به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی


ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:گرانی,تورم,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 در پی بسته شدن ناودان‌ها به دست افراد ناشناس

 

كاروانسرای حاج‌حیدر، فروریخت

 


خداحافظ شماره‌ی «١١٤٥٥»

 خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :

 بارندگی‌‌های چند روز كنونی در جا‌ی‌جای ایران به ریزش و ویرانی کاروانسرای حاج حیدر در نجف‌آباد اصفهان انجامید، این اثر ملی‌شده، سه سال پیش، بهسازی(:مرمت) شده بود. كاروانسرای حاج‌حیدر در راسته‌ی بازار اصلی نجف‌‌آباد است و در سال‌های پایانی دوره‌ی قاجار ساخته شده است. این یادمان تاریخی كه در سال ١٣٨٣ به شماره‌ی ١١٤٥٥ به سیاهه‌ی یادمان‌های ملی كشور پیوسته بود، اكنون فروریخته است.
  نوید حسنی، از دوستداران میراث فرهنگی شهر تاریخی نجف‌آباد، گفت: «كاروانسرای حاج‌حیدر در پی بارش‌های بهاره و بسته شدن ناودان‌ها،‌ كه بنابر شواهد، عمدی بوده، فرو ریخته است.»
  او به بی‌توجهی مسوولین سازمان میراث اشاره كرد و گفت:‌ «اگر دست‌كم به یادمان‌‌های ملی‌شده، توجه بیشتری می‌شد، امروز شاهد ویرانی 70 درصدی كاروانسرای حاج‌حیدر نبودیم.»
  این خبر كه افراد ناشناس، با بستن ناودان‌ها، قصد ویرانی كاروانسرا را داشته‌اند، چند سال پیش نیز از سوی خبرگزاری‌ها منتشر شد اما گویا امسال این بستن ناودان‌ها، به سرانجامی كه آن افراد ناشناس می‌خواستند، انجامیده است.


كاروانسرای حاج‌حيدر

كاروانسرای حاج‌حيدر نجف‌آباد، فرو ريخت

كاروانسرای حاج‌حيدر نجف‌آباد، فرو ريخت


 گویا خیلی‌ها برای كاروانسرای حاج‌حیدر، دندان تیز كرده بودند. چند سال پیش در همسایگی این كاروانسرا، شركتی،‌ دست به كار به ساخت ساختمانی با بیش از 12 متر بدون استعلام از سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان شد. ساخت این بنا، دو تا سه غرفه از كاروانسرا را ویران كرده بود


فرتورها از نويد حسنی است.





تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:کاروانسرای حاج حیدر,حاج حیدر,نوید حسنی,حسنی,نوید,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 مناره‌ها، بام شهرهای باستانی

 



 سلیمان لطفی‌نیا :

 مناره‌ها كاربردهای گوناگونی دارند كه بسیاری از آن‌ها هنوز ناشناخته مانده‌اند. در این‌كه مناره‌ها كاربردهای گوناگونی داشته‌اند جای هیچ گمانی نیست.
  از كاربردهای مناره‌ها می‌توان، «برج دیدبانی»، «بنای یادبود»، «مناره‌ا‌ی برای نیایشگاه‌ها و مساجد»، «جایی برای سخن‌رانی»، «میل راهنما» و ... را نام برد. جای داشتن بسیاری از مناره‌‌ها در كنار كوه‌ها و بلندی‌ها كاربری آن‌ها را پیچیده‌تر می‌كند. همچنین زیبایی و ظرافتی كه در ساخت‌ آن‌ها به‌كار رفته است، بر ارزش آن‌ها می‌افزاید. مناره‌ها را می‌توان در جای‌جای ایران دید، وجه‌مشترك همه‌ی آن‌ها بلند بودنشان است، وگرنه از نگاه معماری و مصالح به‌كار رفته با یكدیگر تفاوت‌های چشم‌گیری دارند. بی‌گمان می‌توان برای بسیاری از مناره‌ها كاربردهای دینی و آیینی هم پیدا كرد.




ارسال توسط سورنا

تصاویر زیبا از جزیره تا باد ایرانی ابوموسی





 



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:تصاویر ابوموسی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


کاخ ییلاقی ناصرالدین شاه !

 کاخ سلطنتی ناصرالدین شاه که به عنوان بنای بجا مانده از دوران قاجاریه در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده مدتهاست به ویرای تبدیل شده است. این در حالی است که سازمان میراث فرهنگی تنها راه نجاتش را واگذاری به بخش خصوصی می‌داند.

 به گزارش مهر، کاخ شهرستانک یا همان کاخ ییلاقی ناصری در سال 1295 هجری قمری به دستور ناصرالدین شاه در دره "گل کیله" شهرستانک یکی از روستاهای توابع شهرستان کرج در جاده چالوس بنا شد و تنها راه ارتباطی آن جاده چالوس ــ کرج است.

این راه مسیر عبوری اردوی خانوادگی ناصرالدین شاه قاجار بود که برای گذراندن ایام گرم تابستان به اتفاق اعضای حرمسرا و خدمه از تهران رهسپار کاخ شهرستانک می شدند.


این بنا که در فهرست آثار ملی قرار دارد، دارای 19 اتاق در دو جبهه شمالی و شرقی است که در گذشته عملکرد خدماتی داشته است. این مجموعه‌ دو حمام دارد که یکی مورد استفاده همراهان شاه بوده و دیگری به شاه اختصاص داشته است.

این بنا دارای معماری ویژه‌ای است و نقاشی آن را کمال‌الملک کشیده است. کاخ شهرستانک پس از سلطنت ناصرالدین شاه از رونق افتاد و در اثر عواملی چون یخبندان‌های متعدد و سخت و تخریب‌های انسانی دچار آسیب‌های فراوان شد.


به نحوی که اکنون حتی ارسی های این کاخ سلطنتی ناصرالدین شاه در تسخیر موریانه ها قرار دارد و تا کنون عملیاتی برای مرمت آن انجام نشده است. درحالی که می توان با مرمت و بهره برداری از آن، تنها جاذبه تاریخی استان البرز را به جاذبه گردشگری کشوری  و ملی تبدیل کرد.

محمدرضا پوینده، مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز درباره وضعیت این کاخ به خبرنگار مهر گفت: اکنون این کاخ در اختیار صندوق حفظ و احیای بناهای تاریخی قرار دارد و در آینده ای نزدیک قرار است که به یک شرکت خصوصی برای بهره برداری و احیا و مرمت واگذار شود.


پوینده گفت: این شرکت طرح بزرگی را در دست دارد که حدود 1500 هکتار از زمینهای چالوس را در بر می گیرد و کاخ شهرستانک نیز به عنوان یکی از طرحهای حوزه میراث فرهنگی در این طرح قرار گرفته است.

وی بیان کرد: مسئولان این شرکت در کارگروه میراث فرهنگی و گردشگری طرح بهره برداری و مرمت این کاخ را مطرح کردند که با کلیت موضوع موافقت شد.

وی گفت: مرمت این کاخ اعتبار کلانی می خواهد که بودجه های سازمان میراث فرهنگی کفاف آن را نمی دهد. بنابراین باید این کاخ به بخش خصوصی برای مدت 10 یا 15 سال واگذار شود تا بهره برداری از آن جبران هزینه مرمت را بکند.


پوینده درباره اینکه چندی پیش معاون میراث فرهنگی استان البرز گفته بود که مرمت این کاخ با اعتباری بالغ بر یک میلیارد ریال آغاز خواهد شد بیان کرد: این میزان بودجه برای مرمت کاخ بسیار جزئی است و عملیات مرمت آن تمام نمی شود. ممکن است که هر سال بودجه ای برای این کاخ اختصاص داده شود اما مشکل آن از اساس حل نمی شود بلکه تنها راه احیای آن واگذاری است.





تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:کاخ,کاخ سلطنتی,محمدرضا پوینده,پوینده,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


ایا اعراب عربستان و امارات واقعا ملخ می خورند ؟! + عکس



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

    دکتر ناصر تکمیل همایون در گفت و گو با امرداد:
هر کس نگوید «خلیج فارس»، «گُجَستَک» است
   
 
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :
 
امروز دهم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت «خلیج فارس» است، آبی آرام و گاه توفنده‌ای که هزاره‌هاست، لالاگوی سرزمینمان است، لالاگوی ایرانمان و مردمانش.
دهم اردیبهشت، روزی است که پس از سال ها نبرد، استعمار پرتغال از این پهنه ی خاکی- آبی، ورچیده شد، هرچند این خاک و آب، نفسی تازه نکرده بود که استعمار انگلیس، بر سرش سایه انداخت. این سایه هنوز هم، دسیسه ها می کند و فریب ها دارد. از همین روی است که هر روز، آگاه تر از دیروز، ارج و ارزش این پهنه را بدانیم.
این روزها باید بدانیم. از خلیج فارس و از پیشینه‌اش، از نامش و از داستان‌های رخ‌داده در کنارش، از مردمانش و از ساکنانش، باید بدانیم. باید از آن چه روی داد تا فتنه‌انگیزان، این دریای ایرانی را، با نامي دروغين و ساختگي، ناميدند، بدانیم وگرنه فراموشمان می‌شود، خروش توفان را.
ای خشم به جان تاخته، توفان شرر شو
 ای بغض گل انداخته فریاد خطر شو
 ای روی برافروخته، خود پرچم ره باش
 ای مشت برافراخته، افراخته‌تر شو. «فریدون مشیری»
خلیج فارس و جزایر سه گانه‌ی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسا که این روزها بیگانگان، خیال بیهوده‌ی داشتنش را دارند و به آن خوشند، موضوعی است که امروز به آن پرداخته ایم. قرار است بدانیم و آگاه باشیم چراکه تنها با این آگاهی است که می توانیم برنده ی بازی باشیم که استعمار، آغاز کرده است. این بازی هرچند آغازگرش، دیگران بوده اند اما باید برنده اش ما باشیم، ماییم که مالکان این آب و خاکیم از آغاز تا کنون.
 برای این دانستن و آگاهی با دکتر ناصر تکمیل همایون به گفت و گو نشستیم. دکتر «ناصر تکمیل همایون»، استاد جامعه‌شناسي و تاریخ ايران در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، است، او مديریت بخش تاريخ و فرهنگ در دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي را نیز بر دوش دارد.
 
دکتر تکمیل همایون که کتابی با نام «خلیج فارس» دارد و در آن به نام و نشان تاریخی خلیج فارس، ورود استعمار به خلیج فارس، کشورسازی های استعماری، مساله ی بحرین و تشکیل امارت های عربی، ادعای واهی درباره ی جزایر سه گانه و... پرداخته، گفت: «آن‌هایی که خلیج فارس را به دروغ "خلیج العربی" می‌نامند، "گجستگ"(پليد، ملعون)، هستند، اما آن‌هایی که "خیلی گجستک" هستند، می‌گویند؛ "خلیج". این‌ها هم می‌خواهند ایران را برای خود داشته باشند و هم اعراب و طلای سیاهشان را. در این میان کسانی هستند که "خیلی خیلی گجستک" هستند؛ آن‌هایی که می‌گویند؛ "خلیج فارس-عرب". در اين دسته، شماري ديگر هم هستند، آن‌هایی که با یک خط، این پهنه‌ی آبی را 2 بخش کرده‌اند و بخش بالایی را خلیج فارس و بخش پایینی را خلیج عربی، می‌نامند.»
اما داستان خلیج ساختگی عرب، از کجا آغاز شد؟ دکتر ناصر تکمیل همایون، بی‌مقدمه گفت:
«چارلز بلگریو» گجستک، نخستین کسی است که نام خلیج عربی را بر خلیج فارس می‌گذارد. او 31 سال نماینده‌ی کشور انگلیس در خلیج فارس است، با زیر و بم عرب‌ها و منطقه آشنا است و خوب می‌داند که گستره‌ی خلیج فارس، گنجینه‌ای است که نباید به سادگی از دستش داد، اینجا با همه‌ی اندوخته‌هایش باید مال انگلیس‌ها باشد. بلگریو در مدت اقامتش، کارهایی انجام داد و شرایطی را پدید آورد تا پس از رفتن انگلستان از خلیج فارس، مشکلات برآمده از استعمار همچنان برجای بماند.
به گفته‌ی دکتر تکمیل همایون، این سیاست انگلیس‌ها بوده از دیرباز. آن‌ها نه برای گردش به این سرزمین آمده بودند، نه برای تبلیغ دین و نه حتا تنها برای بازرگانی و داد و ستد. آن‌ها دقیقا آمده بودند برای تصاحب خاک و آب زرخیز منطقه. او به نوشته‌های تاریخی و اسناد تاریخی اشاره کرد و به  زبان‌های گوناگون؛ انگلیسی، فرانسوی، عربی، روسی و ... واژه‌ی خلیج فارس را تلفظ کرد، خلیج فارسی که در همه‌ی مستندات و نقشه‌ها به همه‌ی زبان‌ها، در همه‌ی پیمان‌‌نامه‌های استعماری و غیراستعماری به معنای خلیج فارس است اما این روزها گرفتار بازی‌های سیاسی شده است.

استاد در پاسخ به این که  چگونه و از چه زمانی، خلیج فارس، به نام دروغین و ساختگی خلیج عربی، خوانده شد، گفت:
استعمار انگلیس سال‌ها در این گستره حضور فیزیکی داشت اما زمانی رسید که هم هزینه‌ی این حضور فیزیکی و نظامی برایش گران شده بود و هم واکنش‌های بیگانه‌ستیز مردم در برابر اشغالگران، فزونی یافته بود، بنابراین بر آن شد تا نیروهایش را از این گستره، خارج کند اما نمی‌توانست از سود و بهره‌ای که از این گستره به جیبش می‌رفت، چشم‌پوشی کند. از همین روی؛ «تفرقه انداخت و حکومت کرد». همبستگی و یکپارچگی مردمان و حکومت‌های این گستره، پایان کار بود بنابراین انگلیس همواره برای ایجاد اختلاف میان ساکنان عرب زبان(برالعرب) با ساکنان شمالی دریای فارس(برالعجم)، کوشش کرده است و از هر دستمایه ای همچون مذهب(شیعه و سنی)، نژادی(عرب و عجم)، زبانی(عربی و فارسی)، بهره برداری کرده است. هم زمان برای ایجاد هرچه بیشتر این تفرقه وارون(:برخلاف) همه ی گواهی های تاریخی، انگلیس ها حتا در نام خلیج فارس، تقلب کردند. و عرب‌ها که از استعمار، عقده‌های فراوان داشتند و به حکومت سلطنتی ایران نیز، ظاهرا از براي همسازي شاه با اسراييل، دلبستگی نداشتند به این دلخوش کردند که خلیج فارس را خلیج عربی، بگویند و بنویسند و این داستان همچنان متعصبانه از سوی عرب ها ادامه دارد.
انگلیس باید می‌رفت بنابراین چارلز بلگریو که آن روزها برای خود جایی در میان عرب‌ها باز کرده بود، در کتابی به نام «ساحل دزدان دریایی» که به سال 1966 میلادی چاپ شد، بی‌هیچ سند و مدرکی، نوشت: «خلیج فارس که اعراب آن را خلیج عربی می‌نامند.» بلگریو در حالی در این کتاب چنین نوشته بود که در کتاب پیشینش، با نام «به بحرین خوش آمدید» از این جعل تاریخی خبری نبود.
خلیج فارس، همان دریایی است که در اوستا از آن با نام دریای «پویی‌تیک» یا «پویی‌دیک» یاد شده است، همان دریایی که در سنگ‌نوشته‌ی هزاران‌ساله‌ی آشوری، «نامرتو» نامیده شده به معنای «رود تلخ». خلیج فارس همان دریایی است که داریوش بزرگ پس از پایان کانالی که به فرمان او در مصر کنده شده بود، دستور داد بر سنگی، چنین بنگارند؛ داریوش‌شاه گوید: من پارسی هستم. از پارس، مصر را گرفتم. فرمان کندن این ترعه را دادم، از رودخانه‌ای به نام نیل که در مصر جاری است تا «دریایی که از پارس می‌رود»: «درایه تیه هچا پارسا آیی تی».
 
