونه و با کدام نیرو راه خودم را از آنها جدا کنم ؟!
باید برای آنها ریشه دردها را بشکافم و آنها را از دردسرهای کشور آگاه سازم .
منش اردوان پادشاه شجاع ایران مصداق بارز این سخن ارد بزرگ اندیشمند نامدار کشورمان است که :
آزادگان میهن پرست در مرداب خودستایی فرو نمی روند .
مجلس مهستان برپا شد و نمایندگان پس از شنیدن سخنان فرمانروا رای به ادامه کار او دادند و همه دلگرمش نمودند اما بدبختانه دو ماه پس از آن در شهریور سال ۱۲4 پیش از میلاد پادشاه آزاده ایران زمین اردوان اشکانی در میدان نبرد با دشمنان میهن در حالی که در صف نخست سپاه ایران دلیرانه می جنگید کشته شد .
اردوان اداره کشور را در اوج درگیری ها بر دوش گرفت اما با این حال هیچگاه به بهانه شرایط نامناسب کشور ، آزادی های مردم را کم نکرد و بدین خاطر در روز سوگ او از سراسر ایران آزادگان با چشمان پر اشک پیکرش را همراهی نمودند .
زمان شوم از تارک مرزهای میهن خیلی زود دور شد و جوانان ایرانی دوباره مجد و شکوه کشورمان را باز گردانیدند ...
امروز 29 خورداد ماه 1390
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!
بنام او
من تو را کی گفتم ای یار عزیز / کاین کره بگشای و گندم را بریز / آن گره را چون نیارستی گشود/ این گره بگشوندنت دیگر چه بود
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است. پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود.
تو مبین اندر درختی یا به چاه/ تو مرا بین که منم مفتاح راه
ابتدا برنج را كه از 3 تا 4 ساعت پیش خيس كردهايم با 4 پيمانه آب میجوشانيم و به آن مقداری كره و 2 تا 3 قاشق غذاخوری روغن مايع اضافه میكنيم
امروز 28 خورداد ماه 1390
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!
امروز 25 خورداد ماه 1390
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!
بنام خداوند پدر (کوروش) آفرین
این هم شعری از شاعر باذوق "صادق علی حق پرست" که منشور کوروش را به نظم کشیده است. راستی ، ای پدر کوروش هخامنشی ، روزت شادباش باد!!
جهان در سیاهی فرو رفته بود به بهبود گیتی امیدی نبود
نه شایسته بودی شهنشاه مرد رسوم نیاکان فراموش کرد
بنا کرد معبد به شلاق و زور نه چون ما برای خداوند نور
پی کار ناخوب دیوان گرفت خلاف نیاکان به قربان گرفت
نکرده اراده به خوبی مهر در آویخت با خالق این سپهر
در آواز مردم به جایی رسید که کس را نبودی به فردا، امید
به درگاه مردوک یزدان پاک نهادند بابل همه سر به خاک
شده روزمان بدتر از روز پیش ستمهای شاهست هر روز بیش
خداوند گیتی و هفت آسمان ز رحمت نظرکرد بر حالشان
برآن شد که مردی بس دادگر به شاهی گمارد در این بوم و بر
چنین خواست مردوک تا در جهان به شاهی رسد کوروش مهربان
سراسر زمینهای گوتی وماد به کوروش شه راست کردار داد
منم کوروش و پادشاه جهان به شاهی من شادمان مردمان
منم شاه گیتی شه دادگر نیاکان من شاه بود و پدر
روان شد سپاهم چو سیلاب و رود به بابل که در رنج و آزار بود
بر این بود مردوک پروردگار که پیروز گردم در این کارزار
سرانجام بی جنگ و خون ریختن به بابل درآمد ، سپاهی ز من
رها کردم این سرزمین را زمرگ هم امید دادم همی ساز وبرگ
به بابل چو وارد شدم بی نبرد سپاه من آزار مردم نکرد
اراده است اینگونه مردوک را که دلهای بابل بخواهد مرا
مرا غم فزون آمد از رنجشان ز شادی ندیدم در آنها نشان
نبونید را مردمان برده بود به مردم چو بیدادها کرده بود
من این برده داری برانداختم به کار ستمدیده پرداختم
کسی را نباشد به کس برتری برابر بود مسگر و لشکری
پرستش به فرمانم آزاد شد معابد دگر باره آباد شد
به دستور من صلح شد برقرار که بیزار بودم من از کارزار
به گیتی هر آن کس نشیند به تخت از او دارد این را نه از کار بخت
میان دو دریا در این سرزمین خراجم دهد شاه و چادر نشین
ز نو ساختم شهر ویرانه را سپس خانه دادم به آواره ها
نبونید بس پیکر ایزدان به این شهر آورده از هر مکان
به جای خودش برده ام هر کدام که دارند هر یک به جایی مقام
ز درگاه مردوک عمری دراز بخواهند این ایزدانم به راز
مرا در جهان هدیه آرامش است به گیتی شکوفایی دانش است
غم مردمم رنج و شادی نکوست مرا شادی مردمان آرزوست
چو روزی مرا عمر پایان رسید زمانی که جانم ز تن پر کشید
نه تابوت باید مرا بر بدن نه با مومیایی کنیدم کفن
که هر بند این پیکرم بعد از این شود جزئی از خاک ایران زمین
درود بر کوروش بزرگ که باعث افتخار ایران زمین و تمام آزاد اندیشان سراسر گیتی است.
بنام خدا