 

گفت و گویمان به «جمال عبدالناصر»، رسید، رییس‌جمهوری مصر كه مي‌گويند از زمان آغاز این بازی، متعصبانه خلیج فارس را خلیج عربی، می‌خواند. او را از نخستين عرب‌هايي مي‌دانند كه فتنه‌ی انگليسي‌ها به ظاهر به مذاقش خوش آمده است. دکتر تکمیل همایون، لبخندی زد و گفت: «من از عبدالناصر دستخطی دارم که در آن، خلیج فارس، همان خلیج فارس است. افزون‌بر آن، او در يكی از سخنرانی‌های پرشور و تاریخی‌اش که چند دهه‌ی پیش درباره‌ی  همبستگی عرب‌ها، ايراد كرد، گفت: همه‌ی عرب‌ها باید متحد شوند از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس(من بحر الاطلسی حتی خلیج الفارسی). این اتحاد عربی ها از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس، تا سال‌ها زبانزد عام و خاص شده بود. حتا سرايندگان و خوانندگان، این اصطلاح را ترانه ها و شعرهایشان می گنجاندند.


دستخط جمال عبدالناصر با واژه ی خلیج فارس

دکتر همایون گفت: هم سن و سال های من،«اُم‌كلثوم»، خواننده‌ي بنام مصري، را می شناسند. او کسی بود که مردم برای کنسرت هایش، دست و پا می شکستند.  اتحاد از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس، آن اندازه همه گیر شده بود که «اُم‌كلثوم» هم آن را در ترانه‌اش جاي‌ داده بود و مي‌خواند.
آن روزها از خلیج دروغين عربی خبری نبود چون انگلیسي‌ها هنوز در اندیشه‌ی ترک خلیج فارس نبودند اما با پیش آمدن داستان رفتن آن‌ها، اين نام ساختگي هم شکل گرفت.



از استاد تكميل همايون پرسيدم که؛ اکنون که عرب‌ها خلیج فارس را به دروغ می‌خواهند، خلیج عربی بخوانند پس تکلیف دریای سرخ(احمر) که در مستندات و نوشته‌های کلاسیک با نام خلیج عربی، ثبت شده، چه می‌شود؟ و او در پاسخ به پرسشم، گفت:
  از زمانی که خلیج فارس را به ناراست، خلیج عربی کرده‌اند، سخنی از خلیجی که تا پیش از این، منسوب به آن‌ها بود، نیست و آن را دریای احمر می‌‌خوانند، البته اين نام، پيشينه‌ي تاريخي هم دارد. اما آن‌چه در نقشه‌های تاریخی، نامش خلیج عربی بوده، همين دریای احمر است. اصلا خليج فارس،‌ كه تا پيش از چيرگي استعمار،‌ يك درياي داخلي بود و درون خاك ايران قرار داشت،‌ چگونه مي‌تواند درياي عرب‌ها باشد.
 
 

متن مصوبه سازمان ملل متحد در کاربرد عنوان خلیج فارس در نوشتارهاو نشست ها

از دكتر تكميل همايون پرسيدم كه چرا نام اين درياي پهناور در بخش جنوبي ايران،‌ درياي فارس يا خليج فارس، نام گرفته و او گفت: در اين باره دو گونه روايت هست. نخست آن‌كه مردمان قوم پارس كه يكي از اقوام بزرگ ساكن ايران بودند، تا كرانه‌هاي اين دريا گستردگي داشته‌اند، بنابراين نام خود را به اين دريا داده‌اند. دوم آن‌كه فرمانروايان ايران در زمان هخامنشيان و پس از آن در زمان ساسانيان چون از ناحيه‌ي پارس برخاسته‌بودند،‌ مردمان ديگر سرزمين‌ها، اين درياي آبي را به نام فرمانروايانش، درياي پارس، ناميدند. و اصولا در فرهنگ و تمدن کهن ملت های جهان، نام ایران همواره پارس، فارس، پرشیا، پرس و پاراس بوده است.
ممکن نیست از خلیج فارس سخن به میان آید اما از بحرین كه بخشي از خاك ايران بود و به فريب انگلستان و سستي سردمداران زمان، از دست رفت، چیزی گفته نشود. از ادعای واهی عرب‌ها بر دریای فارس، گفته شود اما از ادعای دروغينشان درباره‌ی جزیره‌های تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسا، سخنی به میان نیاید. به ویژه که این روزها، همه‌ی ایرانی‌ها، خونشان از گستاخی حاشیه‌نشین‌های خلیج فارس، به جوش آمده است. دکتر تکمیل همایون که گویی مبارزات زنده یاد دکتر محمد مصدق، در یادش زنده شده بود، گفت: بحرین و جزایر سه گانه، نه به ادعا که بر پایه‌ی مستندات تاریخی هم در روزگار باستان و هم پس از ورود اسلام به ایران، از آنِ کشور ایران بوده است. همواره پرچم ایران در این سه جزیره، برفراز بوده است حتا پس از این که در سال 1891 میلادی به اشغال انگلیس درآمد، به اعتراض حاجی محمد مهدی ملک التجار بوشهری، حاکم بندر لنگه، باز هم پرچم ایران در آنجا، برفراز بود. با همه‌ی این‌ها، فتنه‌ی انگلیس به جای خود بود، انگلیس‌ها که می‌خواستند شیوخ شارجه را از خود خوشنود نگاه دارند، گهگاه مالکیت این جزیره‌ها را به شیخ دست‌نشانده‌ی خود در شارجه، یادآوری می‌کردند. از همان زمان، این‌ها دچار وهم مالکیت هستند.




دکتر مصدق از نام آشناهایی است که نیازی به معرفی ندارد. دکتر همایون گفت:
در زمان مبارزات دکتر مصدق برای ملی کردن نفت، خاطرم هست که دکتر می گفت: اول نفت، بعد بحرین. آن روزها هنوز بحرین بخشی از ایران بود اما فریب های انگلیس، جوی ناآرام پدید آورده بود. آن زمان شیوخ عرب، ادعای مالکیت جزایر سه گانه را نیز داشتند. در دوره ای که دکتر مصدق در مسند وزارت امور خارجه ایرن بود، از حق حاکمیت ایران بر جزایر ایرانی دفاع کرد. او در دوره ی نخست وزیری اش هیاتی را با یک رزمناو ایرانی به منطقه گسیل کرد(1332 خورشیدی)، هرچند که این کار مصدق، انگلیسی ها را خوش نیامد.
دكتر تكميل همايون به استناد پژوهش‌هايي كه پژوهشگران درباره‌ی خليج‌فارس داشته‌اند،‌ درباره‌ی نام جزاير سه‌گانه گفت: «عرب‌ها برای اين‌كه بگويند اين جزاير مال ماست، حتا در نام اين جزاير، ‌دستكاری كرده‌اند،‌ تنب را طنب مي‌نويسند و ابوموسا را واژه‌ای عربی می دانند. اين درحالی است كه تنب، دگرگون‌شده‌ی «تمب» است كه هنوز هم محلي‌ها،‌ به همين‌ شكل تلفظ مي‌كنند. تمب يک واژه‌ی ايرانی به معنای تپه يا تل است. ايرانی ها اين دو جزيره يا دو خشكی كه به گونه‌ی تپه يا تل در ميان آب، نمايان بودند را تمب، ناميده بودند. جزيره‌‌ای نيز كه اين روزها به ابوموسا،‌ مي‌شناسيم برپايه‌ی مستندات حتا در واپسين نامه‌نگاري‌های زمان قاجار،‌ به گونه‌ي «بوموسو» آمده است. بوم همان بوم يا سرزمين است و سو يا سوز، به معني سبز. هر سه جزيره كه عرب‌ها، ‌ادعايش را دارند حتا نامشان هم ايراني است،‌ هرچند كه در درازاي هزاره‌ها،‌ مردمانش ايراني و عرب بوده و با آرامش در كنار هم زيسته‌اند.
استاد، آه نكشيد اما نگاهش پر از افسوس بود. او گفت: ما كار فرهنگی نكرده‌ايم. من پيش از اين نيز پيشنهادها دادم، از آن‌جمله اين‌ كه دانشگاهی بين‌المللی در سرتاسر خليج‌فارس بسازيم با نام خليج‌فارس و دانشجو از همه‌ی جهان بپذيريم. گفتم كه هر دانشكده‌اش را در يكی از جزيره‌ها يا بندرهايمان می توانيم، داير كنيم. خانه‌های دانشجويی داشته‌باشيم و اجازه دهيم حتا پدر و مادرها هم چندگاهی از جاي‌جای جهان،‌ ميهمان ايران باشند. ما هنوز به خَم نخست كار فرهنگی هم نرسيده‌ايم. بايد سياست تفاهم جهانی داشته باشيم و آن تفاهم فرهنگی را كه داشتيم و مايه‌ی هم‌زيستی ما در هزاره‌ها با مردمان منطقه بود، بايد زنده كنيم. بايد حركت‌هايی انجام دهيم كه مردمان خليج‌فارس بي‌هيچ ترس و هراسی، كشور ايران را پشتيبان خود بدانند و باور داشته باشند كه اگر بيگانه‌ای بر آن‌ها بتازد، ايران از آن‌ها پشتيبانی مي‌كند.
 استاد ناصر تكميل همايون،‌ بي‌آن‌كه از پرگويي‌هاي من، خمي به ابرو آوَرَد، دمِ پاياني گفت‌و‌گو، پشتي راست كرد، سينه‌اي جلو داد و گفت:‌ همه‌ي اين‌ها بازي سياسی است، يک ادعای واهی است. اين روزها آن‌هايی كه اهل دانش و پژوهشند حتا آن‌هايی كه عرب هستند، به ويژه‌ حقوق‌دانان كشورهای عربی، نام خليج عربی را باور ندارند، يعنی يک امر سياسی را به امر تاريخی و علمی، تحميل نمي‌كنند. اما اين به آن معنی نيست كه ما بنشينيم و دست روی دست بگذاريم و چشم به آينده‌ای بدوزيم كه برايش كاری نكرده‌ايم.
مسپار وطن را به قضا و قدر ای دوست
 خود بر سر اين، تن به قضاداده، قَدَر شو
 فرياد به فرياد بيفزای كه وقت است
 در يک نفس تازه اثرهاست، اثر شو.
«فريدون مشيری»




ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:تش مس,آیین تش مس,گهنبار,گهنبارخانه,سرفت,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:بوموسا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 به ياد روز ملی خليج فارس و پاسخ به ادعای شيخ نشين ها
پیام جزایر ایرانی



  سراینده: هما ارژنگی :

  ای یاوه گوی نادان، بازیچه‌ی شغالان،

 چون شیرخواره طفلان، از رسم و راهِ مردان

 گویا خبر نداری!

  تو از کنامِ شیران، از خطه‌ي دلیران،

 گویا خبر نداری!                                

  این خاکِ پهلوان خیز، این توتیای زر خیز،

 با جانِ ما سرشته

 پیوند جاودانش، بر سنگِ کوه و دریا،

 با خونِ ما نوشته                                

  ای یاوه‌گوی نادان، گویا خبر نداری

 کاینجا نه ریگ صحرا اینجا نه سوسمار است!

 اینجا تمامِ ایران، یک جنگلِ شکار است

 صدها هزار بیشه، در گوشه و کنار است

 هر بیشه جایگاهِ صد شیرِ کارزار است!

  باری ز سر به در کن پندار این جزایر،

 از این خطر حذر کن، ای رونشسته زایر،

 جان ترا بگیرد این لقمه‌ي گلو گیر،

 باید که رو بتابی زین ناخجسته تدبیر      

  تنب بزرگ و کوچک، اروند رود زیبا،

 آن پارسی خلیج و بحرین یا که موسا،

 سر داده‌اند با هم، این نغمه‌ي فریبا:

 «من با تو نامدارم،ای مهدِ سرفرازان

 من با تو جاودانم،ای سر زمینِ ایران»






تاريخ : یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:جزایر ایرانی,روز خلیج فارس,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

    خمره‌ی طلا در گور اشكانی «مرادلو» نبوده‌است
  پيدا شدن يک گور باستانی به هنگام انجام پروژه‌ی لوله‌كشی
 
  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

  پروژه‌ی لوله‌کشی در شهر مرادلو، از توابع مشکین‌شهر به پيدا شدن یک گور باستانی از زمان اشکانی انجاميد. بنابر گفته‌‌ها، هم‌اكنون از ادامه‌ي لوله‌كشي جلوگیری شده و کارشناسان میراث فرهنگی اردبیل در حال كاوش گور پيدا شده‌ هستند.
 با پيدا شدن اين گور، خبرهايی مبنی بر پيدا شدن خزانه و خمره‌های طلا، منتشر شد كه بنا به گفته‌ی «بهروز ندایی»، مدیر اداره‌ي میراث فرهنگی استان اردبیل،  هیچ خمره‌ي طلایی در كاوش‌هاي اين گور پيدا نشده و این موضوع شایعه است.
 به گزارش ميراث خبر، «بهروز ندایی»، گفت: «ماشین‌آلاتی که برای انجام پروژه‌ي لوله‌کشی كار‌ می‌کردند، به یک گور باستانی رسیدند که به گمان بسيار از آنِ یک گورستان است و ديرينگي‌اش به روزگار اشكانيان مي‌رسد.»
‌ هم‌اكنون نیروهای انتظامی منطقه را بسته‌اند تا کسی بدون اجازه وارد این گستره‌ی باستانی نشود.





تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:بهروز ندایی,گور باستانی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


  

 محمدعلی اینانلو، طبیعت‌گرد ایرانی

 

 ●

کویر لوت سرشار از زندگی است، کتاب‌ها اشتباه می‌کنند

 



 خبرنگار امرداد - اشکان خسرو پور :




ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 کشف بندرگاه‌های هخامنشی، اشکانی و ساسانی در قشم

  كشفيات پايگاه باستان‌شناسی زير آب خليج‌فارس

  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
  عبدالرضا دشتی‌زاده، فرنشين اداره‌ی میراث فرهنگی سازمان منطقه‌ای آزاد قشم از پيدا شدن بندرگاه‌ها و استقرارگاه‌های زمان هخامنشی، اشکانی و ساسانی در قشم خبر داد.
 به گزارش مهر، دشتی زاده از آثار به‌جا‌مانده‌ی کشتی‌ها، نفتکش‌ها و ابزارهای جنگی زمان‌های گوناگون تاريخی در كرانه‌های جزیره‌ی قشم به عنوان ویژگی ارزشمند در كاوش‌های پایگاه باستان‌شناسی زیر آب در این منطقه خبر داد. دشتی زاده گفت: «گزينش جزیره‌ي قشم به عنوان نخستین پایگاه باستان‌شناسی زیر آب در خلیج فارس، نشان از جایگاه قشم در اين زمينه دارد.»
 به گفته‌ی وی بررسی ها نشان از وجود پيوستگی اقتصادی و فرهنگی قشم از راه آبی با سرزمین‌های خاور(:شرق) آفریقا، هند، چین و بسیاری از جزایر آسیایی در زمان هخامنشيان، ساسانيان و اشكانيان دارد.
 دشتی زاده گفت: «كاوش‌هاي باستان‌شناسی زیر آب در جزیره‌ی قشم به اندازه‌ی مطالعات باستان‌شناسی در خشکی برای ما دارای ارزش است.»






تاريخ : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:بندر,بندرگاه,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 




تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:ایام شهادت حضرت زهرا,حضرت زهرا,فاطمه زهرا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

بـررسی ارزش جهانـی پـول ایـران
از 300 سال پیـش تا به امـروز

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 
به نقل از سایت الف؛ منابع تاریخی نشان می دهند ارزش برابری پول ملی ایران با پول‌های معتبر جهانی در مقاطع تاریخی مختلف به این شرح بوده است :

  در زمان شاه طهماسب صفوی، یعنی در سده شانزدهم میلادی، واحد پول ایران "شاهی" بود و هر ۲۰۰ شاهی برابر با یک "تومان". طبق مندرجات سفرنامه جنکینسون، در آن زمان هر شاهی با یک شیلینگ انگلیس برابر بود. هر پوند استرلینگ برابر با ۲۰ شیلینگ است. بنابراین، یک تومان ایران برابر بود با ۱۰ پوند انگلیس. یعنی، ارزش پول ایران ده برابر پول انگلیس بود.

  در سده هیجدهم میلادی، ارزش تومان ایران به‌تدریج کاهش یافت و ارزش پوند انگلیس افزایش. در نیمه نخست سده نوزدهم میلادی، یعنی در دوران سلطنت فتحعلی‌شاه و محمد شاه قاجار، دو پوند استرلینگ برابر با یک تومان ایران شد. در این زمان یک پوند برابر بود با ۲۵ فرانک فرانسه و ۱۰ روپیه هند. یعنی، یک تومان ایران برابر بود با ۵/ ۱۲ فرانک فرانسه. در همین زمان، یک تومان ایران با دو دلار و پنجاه سنت آمریکا برابر بود.

  پس از قحطی بزرگ ۱۲۸۸ ق. ارزش پول ایران سیر نزولی را آغاز کرد؛ با کشته شدن ناصرالدین‌شاه (۱۸۹۳) این کاهش ادامه یافت و با انقلاب مشروطه (۱۹۰۵-۱۹۰۷) شدت گرفت. اندکی پیش از قتل ناصرالدین‌شاه، در سال ۱۸۹۱ یک پوند استرلینگ برابر با ۵/ ۳۲ قران بود که، اندکی پس از قتل ناصرالدین‌شاه، در سال ۱۸۹۴ به ۵/ ۴۸ قران رسید. ده قران برابر با یک تومان بود. یعنی در پایان سلطنت ناصرالدین‌شاه ارزش پوند بریتانیا ۲۵/ ۳ برابر تومان ایران و پس از قتل او، در زمان سلطنت مظفرالدین‌شاه، حدود ۸۵/ ۴ برابر تومان ایران شد.

  پس از انقلاب مشروطه یک پوند برابر با ۶۰ قران بود یعنی ارزش پوند انگلیس شش برابر تومان ایران شد. در پایان سده نوزدهم و اوائل سده بیستم میلادی، تا جنگ اوّل جهانی، یک پوند انگلیس تقریباً برابر با ۵ دلار آمریکا بود. بنابراین، در دوران مظفرالدین‌شاه ارزش دلار آمریکا و تومان ایران تقریباً یکسان بود.

  در زمان سقوط رضا خان و ورود ارتش‌های متفقین به ایران (۱۳۲۰ ش.) دلار آمریکا تقریباً یک و نیم تومان ایران بود؛ یعنی با ۱۵ ریال می‌شد یک دلار خریداری کرد. در سال ۱۳۳۲، یعنی در پایان دولت دکتر مصدق و زمان کودتای ۲۸ مرداد، یک دلار آمریکا معادل ۹۰ ریال ایران (۹ تومان) و یک پوند استرلینگ برابر با ۲۳ تومان بود. در پایان سلطنت محمدرضا پهلوی و در دوره ای که صادرات نفت خام در قله تاریخی قرار داشت، یک دلار آمریکا تقریباً ۷ تومان ایران و یک پوند انگلیس تقریباً ده تومان ایران ارزش داشت. در این زمان ارزش یک روبل شوروی حدود ده تومان ایران یعنی تقریباً برابر با پوند استرلینگ بود. یک فرانک فرانسه ۱۶ ریال و یک مارک آلمان غربی ۳۲ ریال ارزش داشت.

  امروزه پوند استرلینگ به نرخ رسمی دولتی حدود ۱۹۵۰ برابر تومان ایران و دلار آمریکا حدود ۱۲۲۶ برابر تومان ایران است در حالی که نرخ دلار در بازار آزاد ۱۸۵۰ تومان و قیمت پوند ۳۰۰۰ تومان می باشد. بجز دوره هایی که ایران شاهد جنگ و تجاوز نظامی بوده، سریع ترین سقوط ارزش پول ملی ایران در خرداد ۱۳۷۴ (زمان ریاست عادلی بر بانک مرکزی) و دی ۱۳۹۰ (زمان ریاست بهمنی بر بانک مرکزی) اتفاق افتاده است. بانک مرکزی طبق قانون، وظیفه حفظ ارزش پول ملی را به عهده دارد.





تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:شاه طهماسب,شاهی,ارزش ملی,پول ملی,ارزش پول ملی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



سنگ‌نگاره‌‌های تنگه‌‌چوگان تا ناپيدايی راهی ندارند
«شاپور يكم» هنوز هم بی حصار و بی نگهبان است



  خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :

 تا محو و ناپيدا شدن نقش‌برجسته‌ی سنگی شاپور يكم در تنگه‌چوگان چيزی نمانده است. اين سنگ‌نگاره كه چندی پيش با پُتک به جانش افتاده بودند،‌همچنان بی حفاظ و بی نگهبان است.
 سياوش آريا از دوستداران ميراث فرهنگی استان فارس، پس از بازديدی كه از سنگ‌نگاره‌های تنگه‌چوگان داشته، در گفت‌و‌گو با خبرنگار امرداد،‌ گفت: «شوربختانه يادمان‌های نیاکانی ‌تنگه‌چوگان، حال و روز اندوهباری دارند و اگر مسوولین میراث فرهنگی در پاسداشت آن‌ها هرچه زودتر چاره‌ای نیندیشند، به‌زودی نابودی کامل‌شان را به چشم خواهيم ديد.»


 این سنگ‌نگاره در سمت راست تنگه‌چوگان و در کنار راه غار شاهپور است. هرچند كه چندي پيش، آسيب‌هاي وارد شده به اين سنگ‌نگاره، خبرساز شده بود، اما به گفته‌ی سياوش آريا، اگر اين روزها به آن سری بزنيد، خواهيد ديد كه همچنان بدون نگهبان و بی حصار است.

 سال گذشته، به ضربه‌ي پُتک،  بخشي از اين سنگ‌نگاره، ‌ويران شد. البته بخش فروريخته، تا اندازه‌اي بهسازی(:مرمت) شد، اما اين يادمان هزار و اندی ساله همچنان بی نگهبان و بي‌حفاظ، رها شده است و احتمال رخدادي همچون آن‌چه سال گذشته روی داد،‌ دوستداران ميراث فرهنگي را برآشفته است. 
 در این سنگ‌نگاره، شاهپور یکم ساسانی، سوار بر اسب در حال گرفتن حلقه‌ی شهریاری از دست موبد موبدان است. 






تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:تنگ چوگان,تنگه چوگان,غار شاپور,سیاوش آریا,پتک,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب: کوروش بزرگ, سخنان کوروش بزرگ,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


آبشاری از ارتفاعات چک چک اردکان سرازیر شد
 
 
Image

خبرگزاری مهر، روز  پنجشنبه 31 فروردین خبر داد:
آبشاری خروشان از ارتفاعات چک چک اردکان سرازیر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، خروشان ترین سیلاب در حوالی بزرگترین زیارتگاه زرتشتیان به نام پیر سبز چک چک به وجود آمد و بخش هایی از جاده این زیارتگاه را به طور کامل زیر آب فرو برد.
همچنین آبشارهای طبیعی از کوه های موسوم به چک چک و اشتران کوه جاری شد که منظره زیبای این آبشارهای طبیعی حیرت تعدادی از اهالی روستاهای اطراف را که در حال تردد از جاده اردکان - خرانق بودند برانگیخت.
اندک زمانی بعد مردم شهر اردکان و روستاهای بخش خرانق که از طریق تماس و پیامک دوستان و آشنایان خود از جاری شدن آبشار از کوه های این منطقه آگاه شده بودند به سرعت برای تماشای این پدیده زیبا به سه راهی چک چک آمدند.
کهنسالان منطقه همگی اعلام کردند که در 50 سال اخیر چنین سیلی در هیچکدام از مناطق اردکان سابقه نداشته و آبشاری نیز از کوه های چک چک سرازیر نشده است.
آخرین خبر در حوزه بخش خرانق نیز ویرانی تعدادی از خانه های قدیمی در بافت قدیم قلعه خرانق و وارد شدن خسارت به تعداد زیادی از خانه های روستاهای خرانق، هامانه،درند، ساغند، حاجی آباد زرین، مغستان و همچنین سرازیر شدن آبشارهای طبیعی از ارتفاعات کوه های روستای هامانه بود.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


یادگاری ٩٠٠ ساله از شهر شاپورخواست

 

 

«زر سنگ»؛ سنگ طلا

 



سورنا لطفی‌نیا :

سنگ‌نوشته‌ها، متن‌هایی هستند درباره‌ی موضوع‌هایی که در روزگاران گذشته، ارج و ارزش ویژه‌ای داشته‌اند. بیشتر این گونه برجای مانده‌ها، در جاهایی ساخته شده‌اند که مردمان آن روزگار به آسانی بتوانند ببینندشان مانند سنگ نوشته‌ی بیستون که بر سر راهی بزرگ و باستانی که هنوز هم کاربرد دارد، است.
درون‌مایه‌ی این سنگ‌نوشته‌ها، گوناگون است اما بیشتر درباره‌ی چیزهایی است که در آن روزگاران برای مردم دارای ارزش بوده‌است و گاهی امروزه هم بسیار ارزشمند هستند، مانند قانون‌های دادرسی، شرح پیروزی‌های یک شاه بر شاهی دیگر، بخش بندی آب یا چراگاه، فاصله‌ی یک شهر تا شهری دیگر و... 
یکی از سنگ‌نوشته‌های کشورمان در استان لرستان و شهر «خرم‌آباد» یا «شاپورخواست» است که بر سر راه جنوب جای دارد.  مردم آن را به نام‌های «برد نبشته» و «زر سنگ» نیز می‌شناسند.
تابلویی که برای شناساندن این برجای مانده از سوی میراث فرهنگی گذاشته شده است، تاریخ ساخت آن را در سال ٥٣٠ هجری مهی، یعنی بیش از ٩٠٠ سال پیش و در روزگار سلجوقیان و به دستور «امیر اسفهسالار ابو سعید برسق ابن برسق»، حاکم شاپورخواست و از فرمانداران سلطان «ملکشاه»، نشان می‌دهد.
این سنگ‌نوشته که به گونه‌ی مکعب مستطیل ساخته‌شده است، بلندایی ٣٤٤ سانتیمتری دارد. جنس سنگ از همان سنگ‌های کوهی است که سنگ‌نوشته در دامنه‌ی آن جای دارد. ناگفته نماند که خرم آباد، یک دره‌ در میان کوه‌هاست که از گذر رودخانه‌ای که در گذشته پرآب بوده ساخته شده است.
خط به‌کار رفته بر روی سنگ «کوفی» و در ١٩ سطر است. دور از ذهن نیست که پیش از این خط، نوشته‌های دیگر و با درون‌مایه‌های دیگری بر روی سنگ جای داشته اما با گذشت روزگار و باد و باران یا به دست فرمانروایان، پاک و خط تازه به‌جای آن نوشته شده است. این را می‌توان از نوشته‌ای که در روزگار قاجار به دستور یکی از شاهان آن دودمان، بر روی بخشی از سنگ نوشته شده است دید.
درون‌مایه‌ی این ١٩ سطر، «بخشش مالیات علف‌چر شهر شاپورخواست» است. بخشی هم که در روزگار قاجاریه بر روی نوشته‌های گذشته آمده است، بیانگر گذر یکی از شاهان قاجار که گویا «ناصرالدین شاه» باشد، از آن راه است.این سنگ نوشته تا «مناره آجری» یک کیلومتر فاصله دارد و درست در یک راستا هستند.در ٢٤/٧/١٣٧٢ خورشیدی و در هنگام افزایش پهنای راه تهران- خوزستان این سنگ‌نوشته، نزدیک به ١٤ متر به سوی خاور(:شرق) جابه‌جا شد و امروزه در همان جایی است که ١٩ سال پیش گذاشته شده است. این سنگ نوشته به شماره ٣٩٨ در سیاهه‌ی برجای مانده های ملی، جای گرفته است.


خط كوفی

سايدگی سنگ به شوند گذشت روزگار

نمای شمالی سنگ نوشته

شكستگی در لبه‌ی بالايی سنگ

نمای جنوبی سنگ

نوشته‌ی بر جای مانده از روزگار قاجار بر روی خط كهن
فرتورها از سورنا لطفی نيا است.





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


بشتابید، بشتابید! ابوموسی منتظر است با شما عکس یادگاری بگیرد. ابوموسی را که یادتان هست؟ همان جزیره 12 کیلومتری جنوبی خلیج همیشه فارس که 222 کیلومتر از بندرعباس و 75 کیلومتر از بندر لنگه و 160 کیلومتر از تنگه هرمز فاصله دارد؟

به گزارش مشرق، برای ایرانیهایی که تا به حال پایشان به این جزیره زیبا نرسیده، خبرهای خوش، یکی بعد از دیگری می رسد. هیات دولت تصمیم گرفت این جزیره را منطقه نمونه گردشگری اعلام کند و امروز رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اعلام کرده همه ایرانیها باید یک عکس یادگاری در آن داشته باشند.

اینطور که حسن موسوی گفته برای سفر به این جزیره زیبا و گرم، یارانه هایی در نظر گرفته شده است که سازمان میراث فرهنگی در صدد اختصاص آنها به گردشگران ایرانی است.

این جزیره، به همراه دو جزیره تنب بزرگ و تنب کوچک، پس از جنگ اول خلیج فارس، مورد ادعای واهی حکمرانان اماراتی قرار گرفت که این ادعاها گاهی، بنا به مقتضیات زمانه پر دوز و کلک سیاست بین الملل، تازه می شوند. در تازه ترین ادعاهایی که شنیدن آن خنده را به لب هر شنونده ای می آورد، حکمران امارات، از سفر استانی اخیر رئیس جمهور به این جزیره انتقاد کرده بود. این در حالی است که شهرستان ابوموسی در جنوب استان هرمزگان، یکی از شهرستانهای قدیمی ایران است و سفر استانی رئیس جمهوری در سالهای اخیر به شهرستانهای دوردست کشور، بدل به سنتی سیاسی شده است.


وسعت شهرستان ابوموسی نزدیک به 69 کیلومتر مربع است. در این شهرستان جزایری مانند ابوموسی (با ۱۲ کیلومتر مربع)، جزیره تنب بزرگ (با ۱۰٫۳ کیلومتر مربع)، تنب کوچک (با ۱٫۵ کیلومتر مربع)، سیری (با ۱۷٫۳ کیلومتر مربع)، فرور بزرگ (با ۲۶٫۲ کیلومتر مربع) و فرور کوچک (با ۱٫۵ کیلومتر مربع) وجود دارد و از لحاظ تقسیمات کشوری، قسمتی از خاک استان مرزی هرمزگان شمرده می شود.

تورهای ابوموسی گردی، کلید خورد
هنوز قلم رئیس جمهور زیر مصوبه هیات دولت برای منطقه نمونه گردشگری ابوموسی خشک نشده که اداره کل میراث و گردشگری استان البرز اعلام آمادگی کرد تورهای ابوموسی گردی را راه خواهد انداخت.

به گفته مدیر کل میراث و گردشگری البرز، در حال حاضر جزیره ابوموسی، امکانات پذیرایی چند روزه از مسافران را ندارد، ولی این اداره کل قرار است با همکاری بخش خصوصی، تورهای ترکیبی جزیره گردی در خلیج فارس را برگزار کند.

اینطور که محمد رضا پوینده گفته، در حال حاضر، گردشگری در ابوموسی را می توان با گردشگری در قشم و کیش، ترکیب کرد و تورهای ارزان قیمتی را برای این منظور اختصاص داد. هم اکنون تورهای 5 روزه کیش و قشم از 110 هزار تومان شروع می شود و تا سقف 300 هزار تومان، قیمت می خورد. با ترکیب یک سفر کوتاه نیم روزه به ابوموسی، احتمالا قیمت این تورها در همین سطح باقی خواهد ماند.

پوینده درباره زمان اعزام اولین تور گردشگری به مقصد ابوموسی می گوید: "در حال حاضر هماهنگی‌های لازم با استانداری هرمزگان و آژانس‌های گردشگری در دست انجام است که به طی روزهای آتی نخستین گروه به این جزیره سفر خواهند کرد."

جذابیتهای توریستی ابوموسی
سیاحان معدودی که قدم به این جزیره گذاشته اند، متفق القول می گوید این جزیره از خوش‌آب‌وهواترین مناطق خلیج فارس است و انواع گیاهان و جانوران دریایی در ساحل آن به چشم می‌خورد.

این جزیره به دلیل تاسیسات نفتی و نظامی، دارای سکنه چندانی نیست و تنها ساکنان آن، نزدیک به 3 هزار نفر متشکل از اشخاص بومی و کارکنان وزارت نفت و دفاع هستند.

در جزیره، هم ایرانیها و هم اعراب ساکنند. جمعیت عربهای این جزیره، نزدیک به 500 نفر است که بیشتر نسب ایرانی دارند. آنها دارای شهرکی هستند که محل زندگی و استراحتشان را تشکیل می دهد و خودشان بیشتر به ماهیگیری با لنج و همچنین باربری به امارات مشغولند.

عربهای ابوموسی یک دستگاه آب شیرین کن در اختیار دارند و البته آنها حق استفاده از همه امکانات جزیره مانند سردخانه، تاسیسات رفاهی و تفریحی مثل سینمای روباز، مخابرات، مدرسه و همچنین سوپرمارکت و بازار را دارند.

اعراب همچنین حق رفت و آمد به شهرک کارکنان و بومیان فارس زبان را دارند و حتی شرطه های شان (پلیس) نیز می تواند در قسمت فارس نشین رفت و آمد کنند، ولی فارسها نمی توانند به شهرک عربها داخل شوند.

سواحل جزیره در بخش شمالی شنی است و آفتاب تند و تیزی دارد و امواج آرام، انسان را به شنا و استراحت تشویق می کند، ولی در سواحل جنوبی، صخره ای و سنگی است و مثل موج شکن، در هنگام باد و طوفان، ضرب امواج بلند را می گیرد. سواحل جنوبی به خاطر عمیق بودن آب، چشم انداز زیباتری از سواحل شمالی دارند. همچنین به دلیل آنکه این جزیره از نزدیکترین ساحل، 60 کیلومتر فاصله دارد، آب آن به شدت پاکیزه و زلال و شفاف است. بستر سواحل در عمق اندکی که چشم قادر به دیدن آن است، مرجانی است و تپه های مرجانی رنگ رنگ، چشم اندازهای زیبایی را در این جزیره به وجود آورده است.

اندازه این تپه های مرجانی به دلیل عدم رفت و آمد انسان، بسیار بزرگ است و در سواحل جنوبی از خراب شدن و کنده کاری که در اکثر سواحل جنوبی ایران دیده می شود، در آنجا خبری نیست.
در میان تپه های شفاف مرجانی، انواع آبزیان زندگی می کنند که به سادگی می توان آنها را مشاهده کرد. کوسه ماهیهای جنوب، سفره ماهی، لاک پشتهای منقار عقابی، لاکپشتهای دریایی سبز، مارماهی خلیج فارس، عروس دریایی و شاه میگو و ماهیان رنگارنگ در میان این تپه
ها زندگی می کنند که دیدن آنها لذت بخش و هیجان انگیز است.


عمق سواحل ابوموسی خصوصا در بخش شمالی کم است و در بیشتر مناطق، بستر دریا، شیب ملایمی دارد. در هنگام مد، می توان تلاش نرم تنان دریایی را مشاهده کرد که روی شنها ساحل، صدف خود را بر دوش می کشند تا به آب دریا بازگردند و پشت سرشان، خطی به جا می گذارند. در برخی از مناطق ساحل، با وجودی که انسان، می تواند تا 300 متر به داخل آب برود، عمق آب، تنها تا یک و نیم الی 2 متر، افزایش می یابد که بسیار برای شنا در سواحل، مناسب است. به همین دلیل در هنگام مد، برخی از مرجانها از آب، بیرون می مانند و می توان آنها را دید. هر چند شنیده شده در سالهای اخیر به دلیل حضور انسان، برخی از این سواحل، آلوده شده و حتی تعدادی از مرجانها نیز از بین رفته اند.

محیط عمومی جزیره، مانند اکثر مناطق جنوب ایران است. در جزیره باغی مصنوعی وجود داد که به نام باغ جلال خوانده می شود. این باغ مربوط به یک تبعیدی یزدی تبار به نام جلال است که سالها پیش به این مکان تبعید شده بود.

خاک جزیره، عموما کمتر پستی و بلندی دارد و بزرگترین ارتفاع آن، کوهی به نام "حلوا" یا "طوا" ست که مخروطی شکل است و بیش از 150 متر ارتفاع ندارد. در این جزیره، تپه ماهورهای شنی زیبایی دیده می شود که مانند کویرهای ایران، جان می دهد برای آسمان نگاری و گوش دادن به سکوت طبیعت.


در روزهایی که هوا شرجی نیست، می توان کوه های راس الخیمه را د ر امارات دید و می گویند برخی بومیان عرب این جزیره، با قایق موتوری، سه ساعته تا آنجا می روند.

آب و هوای این جزیره در فصل گرما، بسیار گرم و شرجی است ولی از اواخر پاییز تا اواسط بهار، هوای بسیار مطبوع و لذت بخش دارد. اهالی جنوب می گویند در هیچ جای خلیج فارس و دریای عمان، دریایی به خوش رنگی سواحل آنجا و هوایی لطیف تر از هوای ابوموسی وجود ندارد.





تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:حسن موسوی,ابوموسی گردی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 گستاخی امارات درباره جزاير سه‌گانه ايرانی، واكنش‌هايی را در بخش‌های دولتی و غيردولتی كشورمان برانگيخته است.
 
 بايسته و زيباست تا بار ديگر همراه و همسو با هم كژانديشان را سرجايشان بنشانيم و دست در دست هم از بزرگی، شكوه و مرزهای كشورمان پاسبانی كنيم.
 
 
----------------------------------------------------------------------------------------------------- 
 
------------------------------------------------------------------------------------------------------ 
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 
 -----------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
 





تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:پاسمان,پاسبان,پاسبانی,کژ,کژاندیش,کژ اندیش,بوماسا,,
ارسال توسط سورنا


دهخدا در این قلعه متولد شد

دهخدا در این قلعه متولد شد



ساکنان و معماری خاص قلعه دزک در چهارمحال و بختیاری این بنا را تبدیل به یکی از شگفت‌انگیز‌ترین بناهای تاریخ ایران کرده است.




ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 نخستين واكنش عملی ايران به گستاخی امارات

  «ابوموسا» گستره‌ی نمونه گردشگری شد

  سورنا لطفی نيا :

ابوموسي  فرنشين«ريیس» سازمان میراث ‌فرهنگی، صنایع ‌دستی و گردشگری از مصوبه‌ی دولت برای تبدیل جزیره‌ی ابوموسا، به گستره‌ی نمونه گردشگری خبر داد.
 به گزارش انتخاب؛ با وجودی که بسیاری از واکنش منفعلانه‌ی وزارت خارجه ایران، نسبت به اظهارات گستاخانه امارات درباره‌ی جزایر سه‌گانه اعتراض داشتند، نخستین اقدام درست و هوشمندانه، از سوی ایران انجام شد. در واکنش به اقدامات غیردیپلماتیک و گستاخانه امارات، ابوموسا گستره‌ی نمونه گردشگری شد.
 «موسوی» درباره‌ي این مصوبه هیئت دولت گفت: «در همین‌باره، سازمان میراث‌ فرهنگی مشوق‌هایی را با هدف آسان‌سازی سفر هم‌ميهنان به جزیره‌ی ابوموسا در نظر خواهد گرفت.»
 وی افزود: «جزیره‌ي ابوموسا یکی از جزیرهای زیبای ایرانی است که امیدوارم تصویب تبدیل آن به گستره‌ي نمونه گردشگری از سوی دولت، شوند(:باعث) افزایش میزان ورود گردشگران هم‌ از كشور و هم بيرون از كشور به این جزیره شود.»






ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:دبی,دوبی,dubai,دبی دبی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

داستان قاضی القضات شدن شیخ بهایی


روزى شاه عباس صفوی به شیخ بهایى گفت: دلم می ‏خواهد ترا قاضى القضات کشور نمایم تا همانطور که معارف را نظم دادى، دادگسترى را هم سر و سامانى بدهی، بلکه حق مردم رعایت شود.

شیخ بهایى گفت : من یک هفته مهلت می ‏خواهم تا پس از گذشت آن و اتفاقاتى که پیش خواهد آمد، چنانچه باز هم اراده ی ملوکانه بر این نظر باقى بود دست به کار شوم و الا به همان کار فرهنگ بپردازم...

شاه عباس پذیرفت و فردا شیخ سوار بر الاغش شده و به مصلای  بیرون از شهر رفت و افسار الاغش را به تنه درختى بست و وضو گرفت و عصای خود را کنارى گذاشت و براى نماز ایستاد، در این حال رهگذرى که از آنجا می ‏گذشت، شیخ را شناخت، پیش آمد و سلام کرد.

شیخ پیش از نماز خواندن پاسخ سلام را داد و گفت: اى بنده خدا من می ‏دانم که ساعت مرگ من فرار رسیده و در حال نماز زمین مرا مى بلعد!!!

تو اینجا بنشین و پس از مرگ من الاغ و عصاى مرا بردار و برو به شهر به خانه من خبر بده و بگو شیخ به زمین فرو رفت و لیکن چون قدرت و جرات دیدن عزرائیل را ندارى چشمانت را بر هم بگذار و پس از خواندن هفتاد مرتبه قل هو الله احد دوباره چشم هایت را باز کن و آن وقت الاغ و عصاى مرا بردار و برو !!!

مرد با شنیدن این حرف از شیخ بهایى با ترس و لرز به روى زمین نشست و چشمان خود را بر هم نهاد و شیخ هم عمامه خود را در محل نماز به جاى گذاشته ، فوراً به پشت دیوارى رفت و از آنجا به کوچه ‏اى گریخت و پنهانی خود را به خانه خویش رسانیده و به افراد خانواده خود گفت: امروز هر کس سراغ مرا گرفت بگوئید به مصلی رفته و برنگشته ، فردا صبح زود هم من پنهانی می روم پیش شاه و قصدى دارم که بعداً معلوم می شود...

شیخ بهایى فردا صبح پیش از طلوع آفتاب به دربار رفت و چون از نزدیکان شاه بود، هنگام بیدار شدن شاه اجازه حضور خواست و چون به خدمت پادشاه رسید عرض کرد: اعلیحضرت، می خواهم کوتاهى عقل بعضى از مردم و شهادت آنها را فقط به سبب دیدن یک موضوع، به شاه نشان دهم و ببینید مردم چگونه عقل خود را از دست می دهند و مطلب را به خودشان اشتباه می فهمانند ؟!!

شاه عباس با تعجب پرسید: ماجرا چیست؟

شیخ بهایى گفت: من دیروز به رهگذرى گفتم که چشمت را هم بگذار که زمین مرا خواهد بلعید و چون چشم بر هم نهاد من خود را پنهان ساخته و به خانه رفتم و از آن ساعت تا به حال غیر از افراد خانواده ام، کسى مرا ندیده و فقط عمامه خود را با عصا و الاغ در محل مصلى گذاشتم، ولى از دیروز بعدازظهر تا به حال در شهر شایع شده که من به زمین فرو رفتم و این قدر این حرف تکرار شده که هر کس می گوید من خودم دیدم که شیخ بهایى به زمین فرو رفت!!! حالا اجازه فرمایید شهود حاضر شوند!

به دستور شاه مردم در میدان شاه و مسجد شاه و عمارت‏هاى عالى قاپو و تالارها و عمارت مطبخ و عمارت گنبد و غیره جمع شدند، جمعیت به قدرى بود که راه عبور بسته شد، لذا از طرف رئیس تشریفات امر شد که از هر محلى یک نفر شخص متدین و فاضل و مسن و عادل براى شهادت تعیین کنند تا به نمایندگى مردم آن محل به حضور شاه بیاید و درباره فقدان شیخ بهایى شهادت بدهند...

بدین ترتیب 17 نفر شخص معتمد و واجد شرایط از 17 محله ی آن زمان اصفهان تعیین شدند و چون به حضور شاه رسیدند ، هر کدام به ترتیب گفتند : به چشم خود دیدم که چگونه زمین شیخ را بلعید!

دیگرى گفت: خیلى وحشتناک بود ناگهان زمین دهان باز کرد و شیخ را مثل یک لقمه غذا در خود فرو برد.

سومى گفت: به تاج شاه قسم که دیدم چگونه شیخ التماس می کرد و به درگاه خدا گریه و زاری می نمود.

چهارمى ‏گفت: خدا را شاهد می گیرم که دیدم شیخ تا کمر در خاک فرو رفته بود و چشمانش از شدت فشارى که بر سینه ‏اش وارد می آمد از کاسه سر بیرون زده بود!!!

به همین ترتیب هر یک از آن هفده نفر شهادت دادند.

شاه با حیرت و تعجب به سخنان آنها گوش می کرد و عاقبت شاه آنها را مرخص کرد و خطاب به آنها گفت : بروید و مجلس عزا و ترحیم هم لازم نیست زیرا معلوم می شود شیخ بهایى گناهکار بوده است!

وقتى مردم و شاهدان عینى رفتند، شیخ مجدداً به حضور شاه رسید و گفت: قبله ی عالم! عقل و شعور مردم را دیدید؟

شاه گفت: آرى، ولى مقصودت از این بازى چه بود؟

شیخ عرض کرد: به من فرمودید، قاضى القضات شوم.

شاه گفت: بله ولى این موضوع چه ارتباطی به آن دارد؟

شیخ گفت: من چگونه می توانم قاضى القضات شوم با اینکه می دانم مردم هر شهادتى بدهند معلوم نیست که درست باشد، آن وقت حق گناهکاران یا بى گناهان را به گردن بگیرم. اما اگر امر می فرمایید ناچار به اطاعتم !

شاه عباس گفت: چون مقام علمى تو را به دیده ی احترام نگاه کرده و می کنم لازم نیست به قضاوت بپردازى، همان بهتر که به کار فرهنگ مشغول باشى !!!

 

 

سخن روز : مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف می‌‌شوی و مهم‌تر آنکه خوک از این کار لذت می‌برد!!! جورج برنارد شاو





تاريخ : چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:قاضی القضات,معارف,دادگستری,عمامه,مصلی,مصلا,عالی قاپو,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 ناهمگونی های ساختاری در یک یادمان ملی، در یک روستای گردشگری
  روستای «بنوار»، بخشی از جغرافیای زیستی بختیاری است



  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
 روستای تاریخی «بنوار» با بیشمار تاق، گنبد، سنگ‌نوشته، سد، پل تاریخی و ...، با همه‌ی آن‌چه که آن را به یکی از بی‌همتاترین بخش‌ها در جغرافیای زیستی بختیاری، تبدیل کرده، این روزها تنهای تنهاست و نیاز دارد تا هنر معماری‌اش و شگفتی‌های تاریخی‌اش، بیش از پیش، درک شوند و برای نگهداری‌اش، تلاش شود. به گفته‌ی مجتبا گهستونی، سخنگوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی خوزستان(تاریانا)، گذر راه «لالی» و «اندیکا»، ساخت‌و‌ساز با مصالح غیربومی و ناساز و ناهماهنگ و حتا ویرانی بخش‌هایی از روستا، حریم منظری این گستره‌ی بختیاری‌نشین را مخدوش کرده است.

 
ساختار بومي روستاي بنوار
 این روستا در نقطه‌ی صفر مرزی میان اندیکا و لالی در شهریور 1386 به شماره 9964 در سیاهه‌ی یادمان‌های ملی کشور به ثبت رسیده با این همه، به گفته ی گهستونی، در جای جای این روستا، نمودهایی از بی‌توجهی در نگهداری به چشم می‌خورد. ساخت خانه‌ها و دیگر سازه‌های بلوکی ناهمگون با محیط، ساختار معماری این گستره را بر هم زده است.
 
 
ساختار ناهماهنگ با ساختار بومي بنوار

 گهستونی گفت: «بنوار هرچند این روزها روستایی بیش نیست اما در روزگار اتابکان، شهر بزرگی بوده که همه‌ی خان‌های بختیاری از طایفه چهارلنگ و هفت لنگ، برای قشلاق خود سازه‌ای ویژه در آن ساخته بودند.»
 او به سازه‌های کهنسال روستا اشاره کرد و گفت: «زاویه‌بندی، رعایت اصول معماری و قرینه‌سازی دقیق سازه‌های این یادمان ملی‌شده، چیزی نیست که از چشم بازدیدکنندگان، پنهان بماند.»
 گهستونی در پایان به گزینش یکی از افراد بومی و باستان‌شناس شهرستان لالی به فرنشینی اداره میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری این شهرستان اشاره کرد و گفت: «امیدواریم که وضعیت روستای گردشگری بنوار ساماندهی شود و از ساخت و سازهای غیر همگون در آن جلوگیری شود. امید که جلوی ویرانی‌ها گرفته شود.»






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


«ژئوپارک قشم» چشم به راه رای كنفرانس ژاپن، برای ماندن در سياهه‌ی يونسكو



  سورنا لطفی نيا :

 

 همگام با برگزاری کنفرانس ژئوپارک های جهان در ژاپن که در ماه می ـ اردیبهشت ماه ـ ١٣٩١ برگزار می‌شود، به احتمال فراوان، دیدگاه کارشناسان یونسکو درباره‌ی ماندن یا نماندن ژئوپارک قشم در سیاهه‌ی ژئوپارک‌های جهانی یونسکو گفته می شود.
 
به گزارش میراث خبر؛ «نیما آذری»، مسوول بخش گردشگری ژئوپارک قشم گفت: «یونسکو پیش از این بابت کم کاری و پیش نرفتن برنامه‌ها در ژئوپارک، به ایران اخطار داده بود، آن‌ها گفته بودند در صورت كم كاری ایران در انجام كارهای گفته‌شده، ژئوپارک قشم از سیاهه‌ی ژئوپارک‌های جهانی یونسکو بیرون خواهد رفت اما در چند ماه گذشته، كارهای خوبی انجام شده که گمان می‌رود در مثبت شدن نگاه مسوولان یونسکو سودمند بوده است
ژئوپارک قشم در سال 2006میلادی در GGN، (GLOBAL GEOPARKS NETWORK )  یا شبکه ژئوپارک‌های جهانی یونسکو به ثبت رسید. از این تاریخ تا سال 2010میلادی با آن‌كه نیاز بود برنامه‌های مدیریتی و سخت افزاری ژئوپارک انجام شود، در پایان رویداد ویژه‌ای نیفتاد. در سال 2011میلادی مسوولان یونسکو پس از بازدید به ایران هشدار دادند که چنان‌چه تا پایان سال 2011 و آغاز 2012 میلادی کم کاری‌ها در ژئوپارک را جبران نکند، ژئوپارک قشم را از سیاه‌ی یونسکو بیرون می‌کنند. پس از این هشدار تیم تازه‌ای در ژئوپارک آغاز به كار کرد. این تیم تلاش کرد در کمترین زمان بتواند تا بازگشت دوباره‌ی مسوولان یونسکو، خواست‌های آنان را برآورده کند.
 
ژئوپارک از دید یونسکو جایی است با گستردگی کافى که مرزهاى آن به روشنی مشخص شده و چندین پدیده بارز زمین‌شناسى در آن جای گرفته باشد. این گستره باید بتواند در گسترش اقتصادى كشورهای پیرامون خود نقش سودمندی بازی کند. ژئوپارک ممکن است افزون بر پدیده‌هاى زمین‌شناسى از آثار تاریخى، بوم‌شناسى، باستان‌شناسى و میراث فرهنگى و طبیعى دیگر برخوردار باشد.
 
در قاره‌ی آسیا، ایران یکی از شش کشور دارای ژئوپارک (پس از چین، مالزی، کره، ژاپن و ویتنام) است.






تاريخ : یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:ژئوپارک,ژئو پارک,ژئو پارک قشم,,
ارسال توسط سورنا

یادت به خیر دائی جان ناپلئون

 

"DeleAria Group www.delearia.com"

 

کاش می شد که روزگار به هیچکسی بد نمی کرد

قلب آدما رو با تیرگی ها سنگ نمی کرد



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا


غذاهای گيلانی


فسنجان گيلانى - 
قيمه رشتى - 
گل در چمن - 
ماهى خاويار - 
ماهى گردبيج - 
ماهى افلاطونى - 
ميرزا قاسمى - 
مرغ كوكو - 
نازخاتون - 
مخلفات و مزه ها
اشپل وابيج - 
بادنجان بورانى - 
بادنجان ترشى - 
دلار - 
زيتون پرورده - 
سيرترشى - 
كاله كباب - 
هفتا بيجار - 

انار بيج - 
اشپل كوكو - 
بادنجان كباب - 
بادنجان مسما - 
باقلا كوكو - 
باقلا قاتق - 
پلا سر تره - 
پنير بوروشته - 
ترش آش - 
ترش تره - 
ترش شامى - 
جعفرى قرمه - 
چغرتمه - 
سبزى كوكو - 
شامى رشتى - 
شيرين تره - 
شيش انداز - 
غورآبه - 

توضيح بسيار بسيار مهم پزشک خانواده
طنز
به علت خوشمزه بودن غذاهای

گيلانی ريسک مبتلا شدن به بيماری پرخوری نيز در بين مصرف کنندگان آن بالا می باشد. لذا به عاشقان غذاهای گيلانی توصيه می شود حتما به توصيه های اينجانب دکتر که پزشک متخصص سايت شماليها توجه داشته باشند
  برای خواندن توصيه های

پزشک اينجا کليک کنيد.

  توضيحات لازم
 سبزيهاى معطر مثل خنش(خلواش) و شوشاق و همچنين ترش واش و ترشک از سبزيهاى ويژه شمال ايران میباشند و ممكن است تهيه آنها در همه جاى ايران ممكن نباشد. در غذاهايى كه از اين سبزيها استفاده میشود, میتوان از سبزيهاى ديگر مثل نعناع و گشنيز استفاده كرد.
 در شمال ايران رب انار بسيار ترش میباشد, زيرا اين رب از انارهاى وحشى جنگلهاى ساحلى كه ترش هستند تهيه میشود. در صورتيكه رب انار ترش در دسترس نباشد, در غذاهايى كه از آن بايد استفاده شود میتوان از آب نارنج استفاده كرد.
 براى تهيه ¨غذاهاى گيلانى¨ ازكتاب ¨هنر آشپزى در گيلان¨ نوشته زرى خاورى استفاده شده است.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

مرد سرتو بالا بگیر! از چی‌ خجالت میکشی؟
 
 
 

 

خجالت رو باید کسانی‌ بکشن که نان رو از سفره ی تو دزدیدند و حساب بانکیشون رو توی کشورهای دیگه پر کردن!

اونهایی که اقا زاده ها شون یه پاشون تو انگلیس و کشورهای خارجی و یه پاشون تو ایران...





تاريخ : یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:مرد,سرتو بالا بگیر,حساب,حساب بانکی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


جالبه بدونید که نام باستانی جزیره ابوموسی ، بوماسا بوده است .

 


اسناد خليج‌فارس و جزاير سه‌گانه در بايگانی انگليسی ها

  پژوهشگری ايرانی كه از بريتانيا شكايت كرد و به بررسی اسناد بايگانی پرداخت

  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
  

 در پی تکرار ادعاهای واهی مسوولان اماراتی درباره‌ی مالکیت جزایر سه‌گانه ایرانی، تارنمای خبر آن‌لاین، گفت‌وگویی با مجید تفرشی، پژوهشگر، منتشر كرده كه درباره‌ی شوندهای(:دلایل) تاریخی و اسناد ایرانی‌بودن  جزایر است. بخش‌هایی از این گفت‌و‌گو در زیر آمده است:

 
«کافه خبر»، اردیبهشت ماه سال گذشته میزبان مجید تفرشی، پژوهشگر ارشد ایرانی در بایگانی (آرشیو) ملی بریتانیا ‏بود. او با بیش از سه میلیون سند تاریخی در پیوند با ایران سر و کار دارد که ‏می‌تواند نوری به گوشه‌های ناپیدای روابط ایران و بریتانیا، حقوق و مالکیت‌های ‏قانونی ایران و بسیاری از ابعاد منافع ملی کشورمان در پیوند با قدرتی که سال‌های سال در خلیج فارس، فرمان می‌رانده، بیندازد. 

 


  پرسش: جزایر سه‌گانه ایرانی(تنب كوچك، تنب بزرگ و ابوموسا) به مساله‌ای سیاسی با تاریخ پر فراز و نشیب در درازای روابط ایران و کشورهای كرانه‌ی خلیج فارس تبدیل شده است. تاریخچه ‏این جزایر در اسناد بریتانیا چه مسایلی را آشکار می‌کند؟

 در کشورهای گوناگون عربی به‌ویژه ‏امارات، عربستان سعودی و حتا مصر و سوریه و عراق، به درباره‌ی نام خلیج فارس و مالکیت ادعایی امارات بر جزایر سه‌گانه گفت‌و‌گو می‌کنند. در ‏همه‌ی کتاب‌های درسی آن‌ها نام خلیج فارس به نام «خلیج عر...» آمده است.‏ بحث خلیج فارس و ادعاهایشان علیه ایران، برای کشورهای عربی بحثی منطقه‌ای و ‏نوعی گریزگاه برای پنهان کردن شکست‌ها و ناامیدی‌هایشان در شکست بر ‏سر مساله‌ی فلطسین و اسراییل و دیگر درگیری‌های جهانی است؛ در واقع نوعی برون‌افکنی ‏اعراب است. آن‌ها هم به ایران هیچ‌گاه به عنوان شریک یا دوست استراتژیک نگاه نکرده‌اند.‏
بگذارید مثالی بزنم. چند سال پیش در همایشی با حضور «جک استرا»، وزیر خارجه وقت ‏بریتانیا و سعودالفیصل، همتای سعودی او باشنده بودم. یک خبرنگار آمریکایی از وزیر ‏خارجه سعودی پرسید: «نظر شما درباره‌ی روابط عربستان و ایران و عربستان و ‏آمریکا در سنجش با هم چیست؟»

  سعود الفیصل: آدم‌ها برادر و همسایه‌هایشان را خودشان برنمی‌گزینند
  سعود الفیصل جمله‌ای گفت که به گمانم شاه‌کلید روابط اعراب با ایران است. ‏‏او گفت: «ایران برادر و همسایه‌ی امت عرب است و آمریکا دوست و متحد استراتژیک امت عرب ‏و البته آدم‌ها برادر و همسایه‌هایشان را خودشان برنمی‌گزینند و ناچارند با آن‌ها هم‌زیستی داشته باشند.»
  درباره‌ی جزایر سه‌گانه‌ی ایرانی باید توجه داشت که یکی از دشواری‌های مهم ایران در این ‏مساله آن است که سیاست واحد و هماهنگی در برخورد با مساله، در داخل ندارد؛ چه ‏در بعد پژوهشی و آکادمیک و چه در بعد تبلیغاتی و دیپلماسی عمومی.‏ من امسال از سه راه مختلف پیگیر برگزاری همایشی در آذرماه هستم به ‏مناسبت چهلمین سالگرد اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه خلیج فارس که در ‏سی‌ام نوامبر 1971 میلادی رخ داد. (ولی برخی موارد) در میان مسوولان ایرانی در این‌باره ‏وجود دارد و پشتیبانی جدی برای کار  نیست. بیشتر پشتیبانی‌‌ها از کارهای نمایشی و ‏ظاهری است.‏

 


  حل چالش هسته‌ای زودتر ‏از موضوع جزایر سه‌گانه امكان‌پذیر است
 
به نظر می‌رسد جزایر سه‌گانه در چند سال كنونی دومین چالش بزرگ ‏منطقه‌ای و بین‌المللی ایران است. حتا گمان می‌کنم، حل چالش هسته‌ای زودتر ‏از موضوع جزایر سه‌گانه امکان‌پذیر باشد؛ چراکه مساله‌ی جزایر به کل کشورهای ‏عربی وصل است. کشورهای عربی در مساله‌ی هسته‌ای ایران سیاست آشکار ضد ایرانی ندارند ‏اما در مساله‌ی جزایر این گونه است.
سه رخداد مهم از اواخر نوامبر تا اوایل دسامبر سال 1971، در فاصله یک هفته، در ‏منطقه رخ داد. نخست، خروج کامل نیروهای نظامی بریتانیا از خلیج فارس، دوم، ورود ‏نیروهای ایرانی به جزایر سه‌گانه و سوم تاسیس دولت امارات.‏
 
  قولی كه دولت بریتانیا به شیخ‌نشین‌ها داد

 از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945، دولت بریتانیا به شیخ‌نشین‌های مستعمره ‏عرب خود در منطقه گفته بود که به آن‌ها استقلال ببخشد. از سال1968 هم ‏پارلمان بریتانیا تصویب می‌کند نیروهای بریتانیا از خلیج فارس خارج شوند و ‏مناطق تحت استعمار را به شیخ‌نشین‌ها واگذار کنند. در این فاصله تا 1971 سه شیخ‌نشین از دیگران، راه خود را جدا می‌کنند. کویت در سال 1961 و زودتر از بقیه ‏استقلال می‌یابد. بحرین هم با یک رفراندوم غیرواقعی [بر پایه‌ی قوانین هنوز بحرین، یکی از استان‌های ایران است] استقلال پیدا می‌کند؛ البته ‏در آن زمان، ایران در بحرین مانند جزایر سه‌گانه نیروی مستقر نداشت اما از ‏دعاوی خود بر سر حاکمیت بحرین در سال 1970 کوتاه آمد. 
 ٢ ماه پیش از ‏خروج نیروهای بریتانیا از خلیج فارس، حکام قطر اعلام می‌کنند نمی‌خواهند در ‏چارچوب فدراسیون امارات عربی متحده باشند. از سال 68 تا 71 گفت‌و‌گوهای ‏بسیار فشرده‌ای میان ایران و بریتانیا وجود داشته و امیال و خواسته‌های کشورهای ‏عربی هم از سوی بریتانیا به ایران اعلام می‌شد. کشورهای عربی منظور دولت در ‏آستانه‌ی تاسیس امارات بود که دو شیخ‌نشین آن،‌درباره‌ی جزایر ایرانی اختلاف‌نظر ‏داشتند. (راس الخیمه درباره جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک و شارجه درباره ‏ابوموسا).


  حکومت پهلوی مطلقا حاضر به گفت‌وگو با اعراب نبود
 
اما حکومت پهلوی مطلقا حاضر به گفت‌وگو با اعراب نبود و در این‌باره منطق درستی ‏هم داشت؛ چراکه بر این باور بود آن‌ها هنوز دولتی تاسیس نکرده و رسمیتی ندارند که با ‏ایران به گفت‌و‌گو بنشینند. بر همین  پایه تنها با بریتانیا درباره جزایر،‌گفت‌و‌گو می‌شد. ‏شاه تنها در اواخر حکومت خود هیاتی از شارجه را برای گفت‌و‌گو به حضور پذیرفت که برخورد ‏با آن هم صرفا در حد معاون وزیر بود. جالب است که دو  تن در این هیات بودند؛ یک حقوقدان آمریکایی به نام «نورتکات ایلی» که عنوان مشاور حاکم شارجه را داشت و ‏دومی مهندس جوانی که از برای مذهب پدری و تبار مادری‌اش به عمد گزینش شده بود. ‏او مادری قجر و ایرانی داشت و پدرش شیعه‌ی عراقی بود. این فرد «حمید ضیاء ‏جعفر» نام دارد که هم اکنون صاحب کمپانی بزرگ و جنجالی «کرسنت» است که ‏سال‌هاست می‌خواهد گاز ایران را خریداری کند. او فردی بود که از سوی شیخ شارجه ‏به ایران آمد تا از راه گفت‌و‌گو مانع بازپس‌گیری جزایر و به‌ویژه شارجه از سوی ‏ایران شود. او در آن زمان تازه از دانشگاه کمبریج فارغ‌التحصیل شده و به امارات ‏آمده بود. ‏

 اردشیر زاهدی مانعی در برابر بریتانیا و مالكیتش بر جزایر
 
تا سال 1971 دگرگونی‌های بسیاری میان ایران و بریتانیا بر سر جزایر رخ می‌دهد و حتا دو ‏کشور تا مرز قطع روابط هم پیش می‌روند. وزیر خارجه وقت ایران یعنی اردشیر ‏زاهدی در این میان دگرگون می‌شود. به نظر سر ویلیام لوس، نماینده تام‌الاختیار لندن ‏در خلیج فارس، زاهدی مواضع بسیار سخت و غیر قابل انعطافی درباره‌ی مالکیت ‏ایران بر جزایر داشت و وجودش در دستگاه دیپلماسی ایران مانع پیشبرد ‏گفت‌و‌گوهای تهران و لندن بر سر جزایر بود.‏
  از قضا، ٢ تن از کسانی که قضاوت عمومی رخداد‌نگاران درباره‌ی آنان منفی است، بر ‏سر موضوع جزایر و مالکیت ایرانی آن، بسیار پایداری کرده‌اند. یکی عبدالحسین ‏تیمورتاش در زمان رضا شاه و دومی اردشیر زاهدی در زمان محمدرضا شاه. ‏

 پرسش: مگر موضوع جزایر سه‌گانه به دوره رضا شاه هم می‌رسید؟
 
بله موضوع جزایر دیرپاست. مساله تنها درباره‌ی جزایر سه‌گانه هم نبوده است. از آغاز سده‌ی نوزدهم، این سه جزیره و چند جزیره دیگر به‌گونه‌ی جدی مورد طمع بیگانگان بوده است. در سال 1903 در زمانی که دولت ‏مظفرالدین شاه در شرایط ناکارآمدی بود، نیروهای بریتانیایی، این ‏جزایر را اشغال می‌کنند و 68 سال این اشغال به درازا می‌انجامد.‏ نکته جالب این است که در این سال‌های اشغال هیچ یک از دولت‌های ‏ایرانی (‌از خوب تا بد، از مردمی تا غیر‌مردمی) زیر بار این تحمیل نرفتند که جزایر، ‏ایرانی نیست. تاکنون به هیچ سندی در بررسی‌های خود برخورد نکرده‌ام که دولت‌های ایرانی، پیش از اشغال جزایر، در این 68 سال و پس از آن، ادعای حاکمیت ‏عربی بر جزایر سه‌گانه را پذیرفته باشند.‏

 

 پرسش: بحث عربی بودن این جزایر از چه زمانی مطرح شد؟

 در سال 1903 به زور انگلیسی‌ها این جزایر از ایران گرفته شد. تا پیش از آن گاهی ‏دزدان دریایی به جزایر می‌آمدند یا بریتانیایی‌ها دخالت می‌کردند اما حاکمیت ‏جزایر بیشتر با ایران بود. از این سال به بعد زمانی که اقتدار بریتانیا در خلیج فارس ‏افزایش یافت، پرچم خود را در جزایر بالا بردند و جزایر را از آنِ خود دانستند.‏ نکته اینجاست که در بررسی اسناد انگلیسی متوجه شدم که مساله‌ی حضور بریتانیا در ‏جزایر خلیج فارس تنها درباره‌‌ی این سه جزیره نیست. چند جزیره دیگر در اختیار ‏ایران بود که بریتانیا به اشغال درآورد و پس از آن، ایران آن‌ها را بازپس گرفته ‏است. مانند جزیره‌ی فرور یا جزیره‌ی فارسی. اما از آنجا که دعوای جزایر سه‌گانه ‏همچنان ادامه یافته، این سه جزیره آوازه، یافته است. ‏

 اصرار انگلیسی‌ها بر خرید یا اجاره جزایر ایرانی
 
بیش از 2000 سند را اكنون به دست آورده‌ام که نشان می‌دهد در  دوره‌ی چهار ساله‌ی جنگ جهانی نخست، دولت بریتانیا اصرار بسیاری برای خرید یا اجاره ‏بلندمدت چند جزیره ایرانی از دولت ایران داشته و در این راستا از فشار سیاسی تا ‏اعمال نفوذ را به کار گرفته است. ولی با وجود شرایط سخت و مواضع ضعیف، هیچ ‏کدام از دولت‌های ایرانی آن زمان زیر بار این پیشنهادها نرفتند و با آن مخالفت ‏کردند.‏

 پرسش: پس به نظر می‌رسد جزایر سه گانه در میان ایران و اعراب به وجه‌المصالحه‌ای تبدیل شده که داستانش به دارازا کشیده است. نظر شما چیست؟
 
من بر این باورم اگر روزی مشکلات ایران و غرب و به‌ویژه ایران و آمریکا حل و فصل ‏شود، مساله جزایر سه‌گانه و حاکمیت ایرانی تثبیت و درگیری‌ها به خودی خود برطرف ‏می‌شود. اکنون مساله جزایر سه‌گانه به اهرم فشاری از سوی آمریکا بر ایران تبدیل ‏شده که نوعی گروکشی را یادآوری می‌کند. هر زمان روابط ایران و غرب تیره شده، ‏این موضوع هم بیشتر در صدر موضوعات روز قرار گرفته است. گویا اعراب در این ‏ماجرا بازیچه هستند.‏
  جالب است بدانیم که شیخ‌نشین شارجه به تنهایی چندان علاقه‌مند به طرح مسائل ‏جزایر به‌گونه‌ی مجزا از امارات نیست و فشارهای دیگر کشورهای عربی و شرکای ‏غربی، آنان را به ادامه طرح ادعاهایشان کشانده است. با این همه فشار دولت ‏امارات، قدرت‌های عربی و آمریکا در موضوع جزایر همچنان ادامه دارد. در هر حال ‏ممکن است از بعد سیاسی قدرت به نفع طرف مقابل باشد اما به لحاظ تاریخی و ‏حقوقی قدرت ایران بیشتر است.‏

 

 پرسش: اگر ممکن است درباره اسنادی که در سال‌های كنونی درباره‌ی مساله جزایر ‏سه‌گانه آزاد شده بگویید.‏
 
اسناد مربوط به موضوع بازگشت مالکیت جزایر سه‌گانه به ایران، برپایه‌ی قوانین ‏آرشیوی در بریتانیا، می‌بایست پس از یک دوره‌ی کامل ٣٠ ساله در پایان سال ‏‏2001 و یا آغاز 2002 میلادی آزاد می‌شد؛ اما اینچنین نشد. دلیلی که مسوولان دولتی ‏بریتانیا برای این امر ارائه کردند این بود که موضوع این اسناد هنوز به تاریخ نپیوسته ‏و انتشار اسناد ممکن است کفه‌ی ترازو را به سوی یکی از طرفین دعوا سنگین کند. 
  با پیشینه‌ی دور و دراز و همچنان جاری پشتیبانی لندن از ادعاهای امارات در این‌باره، ‏روشن بود که نگرانی بزرگان بریتانیایی از تقویت مواضع ایران بوده است.‏

  بر پایه‌ی قوانین بریتانیا شکایت کردم

 

 چندی پس از آن من بر پایه‌ی قوانین بریتانیا شکایت کردم و تاکنون كم‌كم توانسته‌ام  به 4000 برگ از مجموع 6000 هزار برگ سند تاریخی این موضوع دسترسی پیدا کنم. نکته اینجاست که این اسناد کاملا  تاییدكننده‌ی دیدگاه‌های ایران درباره‌ی ‏جزایر است و نشان می‌دهد که چه‌اندازه ادعای اعراب بی‌پایه است و تنها متکی به ‏زور و پشتیبانی بریتانیا بوده است.‏

  شیخ‌نشین‌ها می‌خواستند ‏با طرح ادعای مالکیت، پولی از ایران دریافت کنند

 یکی از مشکلات جدی اعراب در آن زمان فقر بالای شیخ‌نشین‌ها بود که می‌خواستند ‏با طرح ادعای مالکیت بر جزایر ایرانی، پولی از ایران دریافت کنند و از ادعای خود ‏بگذرند. در همان زمان هم شاه مبلغی حدود ١٠ میلیون دلار به شیوخ شارجه و راس‌الخیمه می‌دهد و حتا میان حاکمان این دو شیخ‌نشین برای دریافت پول بیشتر از ‏ایران دعوا بوده است؛ در واقع آن‌ها در آن زمان دنبال درآمد بودند و مالکیت، ارزشی ملی، حقوقی و ‏سیاسی چندانی برای آن‌ها نداشت. البته آن‌ها نگران آن بودند که با چشم پوشی از ‏جزایر سه‌گانه، مورد خشم تندروهای عربی در کشورهایشان قرار گیرند. حدود ٢ ‏ماه پس از آن که ایران جزایر را پس گرفت، در یک شب کودتا، شیخ خالدبن محمد ‏القاسمی، حاکم شارجه، کشته و روشن شد این نگرانی‌ها هم درست بوده است.‏


  پرسش: شما زودتر حل شدن موضوع هسته‌ای ایران را از مساله‌ی جزایر سه‌گانه ‏محتمل‌تر می‌دانید اما دگرگونی‌های جاری خاورمیانه ممکن است شرایط را تغییر ‏دهد. شما چه ارزیابی دارید؟
 
خیر، بعید می‌دانم؛ چرا که کشورهای عربی هر کدام با یکدیگر به‌ویژه در گستره‌ی ‏خلیج فارس با هم اختلاف‌نظرهای شدید مرزی دارند. مساله‌ی نام خلیج فارس و ‏جزایر سه‌گانه از اندك مواردی است که این کشورها را به هم نزدیک کرده و آن‌ها ‏تلاش دارند نشان دهند که با هم هم‌سو هستند.‏

  كاریكاتوری از شیخ‌های عرب در روزنامه انگلیسی
  به یاد دارم که نزدیک به ٣٠ سال پیش یک روزنامه‌ی انگلیسی‌زبان، کاریکاتوری را چاپ ‏کرده بود که در آن شیوخ عرب دست بر گردن همدیگر انداخته بودند اما در صحنه‌ی ‏پشت سر، آن‌ها هر کدام خنجری در دست دارند که بر پشت دیگری فرو می‌کنند.‏

 پرسش: یعنی شما گمان می‌کنید حتا دگرگونی حاکمیت دولت‌های عربی هم باز به اتحاد ‏آن‌ها بر سر رویارویی با ایران با اتکا به موضوع جزایر سه‌گانه و نام خلیج فارس آسیبی نمی‌زند؟
 
نمی‌توان با قاطعیت گفت که این اتحاد در شرایط دگرگون‌شده‌ی خاورمیانه هم ‏خواهد ماند. همه چیز بستگی به جنس پیوند این کشورها با آمریکا دارد. اکنون نوع ‏روابط مصر با آمریکا دگرگونن شده است. البته مصر دشمن آمریکا نمی‌شود اما مانند ‏گذشته دیگر متحد استراتژیک آمریکا نخواهد بود. در روابط با ایران هم همین‌‌گونه ‏است.‏

 ایران در زمینه‌ی دیپلماسی عمومی در کشورهای ‏عربی نیرومند رفتار نكرده
 
بر این باورم كه شوربختانه ایران در زمینه‌ی دیپلماسی عمومی و مردم‌محور در کشورهای ‏عربی  نیرومند رفتار نكرده است. بخشی از دید دولت‌های آینده‌ی عرب به ایران به كارهای ایران در منطقه بستگی دارد. دیپلماسی عمومی دیپلماسی‌ای نیست که تنها با ‏نمایش چند فیلم و برگزاری چند مسابقه‌ی فرهنگی و چند جشن ظاهری بتواند ‏به نتیجه برسد؛ بلکه یک کار فرهنگی ریشه‌دار و دراز مدت است که جنبه‌های گوناگون ‏دارد و نیازمند بهره‌گیری از کارشناسان تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است.‏

 

 عرب‌ها در تلاشند تا ریشه‌های ایرانی را پاک كنند 
 
اکنون در بسیاری از کشورهای عربی منطقه تلاش‌های متمرکزی وجود دارد که ‏ریشه‌های ایرانی را در منطقه پاک کنند. برای نمونه، دولت قطر به یک ‏موسسه‌ی آمریکایی سفارش داده که کتابی با عنوان تاریخ معاصر قطر را منتشر کند. ‏خانواده شیخ قطر، تبار ایرانی و بحرینی دارند. در همه‌ی فهرست این کتاب 400 رویه‌‌ای که بنده خواندم حتا یک مورد از نام ایران دیده نمی‌شود؛ در صورتی که حتا تا 50 سال پیش دولتی به نام قطر نبود و  بیشتر ‏مراوده شیخ‌نشین‌ها تنها با ایران بوده است. این كارها برای دگرگونی هویت ‏منطقه‌ای و انزوا و یا امحای هویت و تاریخ حضور ایران در این منطقه انجام می‌شود.‏

  تاریخ شفاهی شیوخ منطقه باید گردآوری شود
 
یکی از کارهایی که در ایران کمتر انجام گرفته و خوب است به آن پرداخته شود گردآوری تاریخ شفاهی شیوخ موجود منطقه است که با ایران ارتباط داشته‌اند، مانند ‏خانواده‌ی گله‌داری در امارات. در این فرایند با ضبط خاطرات آن‌ها می‌توان ریشه‌های ‏ایرانی این شیوخ را اثبات کرد. اکنون بحرین 75 درصد شیعه دارد که این شمار بیشتر ‏ایرانی تبار هستند اما این هویت ایرانی آن‌ها در حال کم‌رنگ‌تر شدن است.‏‌

  پرسش: آیا یکی از كارهای کشورهای عربی در حذف هویت‌های ایرانی از ‏منطقه، اصرار بر نام ناراست و دروغین «خلیج عر...» است؟
 
دقیقا. در میانه‌ی دهه‌ی 60 میلادی، زمانی که برای نخستین‌بار، جمال عبدالناصر به‌گونه‌ی ‏جدی مساله‌ی خلیج عر... را مطرح کرد، بسیاری جدی نگرفتند و مسخره کردند. خود او ‏زمانی که بر سر کار آمد و خواست درباره‌ی انقلاب امت عرب سخن بگوید، با شعار «‏من الخلیج الفارسی الی المحیط الاطلسی» سخنرانی می‌کرد؛. حتا او هم از ‏واژه خلیج فارس بهره می‌برد اما كم‌كم با افزایش اختلاف‌نظر عبدالناصر و شاه ‏ایران و پذیرش دوفاکتوی اسراییل از سوی دولت وقت ایران، واژه‌ی خلیج عر... مورد ‏استفاده اعراب قرار گرفت.‏

 


  پرسش سفیر بریتانیا از اداره کل خاورمیانه درباره‌ی نام خلیج‌فارس

 در اسناد تازه آزاد شده از آرشیو وزارت خارجه بریتانیا مربوط به سال 1980 سندی ‏را پیدا کرده‌ام که نماینده بریتانیا در آمریکا از اداره کل خاورمیانه وزارت خارجه ‏کشورش دستورالعمل کار برای بهره‌گیری از نام خلیج فارس را می‌پرسد. این پرسش ١٠ سال پیش از آن هم عینا مطرح شده بود. در سال 1970 پاسخ داده شده که باید ‏تنها از عنوان خلیج فارس سود جسته شود و نام‌هایی مانند خلیج یا خلیج عر... از نظر ‏وزارت خارجه بریتانیا فاقد اعتبار رسمی، حقوقی و تاریخی است.

 در 1980 پاسخ این ‏است که «سیاست رسمی ما بهره‌گیری از نام خلیج فارس است و در نامه‌نگاری‌هایمان با ‏کشورهای عربی برای جلوگیری از خشم اعراب، از واژه‌ی خلیج، بهره می‌گیریم اما خلیج ‏عر... هرگز مورد استفاده نیست.»
در بررسی همین اسناد من دو پرانتز باز کرده‌ام و دو سند را آورده‌ام که نشان ‏می‌دهد ادعای لندن نادرست است و با وجود این تاکید، در مواردی به گونه‌ی ‏رسمی از عنوان خلیج عر... استفاده شده است.‏
  اکنون در سال 2011 میلادی شوربختانه بسیاری از دیپلمات‌ها و مقامات رسمی بریتانیا از واژه‌ی ‏خلیج عر... بهره می‌گیرند. بخشی از این مساله به دشمنی با ایران درپیوند است. ‏بخشی دیگر به دوستی راهبردی غرب با اعراب پیوند دارد اما بخش بزرگی از آن به ضعف ‏دیپلماسی عمومی ما به‌ویژه با اعراب بازمی‌گردد.‏

 پرسش: شاهدیم در زمان فعالیت جمهوری اسلامی ایران از 33 سال پیش تا‌کنون روند بهره‌گیری از واژه خلیج عر... شتاب یافته است. نظر شما چیست؟
 
بله بخشی از این مساله به مقابله با جمهوری اسلامی ایران برمی‌گردد. اتفاقا با ‏آمارهایی که گرفته‌ام روشن است هر زمان که رابطه ایران و غرب سرد می‌شود، ‏در رسانه‌های بریتانیایی بهره‌گیری از خلیج عر... بیشتر و برعکس هر زمان که رابطه ‏بهبود می‌یابد، بهره‌گیری از خلیج فارس بیشتر می‌شود.‏
به هر روی بخشی از مساله‌ی سمت‌گیری اعراب بر ضد ایران بر سر نام خلیج فارس در ‏پیش از انقلاب هم مطرح بوده؛ در واقع دولت بریتانیا همواره پشتیبان اعراب بوده ‏است و از زمان آغاز به کار نظام جمهوری اسلامی ایران این روند شتاب یافته است.‏

 پرسش: آیا در اسناد تاریخی نسبت به تفاوت دیدگاه ملت‌های عرب و دولت‌های ‏عربی بر سر منافع ملی ایران مستنداتی هست؟ در واقع می‌خواهم بدانم که ‏بحث تاکید ایران بر اسلام در طول عمر جمهوری اسلامی



تاريخ : یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:جزایر سه گانه,ابوموسا,بوماسا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 نخستين شماره از امرداد در سال ١٣٩١ خورشيدي چاپ شد



  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

 نخستین شماره امرداد در سال ١٣٩١ خورشیدی چاپ شد. باز هم با دوستداران فرهنگ و تاریخ دیرپای ایران هستیم. در این شماره که دویست و هفتاد و چهارمین شماره‌ی امرداد، است، از انوشیروان دادگر نوشته‌ایم که به دستور او نخستین بنیاد نگارش و برگردان(تالیف و ترجمه) در جهان باستان، پایه‌ریزی شد و آغاز به کار کرد. در این نوشتار درباره‌ی کارهای انوشیروان دادگر و این‌که چرا مردم او را انوشیروان نامیدند، خواهید خواند.
 
«آی مردم، ایران را بیابان می‌کنیم!»،‌عنوان سخن نخست این شماره به خامه‌ی(:قلم) سردبیر امرداد است. ستون سرخط تازه‌ها و تازه‌های کوتاه، از آن ستون‌هایی است که به خوانندگان امرداد کمک می‌کند تا از شماری از رخدادهای فرهنگی، ادبی و هنری در گستره‌ی ایران، به کوتاهی باخبر شوند. این دو ستون، در رویه‌ی نخست و رویه‌ی دوم در هر شماره از امرداد، چشم‌به راه شما خوانندگان هستند.
  در دومین رویه، افزون‌بر تازه‌های کوتاه همچون همیشه، گزارش‌هایی نیز از میراث فرهنگی و یادمان‌های تاریخی ایران خواهید خواند. خبرهایی از ثبت جهانی کوه سبلان در سیاهه‌ی میراث جهانی تا آب‌گرفتگی پاسارگاد.
  سومین رویه‌ی ‌امرداد، با ناگفته‌هایی از زندگی شادروان دکتر محمود روح‌الامینی، میزبان شما خوانندگان است. این ناگفته‌ها را «چماه کوهبنانی»، خواهرزاده‌ی دکتر روح‌الامینی، برای امرداد، ‌فرستاده است تا خوانندگان بخوانند و بیش از پیش، این دکتر مردم‌شناس را بشناسند.
  «چشمه‌ی باورها»، «نوشیدنی‌های ایرانی»، «نامه‌ای از میان نامه‌های رسیده‌ی شما» و «تازه‌های گردشگری» عنوان‌های دیگری است که در رویه‌ی مردم، خواهید خواند
  رویه‌ی چهارم در این شماره ویژه‌ی آنانی است که با شاهنامه‌ی حکیم توس، روز و شب می‌گذرانند و برای یافتن  شکوه ایرانی خود، از هیچ فرصتی برای آموختن از شاهنامه،‌دریغ نمی‌کنند. در این رویه گفت‌و‌گوی امرداد با «منصور وفایی»،‌ استاد نقاشی قهوه‌خانه‌ای را خواهید خواند. «شهرسازی و معماری در شاهنامه» عنوان دیگری است که به ساختار شهرسازی در ایران، به گواهی(استناد) شاهنامه می‌پردازد.
  «به فرهنگ باشد روان تندرست»، کتابی است که در این شماره به شما شاهنامه‌دوستان، معرفی شده است. با کتاب‌شناخت‌های رویه‌ی شاهنامه می‌توانید، کتاب شاهنامه‌ای موردعلاقه‌تان را برگزینید.
  افزون‌بر همه‌ی این ها در این شماره، نوشتاری از یک استاد نامدار از کشور افغانستان خواهید خواند. دکتر محمدیونس طغیان ساکایی، با قلمی روان، خوانندگان این رویه را با تلاش‌های شاهنامه‌شناختی استادان افغانستان آشنا می‌سازد. او از سختی‌های کار استادان این سرزمین و عدم دسترسی‌هایشان به برخی منابع گفته و در پایان از «بذرهایی سخن رانده که در شوره‌زار افکنده‌اند
  پنجمین رویه از امرداد(رویه اندیشه) به شادباش جشن اردیبهشتگان که چند روز دیگر، فراخواهد رسید، نوشتاری درباره‌ی این جشن، چرایی برگزاری آن و همچنین درباره‌ی معنای «اردیبهشت» دارد به گمان بسیار از خواندنش، لذت خواهید برد.
  «خنیاگری در روزگار ساسانیان»، نوشتاری است که به خنیا و خنیاگری در این دوره‌ی باستانی پرداخته است. در این نوشتار به گواهی سنگ‌نوشته‌ها و نقش‌برجسته‌ها و روایت رخدادنگاران، ‌بخشی از هنر خنیای ایرانی،‌ به تصویر آمده است.
در رویه‌ی اندیشه، نوشتاری دیگر نیز چشم به راه شما خوانندگان است. این نوشتار به دو سروده‌ی نامور و پرکاربرد پرداخته است. «اشم‌وهو» و «یتااهو وییریو» دو سروده‌ای هستند که به آن‌ها پرداخته شده است. معناهای گوناگون و البته نزدیک به همی که ترزبانان(مترجمان) از این سروده‌ها کرده‌اند را می‌توانید بخوانید و با دیدگاه نویسنده‌ی این نوشتار درباره‌ی معنای این سروده‌ی کوتاه اما پرمغز، آشنا شوید.
  رویه‌ی تاریخ(ششمین رویه) همچون همیشه به کند و کاو تاریخ ایران پرداخته است. در این رویه از «جنگ‌های ایران و روم» نوشته‌ایم و به این پرداخته‌ایم که چرا مردمان باخترزمین(غربی‌ها) در آثار فرهنگی و سینمایی خود از پرداختن به آن بخش از تاریخ روم که نبردهای ایران و روم را نشان می‌دهند،‌ همواره درگذشته‌اند و از تصویر کردنش، می‌هراسند.
«اسکندر گجستک و ایران» و «رادیو ایران ٧١ساله شد»،‌ دو عنوان دیگری هستند که می‌توانید در این رویه بخوانید. چهارم اردیبهشت‌ماه برابر است با سال‌روز گشایش رادیو ایران.
  رویه‌ی هفتم(زرتشتیان)، همچون هر شماره، شما خوانندگان را با خبرها و گزارش‌هایی از هازمان زرتشتی، همراهی خواهد کرد
  در هشتمین رویه یا رویه‌ی پایانی، از رخدادهای تاریخی ایران در بخش «روزشمار تاریخ» خواهید خواند. «بریده کتاب» «گردشگری»، «خوب است بدانیم» «خرده‌گیری» و «سخن بزرگ»، بخش‌های کوتاه و خواندنی واپسین رویه‌ی امرداد هستند.






تاريخ : یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:خنیا,حنیاگر,خنیاگری,دوهفته نامه امرداد,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 

 
    در ميان رسانه‌ها
  كهن‌ترين نقش‌های ديواری در کوه خواجه‌



  سورنا لطفی نيا :

  «مجيد کلانوری» سرپرست پايگاه پژوهشی کوه خواجه، در شهرستان زابل گفت: «كهن‌ترين نقش‌های ديواری از روزگار اشکانی را در کوه خواجه می توان ديد. نقش‌ برجسته‌های گلی اين كوه كم مانند است و کوه خواجه تنها عارضه‌ طبيعی دشت سيستان است.»
 به گزارش ايسنا؛ وی افزود: «در حوزه‌ی باستان‌شناسی، هنر، معماری، استوره‌های ملی، آيين و باورهای ملی و تاريخی، کوه خواجه ارزش‌های ويژه‌ای دارد. »
 مجيد کلانوری يادآور شد: «نگهداری از برجای مانده‌های فرهنگی، نخستين چيزی است که نگهداری و پژوهش را در کنار هم می خواهد.»
 وی با بيان اين‌كه گوشه‌سازی در گنبد برای نخستين‌بار در ايران در کوه خواجه انجام گرفت، افزود: «يکی از رکوردهای جهانی در کوه خواجه، نقاشی های به‌دست آمده از مردمان پيش است و نقش‌برجسته‌ها در بهترين و سپندترين(:مقدس‌ترين) جای دژ که آتشکده بوده است، ساخته شده‌اند.»
 کلانوری افزود: «کمپ گردشگري کوه خواجه در پايين دژ کافرون ساخته شده و آماده بهره‌برداری است. اين کمپ نمازخانه، فروشگاه صنايع دستی و رستوران دارد و اقامتگاه خوبی برای استراحت و اسکان بازديدکنندگان است.»






تاريخ : شنبه 26 فروردين 1391برچسب:مجيد کلانوری,دژ کافرون,کافرون,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 


آزادی مصر

 

"اخموس" فرعون مصر( آماسیس دوم یا آمازیس دوم) در آخرین سال فرمانروایی اش دیوانه شده بود بعضی معتقدند آن سال فرعون مصر را خواب گزارانش اداره می کردند . به هر شکل او خواب دیده بود دختری با چشمانی به دو رنگ سیاه و سبز در بابل (میان رودان در عراق فعلی) که جزئی از فرمانروایی ایرانیان بود زندگی می کند و آن دختر می تواند او را از بیماری زجر آوری که به آن مبتلا شده بود نجات بخشد . یک گروه سی نفری از جاسوسان خویش را به ایران فرستاده تا آن دختر را یافته و با خود ببرند آنها هر چه کشتند پیدا نکردند اما چون از بازگشت آنهم با دست خالی می ترسیدند 10 دختر چشم سبز زیبا را پنهانی ربوده و به مصر بردند . فرعون دیوانه عصبانی شد و دستور داد آن سی نفر را غذای شیران کنند آن 10 دختر را به حرمسرای شلوغش فرستاد خبر به کمبوجیه پادشاه ایران زمین و فرزند کوروش هخامنشی رسید

 

رایزنان به پادشاه ایران زمین گفتند بگذارید نامه نگاری کنیم و بخواهیم اخموس دختران بابل را بازگرداند و کمبوجیه گفت این مردک دیوانه است چندین بار تا کنون به غرب ایران یورش آورده و به تعهدات همسایه گی اش پایبند نبوده و از همه مهمتر ما برای حفظ ناموس کشورمان مذاکره نمی کنیم . همان روز سپاه ایران به سوی مصر به حرکت در آمد لشکر ایران که از صحرای سینا گذشتند هیچ سپاهی در برابر خویش ندیدند اخموس و سپاهش به سرزمینهای دیگر گریخته بودند و پادشاه ایرانزمین پس از تسخیر ممفیس پایتخت مصر ، به کاخ آمازیس گام گذاشت . در آن زمان اخموس و فرزندش "پسامتیخ سوم" در جنوب مصر پنهان شده بودند و روایت هرودوت یاوه گو و مورخین مصری که می گویند : (کمبوجیه پس از ورود به کاخ ممفیس ، دستور داد جسد اخموس را از گور بیرون آوردند و نسبت به آن بی‌حرمتی کردند و چون جسد مومیائی شده بود و شکستن آن امکان نداشت، جسد او را سوزاندند!) دروغی بیش نیست آنها خصلت های باطنی خویش را به آزاد کننده بردگان مصر و رهایی دهنده مصریان از ستم روزافزون اخموس نسبت می دهند . و بقول ارد بزرگ اندیشمند فاخر ایرانی : پیشینه نویسان باختر ، شکست های خویش را پیروزی و نابکاری خویش را مردانگی نوشتند ، همانها دروغ پردازی و خوی جانورگونه خود را به ایرانیان نسبت داده اند .
یکی از نخستین اقدامات کمبوجیه هخامنشی پس از آزاد سازی مصر باز گرداندن آن 10 دختر به خانواده هایشان بود





تاريخ : شنبه 26 فروردين 1391برچسب:آخموس,اخوس,آماسیس,آمازیس,زجر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


25 فروردين، سالروز ثبت «چشمه‌علی» شهر ری در سياهه‌ی آثار ملی ايران
  «چشمه‌علی» شهر ری هنوز می جوشد



  صديقه نوده فراهانی :

٢٥  فروردین سالروز ثبت «چشمه‌علی» شهر ری در سیاهه‌ی آثار ملی ایران است. گستره‌ای باستانی که دیرینگی‌اش به نزدیک  به ۸۰۰۰ سال پیش برمی‌گردد و یکی از کهن‌ترین گستره‌های باستانی، دیدنی و گردشگری شهرری به شمار می‌رود.
  این چشمه در همسایگی «گورستان ابن بابویه»، «برج طغرل»، «دژ رشکان» و در زیر باروی ری می‌جوشد. چشمه‌علی از میان صخره‌اى بزرگ خارج شده و به سوى جنوب و سپس جنوب خاوری(:شرقی) جاری است. نام باستانی این چشمه «سورینى» یا «سورنا» بوده است که گمان می‌رود به دودمانی بزرگ در دوره‌ی اشکانی و ساسانی برمی‌گردد و پس از آن به نام نخستین امام شیعیان، حضرت علی، به چشمه‌على نامور شد.
به باور کارشناسان، کنار این چشمه‌ی همیشگی بر بالای تپه‌، جای گردآمدن نخستین اجتماع‌های انسانی این دیار بوده است. نخستین نشانه‌های تمدن در چشمه‌علی، که دربردارنده‌ی تپه‌ی باستانی، برج و باروهای کهن ری و چشمه‌ی زیرزمینی است، مربوط به تولید سفالینه‌های سرخ رنگ با نقش‌های سیاه یا قهوه‌ای تیره و تصاویری که بر آن نقش شده است.

 تپه‌ی چشمه‌علی
 
در کنار چشمه، تپه‌ای است که در کاوش سال‌های ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۵ خورشیدی به سرپرستی «اریک اشمیت» که برای «موزه هنرهای زیبای بوستون و فیلادلفیا» در آمریکا انجام شد، از آن آثاری به دست آمده است‌. اشمیت بیش از ششصد ‌متر‌مربع از گستره‌ی چشمه‌على را در سه فصل پشت سر هم بین سالهاى ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۵ خورشیدی کاوش کرد. کهن‌ترین نشانه‌ها به ابتدای هزاره‌ی چهارم پیش از میلاد باز می‌گردد. دستاورد آن پژوهش‌ها، پیدا شدن سه دوره‌ی مهم فرهنگى، دربردارنده‌ی لایه‌ها و آثار دوره‌های ‌اسلامى، اشکانى و پیش از تاریخ بود. هزاران تکه از اشیایى که اشمیت در چشمه‌على پیدا کرده بود، اکنون در موزه‌ها و دانشگاههاى آمریکا و بخش کوچکى از آنها نیز در «موزه‌ی ایران ‌باستان» نگهدارى می‌شود. با درگذشت اریک اشمیت، مطالعات وى ناقص ماند و چون رمزهای شماره‌گذارى آثار به‌دست‌ آمده را تنها خود او می‌دانست، تاکنون کسى موفق به مطالعه‌ی آنها نشده و تنها چند گزارش خبرى در این‌باره از وى برجا‌مانده است. در ۱۳۷۷ خورشیدی، گروهی از سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، دانشگاه تهران و دانشگاه ‌برادفورد، تپه‌‌ی چشمه‌على را با آرمان تاریخ‌گذارى لایه‌هاى باستانى آن کندند. ترانشه‌هایى در اندازه‌های ۲ متر در ۵ متر در خاور(:شرق) و باختر (:غرب) تپه زده شد و تا ژرفای ۱۰ مترى، آثار فرهنگى هزاره‌هاى ششم، پنجم و ابتدای چهارم پیش از میلاد مشخص شد. از نظر زمانى تپه‌ی کنونی چشمه‌على مربوط به دوره‌هاى فرهنگى «نوسنگى»، «کالکولتیک انتقالی» و «کالکولتیک کهن» است.
  در «دانشنامه‌ی جهان اسلام» آمده که ساکنان دروه‌ی نخست (نوسنگی) درگذشتگان خود را با ابزارهاى سنگى و سفالى و مهره‌هاى صدفى در کف خانه‌هایشان دفن می‌کردند. خانه‌ها با چندین اتاق و دیوارهاى خشتى است. وجود دوک نخ‌ریسى نشان‌دهنده‌ی اهلى شدن حیوانات و تولید پشم است و پیدا شدن تنورهاى پخت نان، کشت گندم را در این گستره ثابت می‌کند. بیشتر دانستنی‌های مربوط به گستره‌های باستانى چشمه‌على از سفالینه‌هاى پیدا شده به دست آمده است. این سفالها سیر تکامل سفالگرى و دگرگونی شیوه‌ی نقش‌ها در هر سه دوره را نشان می‌دهد. ساکنان دوره‌ی نخست، سفالهاى ساده‌ی نخودى رنگ با نقش‌های ابتدایى هندسى می‌ساختند و در کوره‌هاى باز می‌پختند. در دوره دوم (انتقالى کالکولتیک) دگرگونی‌های چشمگیرى در سفالگرى، روابط اجتماعى و اقتصادى و تجارت با گستره‌های دور‌دست ایجاد شد. با مخلوط گل و شن نرم سفالهاى ظریف بیشتر به رنگ قرمز تند ساخته شد، سپس با نقش‌های ترکیبىِ هندسى، گیاهى و حیوانى، سطح بیرونى ظرف آذین و با حرارت مناسب جلا داده شد و ظرافت ظرف به کمال رسید که در نوع خود در ایران بی‌مانند است. در این دوره نیز جسدها را در کف خانه‌ها دفن می‌کردند. استفاده از چرخِ کنْد سفالگرى، که تولید و فرستادن و تخصصِ ساخت سفال را بازگو می‌کند، و نیز روش فتیله‌اى ساخت سفال از ویژگیهاى سفالگرى دوره‌ی سوم بوده ‌است. در این دوره همچنین با نوآورى در شکل و نقش سفال، آبخوری‌هاى کوچک و خمره‌هاى بزرگ اندوخت غذا ساخته شده و سفالگران با حرکت آزادتر دست، در تولید آثار خود خلاقیت بیشترى به خرج داده‌اند. شیوه‌ی بیرون کشیدن مس از سنگ مس نیز در این دوره گسترش یافت شده بود.
گویا این گستره در هزاره‌ی سوم پیش از میلاد ناگهان خالی از سکنه شد و دوباره از هزاره‌ی دوم مسکونی و آباد شد.
  آثاری از روزگار پارت‌ها، ساسانی‌ها و اسلام تا روزگار تیموریان نیز در این جا به دست آمده است‌.
در  همان دانشنامه‌، به نقش برجسته‌ی یکى از شاهان ساسانى و کتیبه‌اى به خط پهلوى اشاره می‌شود که بر روى تکه سنگ بزرگ و صاف شده‌ی بالاى چشمه‌على کنده شده بوده ولی امروزه به شوند ناتمام ماندن و ویرانی کامل قابل شناسایى نیست. این نقش برجسته، مردى را که نیزه‌ی بلندى به گونه‌ی افقى در دست، کلاهى دایره‌ای شکل بر سر و چیزى شبیه گوى روى شانه‌هایش دارد، در حال تاختن با اسب نشان می‌دهد. این تصویر را به اختلاف به اردشیر نخست، شاپور نخست و بهرام‌گور نسبت می‌دهند.
  بر پایه‌ی گفته‌ها، مادر زرتشت نیز در این جا به دنیا آمده است‌.
  گفته می‌شود که آب چشمه از جاجرود و قیطریه فراهم می‌شود و پس از گذر از راه‌های زیرزمینی، از دل تپه می‌جوشد. پیش از این، فرش فروش‌ها و مردم تهران، قالی‌ها و قالیچه‌های خود را با این باور که در آب این چشمه ویژگی هست که فرش را خوب تمیز می‌کند، در آب چشمه‌علی می‌شستند.

 چشمه‌علی و تپه‌ی باستانی آن در تاریخ ٢٥ فروردین ١٣١٣ خورشیدی، به شماره‌ی ٢٠٢ در سیاهه‌ی آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

 






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


٢٥  فروردين امسال در طالقان
  برپايي آيين باستانی «پنجه‌پيتک»



  سورنا لطفي نيا :
  آيين «پنجه‌پيتک» فردا از سوي هزاران‌تن از دوست‌داران آيين‌هاي سنتي در شهرستان طالقان استان البرز برگزار مي‌شود.
 به گزارش ميراث آريا «فربد فهيمی» سرپرست اداره ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگری شهرستان طالقان گفت: «با توجه به برنامه‌ريزي‌های انجام گرفته، اين آيين سنتی که بخشی از داشته‌های معنوی استان البرز به شمار مي‌آيد، با باشندگی راهنمايان بومی، براي گردشگران و دوستداران ميراث معنوی برگزار مي‌شود.»
 وی افزود: «مردم طالقان از ٢٠ تا 24 فروردين‌ماه، خود را براي برگزاری پنجه‌پيتک آماده می کنند و 25 فروردين را با بيرون رفتن از آبادی، پنجه مي‌گيرند.»
 فهيمی گفت: «مردم بايد پيش از بيرون رفتن از روستا، خانه‌ها و گذرها را پاک کنند. آن‌ها  با آوازخوانی و شادی کردن به گشت و گذار در طبيعت مي‌روند، چرا که بر اين باورند كه روز پيتک، هر گونه بگذرد، همه‌ی سال به همان روال خواهد گذشت.»
 فهيمی افزود: «پوشيدن لباس نو، پخت نان و خوراک بومی از ديگر برنامه‌های پنجه‌پيتک است که تلاش مي‌شود با شناساندن درست، گردشگران طالقان را با اين آيين بهتر آشنا کنيم.»
 سرپرست اداره ميراث فرهنگی، صنايع دستی و گردشگری شهرستان طالقان يادآور شد: «با گذشت 25 روز از نوروز، بومي‌ها 25 گونه‌ی خوراکی مي‌خورند چرا که بر اين باورند با خوردن آن‌ها، سلامت خود را تا پايان سال فراهم مي‌کنند.»






تاريخ : شنبه 26 فروردين 1391برچسب:پنجه پیتک,پیتک,پنجه,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 آب‌گرفتگی در كاخ شهرياری كوروش بزرگ



  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
 بنابر اعلام‌ها، نوروز امسال ديدار گردشگران از مجموعه‌ی جهانی پاسارگاد، افزايش داشته‌است. با اين حال آن‌هايی كه در اين روزهاي تعطيل به ديدار كاخ شهرياري كوروش بزرگ رفته‌بودند، از نابساماني‌ها، از سوت و كوری جايی كه ميراثي جهانی است و بايد سازمان ميراث، بيش از اين‌ها، آن را دريابد، گله داشتند.
 افزون‌بر همه‌ي اين‌ها، ‌امسال در روزهاي نوروز، كمتر كسي بود كه به پاسارگاد برود و از آب‌گرفتگي اين گستره‌ی باستانی شگفت‌زده نشود. بارندگی های امسال‏‏، فضايی آب‌گرفته از يادمان‌های اين كاخ، پيش چشم گردشگران گسترانده بود.
 اين آب‌گرفتگی، افزون‌بر اين كه نمايی ناخوشايند پديد آورده بود و گردشگران را دچار زحمت كرده بود، بي‌گمان، آسيب‌های فراوانی به اين گستره‌ی باستانی خواهد زد، به ويژه اين كه يادمان‌های اين كاخ از جنس سنگ هستند.
 آب باران و در پی آن، يخ‌زدگی سنگ و خورد شدن و ريزش يادمان‌ها، كم‌ترين آسيبی است كه اين آب‌گرفتگی مي‌تواند در پی داشته باشد.
 البته تخت‌جمشيد نيز از اين آب‌گرفتگی به دور نبود، رخدادی كه سال‌هاست گريبان اين دو يادمان را گرفته است.
 






فرتورها از سياوش آريا است.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 

منشور کوروش





تاريخ : چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:منشور کوروش,کوروش و یهود,کوروش و یهودیان,,
ارسال توسط سورنا
7

بنام خدا


آب انبار هفت باد گیری عصر آباد (همسایه حسن آباد و حسین آباد )

 

 در همسایگی حسن آبادما حسین آباد قرار دارد این دو آبادی از قدیم تاحالا باهم یار وهمکار وبرادرند وهیچ مشکلی باهم نداشته اند .عصر آباد هم در ضلع شرقی حسین آباد است .واما:

  در نزدیکی روستای متروک و تاریخی عصرآباد در یزد هفت بادگیر قد کشیده اطراف آب انبار، همانند دکل های کشتی غرق شده در حال دفن زیر ریگزارهای کویر هستند.

 عصر آباد روستایی متروک است که تا 60 سال پیش حدود 50 خانوار در آن زندگی می کردند اما با خشک شدن قنات محل زندگی خود را ترک کرده و دیگر به آنجا بازنگشتند.

 آب انبار هفت بادگیر موجود در این روستا مربوط به دوره قاجار است و در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ با شماره ثبت ۷۷۵۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

 اما از آنجایی که روستای عصرآباد و روستاهای اطراف آن همواره مورد حمله طوفان های شنی است اکنون این آب انبار با تمام هفت بادگیرش در حال غرق شدن در میان تلی از شن های روان است.

 هر چند که سازمان میراث فرهنگی یزد چند سال پیش آب انبار را مرمت کرد اما از آن همه رسیدگی اکنون دیوار نوشته های روی آب انبار را می توان دید و حفاران غیرمجاز را که حوالی این روستا خاک ها را زیر و رو تا شاید عتیقه ای بیابند.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

وقتی کارگزاران انوشیروان ساسانی در حال بنا کردن کاخ کسرا بودند به او اطلاع دادند که برای پیشبرد کار ناچارند برخی از خانه هایی که در نقشه بارگاه ساسانی قرار گرفته اند را نیز به قیمتی مناسب خریداری و سپس ویران کنند تا دیوار کاخ از آنجا بگذرد، اما در این میان پیرزنی هست که در خانه ای گلی و کوچک زندگی می کند و علیرغم آنکه حاضر شده ایم خانه اش را به صد برابر قیمت واقعی اش از او خریداری کنیم باز راضی نمی شود.چه باید کرد؟!!

انوشیروان گفت : از من نپرسید که چه باید کرد . خودتان بروید و بنا به رسم عدالت و روح جوانمردی با او رفتار کنید...

کسانی که از ویرانه های کاخ کسرا (ایوان مداین) بر لب دجله عراق دیدن کرده اند حتما دیوار اصلی کاخ را هم دیده اند که در نقطه ای خاص به شکل عجیبی کج شده و پس از طی کردن مسیری اندک باز در خطی راست به جلو رفته است...

این نقطه از دیوار همان جاییست که خانه پیرزن تنها بود و بنای کاخ را به احترام حقی که داشت کج ساختند تا خانه اش ویران نشود و تا روزی هم که زنده بود همسایه دیوار به دیوار پادشاه ماند.

از آن زمان هزاران سال گذشته است اما دیوار کج کاخ کسرا باقی مانده است تا نشانه روح جوانمردی مردم ایران و عدل پادشاهانشان در عهد ساسانی باشددیوار کج کاخ کسرا بر جای مانده است تا یادآور آن پیرزن تنها و نماد روح جوانمردی مردم ایرانی و نشانه عدل و عدالت انوشیروان باشد...

 

 

سخن روز : دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم





ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  آتشكده فيروزآباد، گورستان شد
  کاخ اردشیر ساسانی، تاوان بدقولی های سازمان میراث را می دهد



  خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :

 حریم درجه یک کاخ اردشیر در فیروزآباد استان فارس، گورستان درگذشتگان روستای «آتشکده» شده است. به گفته  ی سیاوش آریا از دوستداران میراث فرهنگی و هموند انجمن مهرگان، از آنجایی که سازمان میراث فرهنگی ، بدون پرداخت هزینه ای، زمین های کشاورزی پیرامون کاخ را برای ثبت حریم کاخ،  تملک کرده، چندسالی است که مردم روستای آتشکده در رویارویی با این کار سازمان میراث، مردگان خود را در حریم این یادمان هزاران ساله، به خاک می سپارند.
  سیاوش آریا گفت: «پس از گفت و گو با نگهبانان کاخ و شماری از اهالی روستای آتشکده که روستایی کوچک و سرسبز در کنار این کاخ است، فهمیدم که زمین های پیرامون کاخ اردشیر تا نزدیک به 15 سال پیش از آنٍ کشاورزان و روستاییان بوده و در آن کشاورزی می کرده اند که سازمان میراث فرهنگی آن ها را گرفته و پیرامونش یعنی گرداگرد حریم درجه یک کاخ، سیم خاردار کشیده است و البته به روستاییان پیمان همکاری داده و گفته که در برابر به آن ها زمین داده و یا پول زمین ها را پرداخت می کند.»
  به گفته ی اهالی، سازمان میراث پس از گذشت این همه سال هنوز  در ازای زمین ها، نه پولی پرداخت کرده و نه زمین معوضی داده است. از همین روی روستاییان، چندسالی است که در برابر بدقولی سازمان میراث، مردگانشان را در حریم کاخ، به خاک می سپارند تا دست کم هزینه ای برای گورها نپردازند.
  به گفته ی آريا، بنابر شواهد و گفته ی اهالی، سازمان میراث نیز با این کار روستاییان، مخالفتی نکرده است. سياوش آريا گفت: «یکی از اهالی روستا گفته؛ هنگامی که میراث فرهنگی به پیمان خود وفادار نبوده و بر بازمانده های نیاکانی ارزشی نمی گذارد از مردمان این روستا چه چشمداشتی دارید؟ »
  به هر روی این روزها هر گردشگری، حتا  از نوع ارزآورش، اگر به کاخ اردشیر بابکان، سردودمان سلسله ی ساسانی سری بزند، در چند قدمی این کاخ تاریخی، سنگ قبرهایی می بیند که هیچ گونه هم خوانی با فضا و مکان این جایگاه ندارد.
 در و دیوار این کاخ که در برخی نوشته ها به آتشکده فيروزآباد، نامور است چندگاهی است که همچون گردشگران تا چشم می گشایند، مرگ را به چشم می بینند و مویه ها را به نظاره نشسته اند.

 






فرتورها از سياوش آريا است.






تاريخ : چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:سیاوش آریا,کاخ اردشیر,حریم کاخ,حریم,آتشکده فیروز آباد,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 

یک روز یه ترکه



در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم  

شرم خندیدن، به  مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم.  

کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...

با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.

رخشان بنی اعتماد

 

  آنقدر این مطلب را

 بخوانیم تا عادتهای قجری در خندیدن به

 هموطن( آنكه در دیده ما جا دارد ) در ما بمیرد

 و با هم یكی  باشیم

مثل همیشه،

 مثل زمانهای سختی و مثل زمانهای جشن و افتخار



یک روز یه ترکه


نامش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛

خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم

 
   یه روز یه رشتیه..

 
نامش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛

اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد

 

 یه روز یه لره...


نامش کریم خان زند بود، بنیانگذار سلسله زندیه؛

ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد

 
 
 یه روز یه قزوینی یه...

 
به نام علامه دهخدا ؛

از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد

 
یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و  رشتی و  لر  و  اصفهانی


تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو پیدا کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛

 حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم

این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند

پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه
 





ارسال توسط سورنا

 

عکسی که از طرف ناشنال جئوگرافيک برنده ی جايزه ی سال 2009 شد

          اين عکس نمايانگر اوج سادگی، بازگشت به طبيعت، فرو رفتن در خلسه و تفکر، و...


ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 19 فروردين 1391برچسب:الخلیج العربی,خلیج عربی,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی