به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا

 

درود...

وقتی سارا دخترک هشت ساله ای بود، شنيد که پدر ومادرش درباره برادر کوچکترش صحبت مي کنند. فهميد برادرش سخت بيمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند. پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزينه جراحی پرخرج برادر را بپردازد. سارا شنيد که پدر آهسته به مادر گفت: فقط معجزه می تواند پسرمان را نجات دهد.

 
سارا با ناراحتی به اتاق خوابش رفت و از زير تخت، قلک کوچکش را درآورد. قلک را شکست، سکه ها را روی تخت ريخت و آنها را شمرد، فقط 5 دلار.

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2012/7/11/11111.jpg

سپس آهسته از در عقبی خانه بیرون و چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت. جلوی پيشخوان انتظار کشيد تا داروساز به او توجه کند ولی داروساز سرش شلوغ تر از آن بود که متوجه بچه ای هشت ساله شود. دخترک پاهايش را به هم می زد و سرفه می کرد، ولی داروساز توجهی نمی کرد، سرانجام حوصله سارا سر رفت و سکه ها را محکم روی شيشه پيشخوان ريخت.

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2012/7/11/22222.jpg

داروساز جا خورد، رو به دخترک کرد و گفت: چه می خواهی؟
دخترک پاسخ داد: برادرم خيلی مريض است، می خواهم معجزه بخرم.
داروساز با تعجب پرسيد: ببخشيد؟!!

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2012/7/11/33333.jpg

دختـرک توضيح داد: برادر کوچک من، درون سـرش چيزی رفته و بابايم می گويـد که فقط معجـزه می تواند او را نجات دهد، من هم می خواهم معجزه بخرم، قيمتش چقدر است؟


داروساز گفت: متاسفم دخترجان، ولی ما اينجا معجزه نمی فروشيم.


چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت: شما را به خدا، او خيلی مريض است، بابايم پول ندارد تا معجزه بخرد اين هم تمام پول من است، من کجا می توانم معجزه بخرم؟

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2012/7/11/44444.jpg

 

مردی که گوشه ای ايستاده بود و لباس تميز و مرتبی داشت، از دخترک پرسيد: چقدر پول داری؟
دخترک پول ها را کف دستش ريخت و به مرد نشان داد. مرد لبخنـدی زد و گفت: آه چه جالب، فکـر می کنم اين پول براي خريد معجزه برادرت کافی باشد!
سپس به آرامی دست او را گرفت و گفت: من مي خواهم برادر و والدينت را ببينم، فکر می کنم معجزه برادرت پيش من باشد.

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2012/7/11/55555.jpg

 

فردای آن روز عمل جراحی روی مغز پسرک با موفقيت انجام شد و او از مرگ نجات يافت.
پس از جراحی، پدر نزد دکتـر رفت و گفت: از شما متشکـرم، نجات پسرم يک معجـزه واقعـی بود، می خواهم بدانم بابت هزينه عمل جراحی چقدر بايد پرداخت کنم؟

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2012/7/11/66666.jpg

دکتر لبخندی زد و گفت: پنج دلار بود که پرداخت شد .  

 

آن مرد ، دکتر آرمسترانگ فوق تخصص مغز و اعصاب در شيکاگو بود.

 
خيلی دوست داشتم همه جراحان و پزشكان  ايرانی این متن را می خواندند!!!

 

 





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


پس از حدود دو ماه کاوش در بخش انتهایی آبراهه های تخت جمشید تا کنون بخشهایی از سه رشته کانال و همچنین قسمتهایی از یک ساختار نامشخص شناسایی شده است.
 


به گزارش مشرق به نقل از مهر، علی اسدی، سرپرست تیم کاوش آبراهه های تخت جمشید گفت: بخشی از این کانال شناسایی شده نشانگر استفاده از بلوک های سنگی تراش خورده بوده و به نظر می رسد همانند کانالهای زیر تختگاه سرپوشیده بوده است. عمق این کانال هنوز به درستی مشخص نیست. با این حال عرض آن حدود 60 سانتی متر است. همچنین جهت این کانال نیز جنوب شرقی _ شمال غربی است.

وی بیان کرد: پس از حدود دو ماه کاوش در بخش انتهایی آبراهه های تخت جمشید تا کنون بخشهایی از سه رشته کانال و همچنین قسمتهایی از یک ساختار نامشخص شناسایی شده است. نخستین کانال شناسایی شده، آبراهی است که از محل خروجی کانالهای تخت جمشید به سمت جنوب امتداد یافته و کارکرد اصلی آن انتقال آب جمع شده در داخل کانالهای زیرزمینی تختگاه به بیرون این مجموعه است.
اسدی تصریح کرد: همچنین تاکنون بقایای دو کانال دیگر نیز شناسایی شده که دارای جهتهای حرکت متفاوتی نسبت به کانال نخست است یکی از آنها که دارای جهت شرقی غربی است، در فاصله سی متری ضلع جنوبی تختگاه شناسایی شده و به نظر می رسد با کانالی که از سمت شمال، یعنی از محل خروجی آبراهه های تخت جمشید به سمت جنوب امتداد داشته در یک نقطه برخورد می کنند و به هم می پیوندند.



اسدی گفت: همچنین در کنار این کانال ( دومین کانال شناسایی شده) بقایای یک ساختار نامشخص که شامل بخشهایی از یک سطح سکو مانند شفته آهکی است نیز شناسایی شده و نشانگر این است که به جز کانال ها، بناها و یا ساختارهای دیگری نیز در ضلع جنوبی تختگاه قرار داشته است.



وی گفت: همچنین براساس آخرین نتایج به دست آمده در کاوش های یکی دو روز اخیر، بقایای یک کانال دیگر نیز در فاصله حدود 50 متری جنوب تختگاه شناسایی شده، که این ساختار دارای کیفیت متفاوتی از نظر ساخت با دو کانال دیگر است.



اسدی بیان کرد: مجموعه این کانالهای شناسایی شده نشان می دهد که ساختارهای مختلفی در ضلع جنوبی تختگاه تخت جمشید در دوره هخامنشی وجود داشته و شاید بتوان آنها را با باغهایی که احتمالا در فاصله میان ضلع جنوبی تختگاه و مجموعه بناهای برزن جنوبی قرار داشته مرتبط دانست.

سرپرست تیم کاوش آبراهه های تخت جمشید با بیان اینکه تا کنون بیش از 50 متر کانال از دوره هخامنشی کشف شده است تصریح کرد: در کاوش آبراهه ها مجموعه ای از سفالهای هخامنشی در کف کانالها و چندین عدد سرپیکان های ویژه این دوره و چندین شی کوچک فلزی دیگر پیدا شده است.

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی





تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:اسدی,تختگاه,آبراه,آبراهه,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



١٠٠ رشته قنات در کرمان خشكيد



  خبريار امرداد-نگار پاكدل :

 مدیر آب‌ و‌خاک جهاد کشاورزی استان کرمان گفت: «به شوند خشکسالی، 100 رشته قنات در کرمان خشک شده است
 
به گزارش مهر، «ابراهیم یوسفی»، افزون بر سخن بالا یادآور شد: «تخلیه‌ی سالانه‌ی قنات‌های استان کرمان 1.2میلیارد مترمکعب است که نشان‌دهنده‌ی ارزش و اهمیت این منابع در فراهم ساختن آب این استان‌ است
  وی از وجود دو هزار و 870 رشته قنات در استان کرمان آگاهی داد و گفت: «با این‌حال به شوند خشکسالی‌های پی‌در‌پی در کرمان که امسال به پانزدهمین سال خود رسیده است، شماری از این قنات‌ها خشک و از چرخه‌ی فراهم‌سازی آب بیرون رفته‌اند
  یوسفی، با بیان این‌که بهسازی قنات‌ها بسیار هزینه‌بر است، افزود: «در استان کرمان سالانه نزدیك به پنج میلیارد تومان به این كار ویژه شده و به كار گرفته می‌شود
  وی با یادآوری این‌كه سالانه چیزی برابر با 420 تا 450 رشته قنات در شمال استان کرمان بهسازی می‌شود گفت: «در زمینه‌ی بهسازی این منابع آبی به اعتبارات بالایی نیاز داریم






ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 کوشش 50 ساله‌ی یک آلمانی‌تبار فرانسوی برای ویرایش و چاپ شاهنامه
   
 
  پویان پشوتنی :
  چه انگیزه‌ای دانشمندی بیگانه را برآن می‌دارد تا 50 سال از زندگی خود را بر سر ویرایش و برگردان شاهنامه‌ی فردوسی بگذارد و تا واپسین روزهای زندگی، دست از کار توان‌فرسای خود نکِشد؟ چنین دانشوری را باید شناخت و کار کم‌مانند او را ارج‌گزارد.
 «ژول مول» زمانی که از سوی مدرسه‌ی زبان‌های خاوری پاریس ماموریت یافت تا شاهنامه را ویرایش و چاپ کند، می‌دانست کار دشواری را آغاز کرده است که به سرانجام رساندن آن بردباری و زمان بسیاری می‌خواهد. او زندگی و کوشش خود را به تمامی به‌کار بُرد تا کاری را که در پیش گرفته است، سنجیده و استوار، به انجام برساند. هرچند مرگ، این بخت را به او نداد تا چاپ واپسین جلد شاهنامه را ببیند، اما زمانی که چشم از جهان فروبست می‌دانست که خویشکاری‌اش را به درستی انجام داده است.

 رهاکردن کرسی دانشگاه و فراگرفتن زبان و ادبیات فارسی
 ژول مول در سال 1800 میلادی در اشتوتگارت آلمان زاده شد. در روزگار جوانی و دانش‌اندوزی روی به فلسفه آورد و از دانشگاه توبینگن درجه‌ی دکترا گرفت. مول پیشنهاد سرپرستان دانشگاه را برای تدریس فلسفه رد کرد. زیرا دلبستگی بسیارش به فرهنگ و زبان فارسی، او برانگیخته بود تا راهی فرانسه- پایتخت فرهنگی اروپا-  شود و در مدرسه‌ی زبان‌های خاوری آن‌جا(کلژدوفرانس) درس بخواند و بر دانش خاورشناسی خود بیفزاید. به ویژه آن‌که در آن‌جا خاورشناس نامداری چون «سیلوستر دو ساسی» سرگرم تدریس بود. مول در نزد او دانش اندوخت و پژوهش‌هایش را گسترش داد. در این زمان او 23 ساله بود و شهروندی(:تابعیت) کشور فرانسه را پذیرفته بود.
 تنها 3 سال پس از آن، به چنان پیشرفت و استادیی رسیده بود که دولت فرانسه از او خواست یک بخش از پروژه‌ای را که به نام «مجموعه‌ی خاوری(:شرقی)» نامیده می‌شد، به سرانجام برساند. بخشی که بر دوش مول گذاشته شد، ویرایش شاهنامه و برگردان آن به زبان فرانسه بود. او بی‌درنگ دست به کار شد و در گام نخست دستنویس‌های باارزش شاهنامه را گردآوری کرد. 8 دستنویس از آنِ کتابخانه‌ی پادشاهی فرانسه بود؛ 13 دستنویس در کتابخانه‌ی کمپانی هندشرقی در لندن نگهداری می‌شد؛ 2 دستنویس از آنِ «سر جان ملکم»- تاریخ‌نگار و سیاستمدار انگلیسی-  بود و نشان یک دستنویس دیگر را در کلکته یافته بود. افزون بر آن از هر فرصتی برای شناخت بهتر شاهنامه بهره می‌بُرد. نه تنها دست به بررسی حماسه‌نامه‌های پس از شاهنامه زد، بلکه هنگامی که شنید هیاتی از سوی دولت فرانسه رهسپار ایران است(1839 میلادی)، از یکی از همراهان هیات خواست تا معنای برخی از اصطلاحات و واژگان دشوار شاهنامه را از استادان ایرانی بپرسد و در بازگشت، او را آگاه سازد. زمانی هم که دریافت «ترنر ماکان» شاهنامه را در کلکته چاپ کرده و نسخه‌ای از چاپ او به پاریس رسیده است، از آن ویرایش هم بهره بُرد تا چاپی استوار و درخور اعتماد از شاهنامه منتشر کند. هم‌چنان که چاپ سنگی شاهنامه را که در تهران منتشر شده بود، نادیده نگرفت.

  فراهم آوردن کهن‌ترین دستنویس‌های شاهنامه
 بررسی‌های آغازین ژول مول 5 سال به درازا انجامید. تا آن‌که 33 دستنویس از شاهنامه را گرد آورد و دست به کار توان‌فرسای سنجش آن‌ها زد. سرانجام 12 سال پس از پذیرفتن ماموریتش، نخستین جلد از ویرایش و برگردان شاهنامه را آماده کرد(1838 میلادی). در چاپ او، یک رویه از کتاب، بیت‌های شاهنامه را دربرمی‌گرفت و رویه‌ی رو‌به‌روی آن دربردارنده‌ی برگردان فرانسوی همان بیت‌ها بود.
به دستور لویی هیجدهم- پادشاه فرانسه- چاپ شاهنامه‌ی مول در چاپخانه‌ی سلطنتی آغاز شد. جلد دوم 4 سال پس از آن، جلد سوم در 1846، جلد چهارم در 1855، جلد پنجم در 1866 و جلد ششم در 1868 چاپ شد و تاثیری ماندگار بر ادبیات فرانسه گذاشت؛ هم‌چنان‌که بر اعتبار علمی ژول مول بسیار افزود. «لامارتین» و «ویکتور هوگو»، دو تَن از نویسندگان نامدار فرانسوی بودند که از راه برگردان مول با شاهنامه‌ی فردوسی آشنا شدند و از آن تاثیر گرفتند.
 در سال 1870 میلادی میان فرانسه و پروس(:آلمان) جنگ روی داد. مول که آلمانی‌تبار بود، از بیم بدگمانی فرانسویان، پاریس را ترک کرد و راهی انگلستان شد. با این همه، گروهی از پاریسی‌ها به خانه‌ی مول یورش بُردند و بخش‌هایی از یادداشت‌ها و رویه‌های چاپ شده‌ی جلد پایانی شاهنامه را از میان بُردند. 5 سال پس از آن، زمانی که مول به پاریس بازگشته بود، برادرش- روبر- درگذشت. این رویداد ناگوار که تاثیری ژرف و ویران‌کننده بر ذهن و روان مول گذاشت، نتوانست او را از ادامه‌ی کارش بازبدارد. مول با کوشش بسیار سرگرم چاپ جلد واپسین شاهنامه(جلد هفتم) شد. اما زمانی که به بخش «شیون باربد بر مرگ خسروپرویز» رسیده بود، در بستر بیماری چشم از جهان فروبست و پس از 50 سال تلاش بی‌گسست برای چاپ شاهنامه، دفتر زندگیش در 76 سالگی( 4 ژانویه 1876) بسته شد. شاگرد وفادار او، «باربیه دومنار»، کار استاد را ادامه داد و برگ‌های اندک بازمانده‌‌ی شاهنامه را ویرایش و چاپ کرد.
 شاهنامه‌ی ژول مول، شاهکار صنعت چاپ در سده‌ی نوزدهم میلادی
 چاپ ژول مول، جدای از ارزش‌های علمی و نسخه‌شناسی آن، یکی از نفیس‌ترین چاپ‌های شاهنامه به شمار می‌رود و هنوز هم در گرانبهایی و زیبایی چاپ، کم‌مانند است. این کتاب در اندازه‌ی بزرگ سلطانی، با کاغذ نفیس و حروف درشت و چشم‌نواز، که از شاهکارهای صنعت چاپ است، انتشار یافت. در سال 1976، هم‌زمان با یکصدمین سال درگذشت مول، بنیاد شاهنامه‌ چاپ افستی از این کتاب، در اندازه‌ی کوچک‌تر و با شمارگان 625 دوره، منتشر کرد. متن فارسی کتاب، به یاری استاد مجتبا مینوی دوبار در سال‌های 1344 و 1353، و از سوی  سازمان کتاب‌های جیبی انتشار یافت. در سالیان گذشته نیز چاپ دیگری از ویرایش ژول مول(بدون برگردان فرانسوی آن) با پیشگفتاری از استاد محمدامین ریاحی، چاپ و پخش شد.
 برگردان ژول مول از شاهنامه را رسا، روان و وفادار به متن دانسته‌اند. او به شیوه‌ای امانتدارانه برگردان خود را، تا آن‌جا که شدنی بود، واژه به واژه انجام داده است. یکی از آرزوهای مول، که همواره آن را بر زبان می‌آورد، چاپ شاهنامه در اندازه‌ی کوچک بود تا همه‌ی فرانسوی‌ها توانایی دسترسی به آن را داشته باشند. این آرزوی مول، پس از مرگ او، به دستیاری همسرش برآورده شد.

 یاری‌نامه:
 «نامه‌ی ایران»، 1384، جلد 1- جستار تهمورس ساجدی/ «متن‌شناسی شاهنامه‌ی فردوسی»،  1385، جستار ایرج افشار/  «شاهنامه متن بینافرهنگی»- 1388، جستار بهمن نامور مطلق/ «فردوسی»، 1375- محمدامین ریاحی





تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:پویان پشوتنی,پویا,پویان,ژول,ژول مون,مون,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  رويش درختچه بر روی برج ارگ كريم‌خان!



  خبريار امرداد- نگار پاكدل :

 «ارگ‌کریم‌خان‌زند» كه در مرکز شهر شیراز جای گرفته، شاخصترین و نامورترین یادگارهای بر‌جای‌‌مانده از وکیلالرعایای معروف است. بنابر گزارشات، این‌ روزها درختچه‌هایی بر روی برج ضلع‌ شمال‌باختری(:غربی) این ارگ  روییده‌اند. چون آب باران از ناودان‌های این ارگ به خوبی تخلیه نمی‌شوند این درختچه‌ها روییده‌اند و در بی‌توجهی مسوولان در نگهداری از این بنای تاریخی، در حال ریشه دواندن و بزرگ شدن هستند.
 
به گزارش میراث‌فرهنگی، «فرخ رضوی»، کارشناس میراث‌فرهنگی گفت: «رشد گیاه در بلندای نزدیك به 10 متری برج ارگ نشان میدهد در این بخش منبعی از نم(:رطوبت) هست که آب این گیاهان را فراهم می‌سازد و این موضوع میتواند برای این بخش از برج آسیب‌رسان باشد. همچنین ریشه دواندن درختچهها و گیاهان در میان بافت تاریخی یادمانی مانند ارگ‌کریم‌خان، افزایش ترك میان آجرهای بنا را درپی خواهد داشت و به ایجاد ترکهای بزرگ در آن می‌انجامد
 این کارشناس همچنين افزود: «این رويداد در شرایطی رخ می‎دهد که به‌سادگی و بدون هیچ هزینه‎ای می‎توان این گیاهان را از روی دیوارهای ارگ ‌کریم‌خان پاکسازی کرد تا در آینده برای اين ارگ  مشکلی ایجاد نکنند، اما مسوولان میراث فرهنگی با کم‎توجهی به اين‌چنين آسیب‏هایی، زمان رشد و بزرگ شدن به گیاهان داده که می تواند آسیب‎های بسيار برای ارگ در پی داشته باشد.»






تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:ارگ,ارک,ارگ کریم خان,کریم,کریم خان,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 زرتشت نخستین شاعر ایرانی بود
   
 
  خبرنگار امرداد :

  «سرگذشت شعر در ایران» کتابی است به قلم علی‌اصغر سیدآبادی که از سوی انتشارات افق به چاپ رسیده است.
 به گزارش خبرگزاری مهر، این کتاب از مجموعه «فرهنگ و تمدن ایرانی» به چاپ رسیده و در آن سعی شده از شکل‌گیری شعر و افسانه‌های مربوط به آن تا شعر معاصر در ایران زمین صحبت شود.
 شعر در ایران سابقه کهن دارد و در سالیانی دراز دربردارنده آرزوها و آمال ایرانیان بوده است.
 «سرگذشت شعر در ایران» کتابی است درباره شعر در ایران از آغاز پیدایش شعر فارسی تا روزگار ما. این کتاب یکی از کتاب‌های مجموعه‌ای است که به سرگذشت فرهنگ، علم و هنر در ایران می‌پردازد. اثر حاضر گرچه برای نوجوانان تالیف شده اما برای همه علاقمندان خواندنی و مفید است.
 در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: اگر در لابه‌لای برگ‌های تاریخ به دنبال نخستین شعرهای ایران زمین بگردیم به نام زرتشت می‌رسیم. تاریخ‌نویسان از او به عنوان نخستین شاعر یاد کرده‌اند. گاهان که با نام گات‌ها یا گاث‌ها هم شناخته می‌شود بخشی از کتاب زرتشت با اوستا است که آن را نه تنها اولین شعرهای مکتوب ایران که کهن‌ترین نوشته‌ای می دانند که از ایرانیان به جای مانده است.
 «سرگذشت شعر در ایران» در شمارگان 2 هزار نسخه و قیمت 2 هزار تومان با عکس‌هایی از شاخص‌ترین و تاثیرگذارترین افراد در جریان شعر ایران از گذشته تا امروز منتشر شده است.





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


تصویر کوروش کبیر در معبد اورشلیم

ah4qgq3xm32w3bgc6ga.jpg
نقاشی اثر «گوستاو دوره» نقاش فرانسوی، سال ۱۸۶۶ میلادی.

یهودیان دوران باستان سه معبد بزرگ و اصلی در شهر اورشلیم ساختند، معبد اول یا همان معبد سلیمان (هیکل سلیمان) ، معبد دوم یا معبد اورشلیم و معبد سوم یا همان معبد هرود. این معابد بعد از حمله بختنصر پادشاه بابل به اورشلیم و اسارت بسیاری از یهودیان آسیب بسیار زیادی دیدند و از رونق افتادند.

در این نقاشی کورش پس از آزاد سازی یهودیان در بابل و فتح اورشلیم بازگشایی معبد اورشلیم را با آنها جشن میگیرد.
آپلود سنتر , پرآپ , PerUp.Ir,آپلود سنتر پارسی و حرفه ای





تاريخ : سه شنبه 13 تير 1391برچسب:کوروش,اورشلیم,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


آیا واقعا آخر شاهنامه خوش است؟

به یقین تاکنون جمله “شاهنامه آخرش خوش است” را شنیده اید و شاید خود نیاز بارها آنرا به کار برده اید. اما این جمله از کجا آمده است و آیا واقعا آخر شاهنامه خوش است را در ادامه بحث می کنیم…


در ابتدا عرض شود که این عبارت کنایه است زیرا آخر شاهنامه سقوط ایران بدست عربان و کشته شدن رستم فرخزاد و گریز یزدگرد سوم و نهایتا کشته شدن وی و همچنین قطع امید مردم از بیرون راندن اعراب جاهل است. پس چطور می تواند خوش باشد؟ لذا زمانی این ضرب المثل را به کار می برند که بخواهند شخص را به نوعی تهدید کنند و به او بفهمانند آخر و عاقبت خوبی برایش ندارد. دکتر فریدون جنیدی در یک برنامه رادیویی زنده در مورد سوال خانمی که از وی پرسید: چرا می گویند آخر شاهنامه خوش است؟ چنین جواب داد:
«این گفته ی دشمنان ایران است . چه گونه می شود که آخر شاهنامه که ما همه ی هستی و دار و ندارمان را از دست می دهیم ، خوش باشد ؟ نه ! این گفته ی دشمنان ایران است. و حتّی یکی از این دشمنان کتابی به همین نام چاپ کرده است : آخر شاهنامه ، که می گوید هر که درباره ی شاهنامه کار کرده ، در آخر بدبخت شده . من ، خود ، عمر خرّم خود را در راه شاهنامه نهادم و اکنون خوشبخت ترین مرد جهانم. »
در آخر شاهنامه جز اندوه فردوسی از ویرانی ایران بدست تازیان و تباه شدن نژاد ایرانی و مرثیه وی در این راه چیزی نخواهید یافت.


نمونه ای را در زیر با هم می خوانیم:


چو با تخت منبر برابر شود     همه نام بوبکر و عمر شود
تبه گردد این رنج‏های دراز    نشیبی دراز است پیش فراز
نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر       کز اختر همه تازیان راست بهر
بپوشند از ایشان گروهی سیاه       ز دیبا نهند از بر سر کلاه
نه تاج و نه تخت و نه زرینه کفش     نه گوهر نه افسر نه رخشان درفش
برنجد یکی، دیگری بر خورد       به داد و به بخشش کسی ننگرد
ز پیمان بگردند و از راستی     گرامی شود کژی و کاستی
پیاده شود مردم رزم‏جوی     سوار آنکه لاف آرد و گفتگوی
کشاورز جنگی شود بی‏ هنر         نژاد و بزرگی نیاید به بر
رباید همی این از آن، آن از این       ز نفرین ندانند باز آفرین
نهانی بتر ز آشکارا شود       دل مردمان سنگ خارا شود
بداندیش گردد پدر بر پسر      پسر همچنین بر پدر چاره‏ گر
شود بنده‏ ی بی ‏هنر شهریار     نژاد و بزرگی نیاید به کار
به گیتی نماند کسی را وفا       روان و زبان‏ها شود پر جفا
از ایران و از ترک و از تازیان      نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود       سخن‏ها به کردار بازی بود
همه گنج‏ها زیر دامن نهند         بمیرند و کوشش به دشمن دهند
چنان فاش گردد غم و رنج و شور      که رامش به هنگام بهرام گور
نه جشن و نه رامش، نه گوهر نه نام      به کوشش ز هر گونه سازند دام
زیان کسان از پی سود خویش       بجویند و دین اندر آرند پیش


چند نکته:
- رفتن تخت شاهی (به نشانه‏ی نظم و ثبات کشور) و آمدن جنگ،
- رنج‏های دراز: تلاش ایرانیان برای ساختن تمدنی بزرگ (از زمان کوروش بزرگ ۶٠٠ پیش از میلاد مسیح تا زمان یزدگرد ۶٢٠ پس از میلاد)
- تخت و دیهیم (تاج) و شهر: زندگی شهری (تمدن)
- برتجد کسی، دیگری بر خورد: کس تلاش کند و دیگری سود ببرد
- داد و بخشش: عدالت و بخشش از ارزش‏های مهم اجتماعی
- پیمان و راستی: از ارزش‏های فرهنگ ایرانیان. کژی و کاستی: از پادارزش‏ها
- پیاده شدن: بی‏ارج شدن. سوار: محترم
- نژاد و بزرگی: از ارزش‏های ایرانیان
- شهریار شدن بندگان بی‏ارزش: عربان از زیردستان بی‏اهمیت ساسانیان بودند
- دهقان: عربی شده‏ی دهگان. دهگان بزرگ و سرور ده در زمان ساسانیان بود. به نوعی اشراف محلی
- کشاورز جنگی: صنعت ایرانیان کشاورزی بود در حالی که عربان بیشتر تاجرپیشه بودند و به علت شرایط جغرافیایی خود با کشاورزی میانه‏ی خوبی نداشتند. مثلا مکیان به اهل یثرب (مدینه‏ی قبل از اسلام) که کشاورزی می‏کردند به طعنه می‏گفتند آب‏کش و حمال!





ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  يک زبان‌شناس گفت:
  «هخامنش» يعنی «دوستدار انديشه»



  خبرنگار امرداد - شهداد حیدری :

  «هخامنش به معنای "دوستدار اندیشه" است. باید دید هخامنشیان چه فرهنگ و اندیشه‌ی والایی داشته‌اند که چنین نام سنجیده‌ و بامعنایی را برای قوم خود برگزیده‌اند.  چنین فرهنگی را باید شناخت و درباره‌ی آن اندیشید.»
آن‌چه بازگو شد، بخشی از سخنان مهمند شیدرنگ، زبان‌شناس، درباره‌ی گذشته‌ی باستانی ایران و برپایی شاهنشاهی‌های ماد و هخامنشی بود. او در ادامه افزود: «تا روزگار داریوش بزرگ، هیچ نوشته‌ی تدوین‌شده‌ای درباره‌ی تاریخ ایران در دست نداریم. آن‌چه می‌دانیم اشاره‌های پراکنده‌ای است که در بایگانی‌ دولت‌های آشور و بابِل آمده است. برای نمونه، در سندی آشوری می‌خوانیم که بانویی، کالایی را فروخته است. در این سند 2 تاریخ آمده است که یکی از آن‌ها اشاره به مرگ کمبوجیه‌(نیای کوروش بزرگ) دارد. تنها از این اشاره است که پی به تاریخ درگذشت کمبوجیه می‌بریم.»
به سخن شیدرنگ، در اسناد 2900 سال پیش از میلادِ آشوری‌ها، از قومی آریایی نام بُرده شده است که دام‌پرور و پرورش‌دهنده‌ی اسب بوده‌اند. این قوم همان مادها بوده‌اند. به فاصله‌ی 50- 60 سال پس از آن، باز در اسناد آشور از جایگیری(:استقرار) قوم ماد در جنوب دریاچه‌ی چیچست و قوم پارس در جنوب ایران، یاد می‌شود و بدین‌گونه آگاهی‌های تازه‌ای درباره‌ی آن‌ها به‌دست می‌آوریم.

  پیشینه‌ی تاریخی مادها
 
شیدرنگ درباره‌ی پیشینه‌ی تاریخی مادها افزود:«مادها از ایل‌های گوناگونی تشکیل شده بودند و پیشه‌ی آن‌ها دامداری بود. همواره هم میان این ایل‌ها اختلاف‌ها و جدایی‌هایی پدید می‌آمد. تا آن که سرانجام تصمیم گرفتند کنار هم بنشینند و با هم‌سگالی و هم‌اندیشی، به تدبیر و چاره‌اندیشی کارها بپردازند. کسی که مادها را گردهم آورد، "دیااکو" نام داشت. جایی هم که برای گفت‌وگو برگزیدند، "هگمتانه" نامیدند، که به معنای "جای گردآمدن" بود. مادها سالی یک‌بار در هگمتانه به دیدار هم می‌آمدند و درباره‌ی کارها به رایزنی می‌پرداختند. اما سرانجام آشوری‌ها، دیااکو را تبعید کردند و از سرزمین‌ خود راندند.»
 

 هووخشتره، فرمانروای نیک
  شیدرنگ درباره‌ی ادامه‌ی شاهنشاهی مادها پس از دیااکو، گفت:«پس از رویداد تبعید دیااکو، "فره‌ورتیش" جانشین او شد. نام او با واژه‌ی "فروردین" هم‌ریشه است. در این زمان هم‌چنان دست‌اندازی‌ آشوری‌ها ادامه داشت. برپایه‌ی اسناد بجا مانده از بایگانی آشور می‌دانیم که آن‌ها در یکی از یورش‌های‌شان به ایران، 100 هزار تَن زن و مرد و کوچک و بزرگ را به اسارت گرفتند و یک میلیون ستور و رمه را با خود بُردند. فره‌ورتیش تصمیم گرفت با آشوری‌ها بجنگد. اما در پایان جنگ‌ها شکست خورد و کشته شد. پس از او "هووخشتَرَه" به پادشاهی رسید. این نام به معنای "فرمانروای نیک" است. در زمان او، مادها به آشور یورش بُردند و برای همیشه این دولت را از پهنه‌ی روزگار کنار زدند. جانشین او، "ایختوویگو" نام داشت که گفته‌اند پدر ماندانا، مادر کوروش بزرگ، بوده است. در زمان ایختوویگو بود که شاهنشاهی مادها به پایان رسید.»
به سخن شیدرنگ، باید شیوه‌ی برخورد خاندان هخامنشی با دولت آشور را سنجیده‌تر از رفتار مادها دانست. هنگامی که دولت آشور به ایلام یورش بُرد و آن دولت را از میان برداشت،  چون خاندان هخامنشی می‌دیدند که توان هماوردی با آشوری‌ها را ندارند، کوروش اول، پدربزرگ کوروش بزرگ، پسر خود، "آریاکو"، را با پیشکش‌های فراوان نزد "آشوربانیپال"، شاه آشور، فرستاد و او را به خدمت آنان گمارد. بدین‌سان و با چنین دوراندیشیی از نابودی خاندانش به‌دست آشوری‌ها، جلوگیری کرد.

 از ختن تا هیمالیا، گستره‌ی شاهی هخامنشیان

 شیدرنگ در پایان سخنانش، به هخامنشیان و بنیان‌گذاری شاهنشاهی بزرگ آنان اشاره کرد و گفت: «گستره‌ای که هخامنشیان بر آن فرمانروایی می‌کردند، از خُتن و دامنه‌ی تبت و هیمالیا، تا دریای اژه و سیاه و رود نیل ادامه داشت. در اسناد آن زمان آمده است که همسر داریوش بزرگ، بی‌هیچ نگهبانی، در سراسر این گستره راه می‌سپرد و به کارگاه‌هایی که خود بنیان گذارده بود، سرکشی می‌کرد. شگفت‌آور است که در پهنه‌ای بدین بزرگی، چنان امنیتی بوده است و مردم از چنان درک و احساس مسوولیت و پای‌بندی به راستی و درستی برخوردار بوده‌اند که بانویی از درباریان می‌توانست آزادانه و بی‌نگهبان، راه بسپارد و به کارهایش برسد.»
  این نشست در 10 تیرماه و در بنیاد جمشید جاماسیان برگزار شد. نقالی سامره مفتون پایان‌بخش نشست بود.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 هم‌زمان با برگزاری آیین آب‌پاشان

 

 چشمه‌ی تاریخی‌طبیعی «رکن‌آباد»، پاکسازی شد

 


 گردشگاهی که سطل زباله ندارد!

 خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

 نهم تیرماه، شماری از دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی با گردهمایی کنار چشمه‌ی رکن‌آباد، هم تیرگان راجشن گرفتند و هم به پاکسازی این گستره‌ی تاریخی و طبیعی پرداختند.
 
به گفته‌ی سیاوش آریا از دوستداران یادمان‌های تاریخی و طبیعی،  هم‌زمان با برگزاری جشن تیرگان و آب‌پاشان در کنار چشمه‌ی رکنی(رکن آباد)، این گردشگاه ملی از زباله، پاکسازی شد.
  چندی پیش، در گزارشی از سیاوش آریا، وضعیت ناخوشایند این گردشگاه، تصویر شد.‌ چشمه‌ای که خروشش، زیبایی و زلالی‌اش، الهام‌بخش نویسندگان و چکامه‌سرایان کشورمان از سده‌ها پیش بوده، چندگاهی بود که زباله‌دانی گردشگران شده بود و دیگر جایی در نوشته‌ها و سروده‌ها نداشت. اما اکنون با این همیاری مردمی، جانی دوباره گرفت.
  سیاوش آریا دراین‌باره گفت: «پس از بازتاب خبر زباله‌دان شده این چشمه، شماری از دوستداران زمین و طبیعت  با تماس‌های پی در پی و با ابراز نگرانی از وضعیت پیش آمده، خواستار پاکسازی این گستره شدند.»
به گفته‌ی وی چشمه‌ی رکن‌آباد، بخشی از خاطرات خوب همه‌ی شیرازی‌هاست، از همین روی خبر زباله‌دان شدنش، دل خیلی‌ها را به درد آورد.
  سیاوش آریا گفت: «با برنامه‌ریزی‌های انجام شده، ‌دیروز، ٩ تیرماه، تا اندازه‌ی بسیاری این گستره پاکسازی شد.»
آریا در دنباله‌ی سخنانش گفت: «هرچند این کار با چند تن آغاز شد اما در دنباله خیلی‌ها برای گردآوری زباله به ما پیوستند. هنگامی که به گردآوری زباله‌ها پرداختیم، آن‌هایی که برای گردش و لختی آسایش به دور از دود و ترافیک شهری به کرانه‌های این چشمه آمده بودند در گردآوری زباله‌ها همراهی‌مان کردند.»
  آریا از زبان یکی از کارگران این گردشگاه که ١٢ سال است در آنجا کار می‌کند و البته خواست که نامش گفته نشود، گفت: «بارها از مسوولین شهرداری خواسته شده که برای پاکیزگی چشمه‌ی رکن‌آباد کاری بکنند، دست‌کم با گذاشتن چندین زباله‌دان، از آلودگی بیش از اندازه‌ی این گردشگاه بکاهند اما مسوولین شهرداری در پاسخ به پیگیری‌ها گفته‌اند که؛ این وظیفه‌ی میراث فرهنگی است.»
  به گفته‌ی این کارگر، این موضوع هرچند با مسوولین میراث هم در میان گذاشته شده اما تاکنون کاری نشده است.
سیاوش آریا گفت:‌ «این گردشگاه ملی و کهن که هزینه‌ی بسیاری هم برای بازسازی آن شده، حتا یک سطل زباله هم ندارد!.»
آریا با اشاره به این که خود نیز پیگیری‌هایی در این باره داشته و با شهرداری شیراز و اکبرآباد تماس داشته و هنوز به نتیجه‌ای نرسیده گفت: «پرسش این است که آیا مسوولین شهرداری و یا میراث فرهنگی نبایست احساس مسوولیت کرده ودست کم چند سطل زباله در این جایگاه بگذارند؟ این پاکسازی اگر زباله‌دانی نباشد، چند روز دوام خواهد داشت.»
  چشمه‌ی رکن‌آباد در 12 کیلومتری شمال شیراز است و توسط رکن‌الدوله دیلمی در سال 338 مهی(ه.ق) ساخته شده است. این چشمه پس از گذر از دامنه‌ی کوه‌ها و تپه‌ها به سمت هفت‌تنان، حافظیه و باغ‌های پیرامون سرازیر می‌شده است. 

   
زباله‌ها در كنار گردشگاه ركن‌آباد- پيش از پاكسازی

آب‌پاشان به شادباش تيرگان

پاكسازی

پاكسازی چشمه ركن‌آباد


چشمه‌ی ركن‌آباد

گستره پس از پاكسازی
فرتورها از سياوش آريا است.

 





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

نام واقعی افراد سرشناس معروف !
 
کمال الملک —–> محمد غفاری

مارک تواین —–> ساموئل لنگهورن کلمنس

میرزاده عشقی —–> سید محمدرضا کردستانی

سیمین بهبهانی —–> سیمین خلیلی

امیر کبیر —–> تقی فراهانی

ذبیح الله منصوری —–> ذبیح الله حکیم الهی دشتی

م. امید —–> مهدی اخوان ثالث

شهریار —–> محمدحسین بهجت تبریزی

حافظ —–> شمس الدین محمد شیرازی

چارلی چاپلین —–> سِر چارلز اسپنسر چاپلین

پروین اعتصامی —–> رخشنده اعتصامی

صائب تبریزی —–> میرزا محمد علی

سلمان فارسی —–> روزبه

ستارخان —–> ستار قره‌داغی

میرداماد —–> میر برهان‌الدین محمدباقر استرآبادی

باقرخان —–> باقر تبریزی

نسیم شمال —–> سید اشرف‌الدین گیلانی

جبار باغچه بان —–> میرزا جبار عسگرزاده

بدیع الزمان فروزانفر —–> محمدحسین بشرویه‏ای

چه گوارا —–> ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا

سعدی —–> مُصلِح الدین مُشرف بن عَبدُالله

عزیز نسین —–> مَحمَت نُصرَت

آتا تورک —–> مصطفی کمال پاشا

ولتر —–> فرانسوا ماری آروئ

بودا —–> سیدارتا گوتما

بیل کلینتون —–> ویلیام جفرسون بلایت سوم

سیمون بولیوار —–> سیمون لوسی ارنستین ماری

پله —–> ادسون آرانتس دوناسیمنتو

نیما یوشیج —–> علی اسفندیاری

افلاطون —–> آریستو کلس

گلاب آدینه —–> گلاب مستعان

شیرین بینا —–> شیرین صدق گویا

مادر ترزا —–> آگنس گوک بژازین

بزرگ علوی —–> مجتبی علوی

نادره —–> حمیده خ;یر آبادی

تیتو —–> جوزپ بروز

ثریا قاسمی —–> مولود ملاقاسم

جان وین —–> ماریون موریسون

ایرج راد —–> اکبر حسنی راد

سیروس گرجستانی —–> علی اکبر محمدزاده گرجستانی

استالین —–> یوسف ویساریونوویچ ژوگاشویلی

سولات سار —–> پل پوت

فروزان —–> پروین خیر بخش

گوهر مراد —–> غلامحسین ساعدی

ر . اعتمادی —–> رجبعلی اعتمادی

م .. الف . به آذین —–> محمود اعتمادزاد

ملکه الیزابت —–> الیزابت الکساندرا مری ویندسور

ایرج —–> حسین خواجه امیری

پرویز یاحقی —–> پرویز صدیقی پارسی
 
ابوعمار —–> یاسر عرفات

ماکسیم گورکی —–> آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف

ملک الشعرا —–> محمدتقی بهار

عبدالکریم سروش —–> حسین حاج فرج الله دبّاغ

کیتارو —–> ماسانورى تکاهاشى

تروتسکی —–> لو داویدوویچ برونشتاین




ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 شمار يادمان‌های جهانی شده‌ی ايران به ١٥ رسيد
  برج قابوس و مسجد جامع اصفهان، ثبت جهانی شدند



  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
 برج قابوس به سياهه‌ي يادمان‌هاي جهاني پيوست. برج قابوس كه بلندترين برج آجری جهان و از شاهكارهای سرزمينمان ايران است در سی‎وششمین نشست کمیته‌ی میراث جهانی كه در كشور روسیه در حال برگزاری است، به رای هموندان اين كميته، به ميراث جهانی پيوست.
 
برج قابوس

 برج قابوس بن‌ وشمگیر در سده‌ی چهارم مهي(:قمری) به فرمان شمس‌المعالی قابوس بن‌وشمگیر از پادشاهان آل‌زیار ساخته شده و هم‌اکنون در مرکز شهر گنبدکاووس، بر فراز تپه‌ای بزرگ، بلندبالايی خود را به رخ مي‌كشد.

مسجد جامع اصفهان
 
 در اين نشست افزون‌بر برج قابوس، مسجد جامع اصفهان در سياهه‌ي يادمان‌های جهانی جای گرفت. اين مسجد كه بنابر كاوش‌های باستان‌شناسی بر روی نيايشگاهی ساسانی، ساخته شده، در ميدان عتيق اصفهان جای دارد. 
 این مسجد كهنسال دارای دو گنبد با طراحی‌های آجری بسيار زيبا است.
 از ايران تا پيش از برج قابوس و مسجد جامع اصفهان، ١٣ يادمان ديگر به سياهه‌ی يادمان‌های جهانی پيوسته بودند. ايران كه از سال ١٩٧٥ ميلادی به میراث جهانی یونسکو پيوسته، اكنون چهاردهمين و پانزدهمين يادمان‌های خود را نيز ثبت جهانی كرد.
 گزينه‌هايی كه  در این سياهه جای می‌گیرند از نظر فرهنگی یا طبیعی بايد بی مانند بوده و دارای ارزش جهانی باشند. چغازنبیل، تخت جمشید و میدان نقش جهان كه اين روزها زمزمه‌ی خارج شدنش از سياهه‌ی ميراث جهانی، اينجا و آنجا به گوش می رسد از نخستین جاهايی بودند که ثبت جهانی شدند.
 بم و فضای فرهنگی آن،‌ پاسارگاد،‌ گنبد سلطانیه،‌ بیستون، سه کلیسای مسیحی ارامنه به نام‌های سنت تادئوس،‌ سنت استپانوس و زور زور، سازه‌های آبی شوشتر، بقعه و خانگاه شیخ صفی‌الدین،‌ مجموعه بازار تاریخی تبریز و باغ‌های ایرانی پاسارگاد، ارم، چهلستون، فین، عباس‌آباد، شازده، دولت‌آباد، پهلوان‌پور و اکبریه از ديگر يادمان‌های جهانی شده‌ی ايران هستند.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 نویسنده‌ و پژوهنده‌ی فرهنگ ایران:
گناه از ماست اگر بزرگانمان را مي‌دزدند و تاريخمان را به نام خود مي‌كنند
  خلفای اموی، نخستين مصادره‌كنندگان
 
 خبرنگار امرداد - شهداد حیدری :
محمد بقايي  «گناه ماست که کشورهای پیرامونی ما، که هیچ‌کدام تاریخ و فرهنگ درخوری ندارند، آیین‌ها و چهره‌های ایرانی را به نام خود می‌کنند. نباید به این نگاه کنیم که چرا رادیو تلویزیون و مراکز فرهنگی، آن‌چنان که ما می‌خواهیم، کاری نمی‌کنند. خود ما باید عشق به ایران و آب و خاک و میراث فرهنگی‌مان را افزون‌تر و افزون‌تر کنیم. اگر چنین نباشد، امیدی به پدیداری(:تجلی) هویت ایرانی نیست.»

  پیش از خلفا، در تاریخ چیزی به نام مصادره‌، دیده نشده بود
 
آن‌چه بازگو شد، بخشی از سخنان محمد بقایی(ماکان)، نویسنده‌ و پژوهنده‌ی فرهنگ ایران، بود. او که درباره‌ی «مصادره‌ی چهره‌های فرهنگی ایران» سخن می‌گفت، در آغاز به پیشینه‌ی تاریخی چنین رویدادی اشاره کرد و گفت:«مصادره، جدای از معنای واژگانی آن، اصطلاحی است که هنگامی به‌کار می‌رود که دولتی، دارایی و مالی را که دارنده‌ای، ندارد و سرگردان است، به نام خود کند. چنین کاری نخستین‌بار در زمان خلیفه‌های اموی انجام شد. آن‌ها که در سنگدلی نامور آفاق بودند، هرچه از دارایی مردم را، که گمان می‌کردند از نیاز آن‌ها افزون‌تر است، به نام مصادره برمی‌داشتند. در زمان عباسیان نیز یکی از خلیفه‌ها به نام متوکل چندان از مال و اندوخته‌ی مردم مصادره کرد که کار به بریدن و مصادره کردن سرو کاشمر و تکه تکه کردن آن و بُردنش به بغداد کشید. پیش از خلفا، در تاریخ چیزی به نام مصادره‌، دیده نشده بود.»

  تازيان مصادره‌ی فرهنگی هم كردند
 به سخن بقایی، یک گونه‌ی دیگر از مصادره، «مصادره‌ی فرهنگی» است. هنگامی که اعراب به ایران آمدند، هر آن‌چه را که با باور آن‌ها هم‌خوانی نداشت، از میان بُردند. نمونه‌ی روشن آن آتش زدن کتابخانه‌ی فارس بود. پرفسور هشترودی، زمانی که نخستین انسان به ماه گام گذاشت، گفت که اگر اعراب کتابخانه‌ی فارس را نابود نمی‌کردند، انسان یک سده زودتر به ماه می‌رسید. اعراب، نخست نابود می‌کردند، سپس آن‌چه را که برخاسته از دانش و دریافت دیگران بود، به نام خود می‌کردند. زمانی هم رسید که آیین‌های ایرانی را تغییر دادند و از آنِ خود دانستند. همه‌ی کوشش سهروردی و دانشمندان ایرانیی همانند او، این بود که بگویند آن‌چه را شما به نام خود می‌خوانید، بسیار پیش‌تر در اندیشه و سخن ایرانیان بوده است. براي نمونه این سخن که اندیشه‌ی نیک، نخستین آفریده‌ی خداوند است، سخن ایرانیان است. مُثل افلاتونی، نیز نظریه‌ی دیگری است که این فیلسوف یونانی از اشوزرتشت گرفته است، بی‌آن‌که نامی از او بیاورد. مُثل افلاتون، همان فروهری است که ایرانیان آن را می‌شناخت.

  دزدیدن چهره‌های تاریخی و فرهنگی
 بقایی سپس افزود:«از چند دهه پیش، گونه‌ای دیگر از مصادره آغاز شده است؛ و آن دزدیدن چهره‌های تاریخی و فرهنگی کشور ماست. آن‌ها مجسمه‌ی بابک خرمدین و نظامی گنجوی را می‌سازند و شعرهایی ساختگی به قطران تبریزی و همام، که هر دو سخنورانی ایرانی هستند، نسبت می‌دهند. از آن‌سو برای آن‌که هویت‌سازی کنند، نام‌های جغرافیایی ما را هم می‌دزدند. امارات هر کاري می‌کند تا نام خلیج فارس را دگرگون كند. این همان اماراتی است که چند سال پیش چند روستا بود که شتر هم آن‌جا نمی‌رفت، اما اکنون با پول بادآورده‌ی نفت به جایی رسیده که با لاس‌وگاس و میامی پهلو می‌زند. این همه مستندات تاریخی گواه نام خلیج فارس است، اما امارات با خریدن رسانه‌های جهان، آن‌ها را برمی‌انگیزد که نامی دروغین بر خلیج فارس بگذارند. خود ما هم بی‌گناه نیستیم.»
 
 زبان فارسی زبان دوزخيان است!
 بقايی با اشاره به راديو و تلوزيون كشورمان، گفت: «هنگامی که در رادیو تلویزیون، که خود را رسانه‌ی ملی می‌نامد، گفته می‌شود که زبان فارسی، زبان دوزخیان است!، یا در شبکه‌ی چهار تلویزیون، نخست زیرنویس‌های عربی را نشان می‌دهند، آن‌گاه فارسی آن را می‌نویسند، چه انتظاری از همسایگانی داریم که همانند گرگ دندان تیز کرده‌اند تا میراث ما را به نام خود کنند؟ ترکیه‌ی همایشی برای مولانا برپا می‌کند و 800 هزار مهمان خارجی را به قونیه فرامی‌خواند. اما در این‌جا برای این که بگوییم ما هم ارزش مولانا را می‌دانیم، همایشی در یکی از مراکز برپا می‌شود و استادانی سخنرانی‌هایی ارایه می‌دهند و چندی پس از آن هم فراموش می‌شود که مولانای ایرانی را دیگران به نام خود کرده‌اند.»

  ما حتا يک كوچه هم به نام «دهخدا» نكرده‌ايم
 بقایی با خرده‌گیری از بی‌توجهی به میراث فرهنگی ایران، گفت: «میراث فرهنگی ما داستانی پُر آب چشم است. تخت جمشید همانند علفزار شده است. روستاییان کنگاور سنگ‌های نیایشگاه آناهیتا را، که بیش از تخت جمشید پیشینه دارد، با بیل و کلنگ شکستند و با خود بردند و خانه ساختند و هیچ‌کس پيگیری نکرد و نپرسید: چرا؟ یکی از چهره‌های فرهنگی بزرگ ایران، دهخدا است. پس از فردوسی، کسی به بزرگی این مرد نداریم که برای استواری و توانمندی زبان فارسی آن همه کوشش کرده باشد. اما یک پس‌کوچه هم در همه‌ي تهران پیدا نمی‌کنید که به نام او باشد. در کشور 80 میلیونی ما، تیراژ کتاب به 500 نسخه رسیده است.»
 
 فرهنگ‌نامه‌های بزرگ جهان، پورسينا را عرب ناميده‌اند و ما اعتراضی نكرديم 
 بقايی با گله از ناكارآمدي‌ها در بخش مديريت فرهنگی كشور گفت: «هر گونه که بنگریم، مدیریت کلان فرهنگی ما درخور انتقاد است. فرهنگ‌نامه‌ای عربی به نام "المنجد" در همین تهران اجازه‌ی فروخته شدن می‌یابد که در آن نام خلیج فارس را "خلیج" نوشته‌اند. شعری در روزنامه‌ها چاپ می‌شود که سراسر توهین به فردوسی است؛ یا می‌نویسند ایرانیان باستان، مشتی مردم بی‌سواد و وحشی و به‌دور از تمدن بوده‌اند! چندی پیش همایشی در کازرون برگزار شد. در آن‌جا گفته شد که ایرانیان باستان، آتش‌پرست بوده‌اند! اعتراض کردم و گفتم: به چه حقی پشت میکروفن عمومی دانشگاه چنین سخن نادرستی را بر زبان می‌آورید؟ اگر ایرانیان آتش‌پرست بودند، پس اهورامزدا چه‌کاره است؟ ایرانیان آتش‌پرست نبوده‌اند، آتش را بزرگ می‌داشتند چون تجسم نور است. در همه‌ی فرهنگ‌های "لاروس"، "بریتانیکا"، "آمریکانا" و چند فرهنگ دیگر، پورسینای ایرانی را "فلیسوف عرب" نامیده‌اند و هرگز از سوی ما اعتراضی نشده است.»
 
 ایرانیان فیلسوف نداشته‌اند و همه عرب‌‌اند!
 
بقایی در پایان گفت:«چندی پیش نویسنده‌ای مراکشی گفته بود که ایرانیان فیلسوف نداشته‌اند و آن‌هایی را که فیلسوف ایرانی می‌دانند، همه عرب‌‌اند! این نیز نمونه‌ای دیگر از مصادره کردن دانشمندان ایران است. به او چنین پاسخ دادم که آن‌چه به نام "اراده‌ی انسان" در فلسفه‌ی افلاتون و شوپنهاور آمده است، پیش از آن، در اندیشه‌ی اشوزرتشت دیده می‌شود. اندیشه‌ی مانی با دیدگاه "کاپیلا"، فیلسوف هندی، و "لایبنیتس" درخور سنجش است؛ و آن‌چه "فرانسیس بیکن" درباره‌ی دانایی و توانایی گفت، 200 سال پیش از او، بر زبان فردوسی جاری شده بود. هر‌آن‌چه که "دکارت" در کتاب "گفتار در روش به‌کار بردن عقل" گفته است، صدها سال پیش از او در اندیشه‌ی غزالی دیده می‌شود. در باختر زمین می‌گویند که نظریه‌ی تکامل با "داروین" آغاز شد. اما سخن درست آن است که بگوییم که نخستین‌بار این "مسکویه‌ی " ایرانی بود که از تکامل سخن گفت.»
  این نشست در پسین یکشنبه 4 تیرماه در بنیاد فرهنگی جمشید جاماسیان برگزار شد.
 




ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 كهن‌‌ترین نسخه‌ از تومارهای نقالی جهان، چاپ مي‌شود



  خبريار امرداد- نگار پاكدل :
سجاد آيدنلو  كهن‌ترین نسخه‌ی شناخته‌شده از تومارهای نقالی جهان که به 1135 مهی(:قمری) نوشته شده از سوی «سجاد آیدنلو»، پژوهشگر شاهنامه، ويرايش شده و آماده‌ي چاپ است.
 به گزارش مهر، «سجاد آیدنلو»، گفت: «کهن‌ترین نسخه‌هایی که تاکنون درباره‌ي نقالی شاهنامه چاپ شده‌، تاریخ نوشتارشان به روزگار قاجار و پس از آن بازمي‌گردد. اما نسخه‌ي كنوني كه كهن‌ترين نسخه‌ي شناخته‌شده از تومارهای نقالی در جهان است، زمان نوشتارش به روزگار صفوي و هنگامه‌ي شاهي «شاه سلطان حسین صفوی» برمي‌گردد.
 آيدنلو، نويسنده‌ي این نسخه‌ی كهن را شخصی به نام «بدرالدین محمد سیاهپوش» و تاریخ نوشتن آن را 1135 مهي، دانست.
آیدنلو افزود: «این اثر كهن، پروانه‌ي چاپ گرفته است اما با توجه به این‌که برای ناشر آن مشکلاتی پديد آمده و در خبرها می‌آید که لغو مجوز شده است، زمان انتشار آن هنوز روشن نیست.»






تاريخ : دو شنبه 12 تير 1391برچسب:نقل,نقال,نقالی,سجاد,سجاد آیدانلو,آیدانلو,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

    شكست حريم خانه‌ی «شهردار تهران» با پروانه‌ی شهرداری
    حريم گران‌ترین خانه‌ـ‌موزه‌‌ی جهان را درهم شكستند
 
  خبريار امرداد- نگار پاكدل :

  شهرداری منطقه‌‌ی  ١١ تهران با دادن پروانه به یک ساختمان مسکونی شش اشكوبه در کنار خانه‌ی «مقدم»، آيين‌ها و دستورهای میراث فرهنگی را ناديده گرفت و حريم گران‌ترین خانه‌ـ‌‌موزه‌ی جهان  را شكست.
 «موزه‌‌ی مقدم»، از خانه‌های باشكوه زمان قاجار و از دارايي‌های یکی از درباریان آن زمان به نام «احتساب‌الملک»، شهردار تهران است که در 20 آذرماه 1379 به سياهه‌ي يادمان‌هاي ملی پيوسته و در دی ماه 1383 به عنوان موزه‌ی مقدم دانشگاه تهران گشايش يافت.
 به گزارش ميراث، این خانه به كوشش پدر محسن مقدم، باستان‌شناس، خریداری شد و پس از آن‌كه «محسن مقدم» برآن شد تا خانه‌ي پدري‌اش را موزه كند، همه‌ی دارايي‌ها، اشیا و خود خانه با آرمان بهره‌گيري دانشجویان و پژوهشگران رشته‌ی هنر و باستان‌شناسی در سال 1351 هجری شمسی به دانشگاه تهران داده شد. سرپرستی این مجموعه، پس از درگذشت همسر وی در سال 1369 به دانشگاه تهران داده شد تا در اختيار دوستداران باشد.
 هم‌اكنون حریم این موزه که گران‌ترین خانه‌‌ـ‌موزه‌ی جهان است را یک ساختمان ٦ اشكوبه(:طبقه) با اجازه‌ی شهرداری منطقه‌ي 11 تهران و بدون آگاهي دادن به سازمان میراث فرهنگی استان تهران شکسته است.
بنا به گفته‌ی دست اندركاران این موزه، پیگیری‌های مدیران موزه‌ی دانشگاه تهران و گفت‌و‌گوهاي آن‌ها با شهرداری منطقه‌ي 11 تهران كارآمد نبوده است و آن‌ها بدون در نظر گرفتن حریم این موزه، اجازه‌ی ساخت این ساختمان را داده‌اند.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا



كرمان به دست تازيان افتاد



  خبريار امرداد- نگار پاكدل :

 تازیان در نخستین روز تابستان سال 654 میلادی بر كرمان چیره شدند. «محمدحسن خان اعتمادالسلطنه»، (صنیع الدوله) ترزبان(مترجم)، فرنشین دارالترجمه‌ی ناصرالدین شاه، در كتاب تاریخ «منتظم ناصری» این رویداد را در سال 651 میلادی برابر با سال 31 هجری آورده است.
  هنگام چیرگی تازیان بر كرمان، «یزدگرد سوم» در شهر مرو و هنوز زنده بود.
  «مجاشع»، فرمانده‌ی تازیان در زمان یورش به كرمان و چیرگی بر آن، مردم شهر را به اسلام فراخواند اما از آنجا‌ كه وی باور بسیار مردمان كرمان را به آیین نیاكانشان، شنیده بود نگذاشت تا سپاهیانش در شهر بمانند. وی لشكریانش را در روستای كوچكی در ٤ فرسنگی جنوب كرمان جایی‌كه بعدها به «قنات‌غسّان»، نامور شد جای داد و تازیان در این روستا چادر زدند و ماندگار شدند، سپس دیگر جاهای كرمان تا «سند» به دست مسلمانان افتاد، ولی همچنان شهر كرمان مركز حكومت منطقه بود.
  با آن‌كه كرمان به دست تازیان افتاده بود، تا سال‌ها بسیاری از بخش‌های كوهستانی كرمان تسلیم نشده بودند، از جمله‌ی آن‌ها «راین Rayen» بود كه دژی استوار داشت و در دامنه‌ی كوه هزار جای گرفته بود.
در آن زمان فرمانده‌ سپاه تازیان، «قریة العرب» را در كرمان ساخت، تا جایی برای زندگی تازیان كوچنده باشد كه در پی لشكر در حركت بودند. كرمانی‌ها آن‌جا را «ده تازیان» می‌نامیدند و هنوز هم شماری از مردم آن‌جا را به همین نام می‌خوانند.
  در همین سال (654 میلادی)، سرزمین‌های خاوری دیگر ایران همچون سیستان، قندهار و كابل به دست تازیان افتاد و زرنگ (زرنج)، شهر حكومت‌نشین آنان شد.
  درباره‌ی كرمانی‌ها نوشته‌اند؛ این استان پیشترها گسترده‌تر و شامل بخشی از كرانه‌های دریای عمان بود. مردمان این دیار با این كه سده‌ها، فرمانروای سلجوقی و قراختایی (Turkic) داشتند، حتا یك واژه هم از زبان این دو قوم را نخواستند یاد بگیرند و یاد نگرفتند






ارسال توسط سورنا

 

  اشاره‌های فردوسی به بیماری‌ها و راه‌های درمانگري
   
 
  اسفندیار کیانی :

  پیشینیان، فردوسی را «حکیم» می‌نامیدند. حکما دانش پزشکی را به عنوان بخشی از حکمت فرامی‌گرفتند و از این دانش، آگاهی‌های بسیار داشتند. از اشاره‌هایی که در شاهنامه به دانش پزشکی، بیماری‌ها و درمان آن‌ها شده است، می‌توان پی بُرد که فردوسی نیز با این دانش آشنا بوده است. از این‌روست که در توصیف بیماری‌ها، باریک‌بین است. آن‌چه در این باره در شاهنامه آمده است، بازتاب آگاهی دیرینه‌ی ایرانیان از دانش پزشکی است. در ایران باستان از چند گونه پزشکی نام بُرده شده است که کارد پزشکی(جراحی)، گیاه ‌پزشکی(دارو درمانی)، داد پزشکی(پزشکی قانونی) و مانتره پزشکی(روان درمانی)، نمونه‌هایی از آن است.



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/0/03/%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B4%D8%A7%D9%87_%D9%88_%D8%A2%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D8%B1%D9%83.jpg

رضا شاه به اتفاق هیئت همراه به ترکیه مسافرت میکنه که تنها مسافرت خارجی رضا شاه بود.
وقتی آخر شب پس از صرف شام و شب نشینی رضا شاه به اتاقش
میره میبینه یه دختر جوان و زیبای ترک تو اتاقش منتظرشه.
با عصبانیت یه نفرو صدا میزنه و میگه این خانم اینجا چیکار میکنه؟
اون شخص میگه آتاتورک گفتن این خانوم پیشتون باشه که تا صبح شما ...تنها نباشین.
رضا شاه از اون خانوم میخواد اتاقو ترک کنه.
وقتی همراهان رضا شاه پرسیدن چرا دختر به این زیبایی رو فرستادین رفت؟
رضا شاه در پاسخ برگشت و گفت: من امشب رو تا صبح با این دختر می خوابیدم
فردا که آتاتورک به ایران اومد من کی رو بفرستم پیشش؟
تمام زنان و دختران ایران ناموس منند.





تاريخ : دو شنبه 12 تير 1391برچسب:رضاخان,رضاشاه,آتاتورک,آتاترک,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



بازی هفت‌سنگ ايرانی به نام کره جنوبی ثبت جهانی شد



  نگار پاكدل :

  «رضا خوش‌سرور»، فرنشين(:ريیس) انجمن گردشگری ورزشی با گفتن این‌که بازی هفت‌سنگ به تازگی به نام «کره جنوبی» ثبت شده است، افزود: «نباید اجازه دهیم بازی‌ها و ورزش‌هایی که از آنِ ایران است به نام کشورهای دیگر ثبت جهانی شوند.»
 به گزارش مهر، در گردهمایی مسوولان کمیته‌های گردشگری ورزشی در ادارات کل میراث فرهنگی استان‌ها که 27 خورداد ماه در تالار گردهمايي ارگ آزادی برگزار شد، رضا خوش‌سرور گفت: « ورزش هفت‌سنگ ورزشی ایرانی است اما شوربختانه کشور کره‌ی جنوبی آن را به نام خود کرده است در حالی‌که باید داشته‌هایمان را به نام خودمان در گردهمايي‌های بین‌المللی ثبت کنیم.»






ارسال توسط سورنا



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:عروس کویر,قطع درختان,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

کاریکاتور از افزایش قیمت نان و صرافی ها





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

چکدرمه

چکدرمه یکی از انواع غذاهای بومی و محلی استان گلستان،‌بندر ترکمن و آق قلا است.

مواد لازم برای 6 نفر:

گوشت گوسفند: 500 گرم
پیاز: یک عدد متوسط
روغن: به میزان لازم
نمک، فلفل سیاه، زردچوبه و ادویه پلویی: به میزان لازم
رب گوجه‌فرنگی: 2 تا 3 قاشق غذاخوری
آب: حدود یک لیتر (4 پیمانه)
برنج: 700 گرم

طرز تهیه:

* گوشت را خرد کرده و با پیاز که کمی طلائی شده خوب تفت دهید.

* به آن ادویه، نمک، فلفل و رب را اضافه کرده و به تفت دادن ادامه دهید.

* سپس حدود 4 لیوان آب به آن اضافه کرده و بگذارید گوشت خوب بپزد.

* بعد از پخت گوشت، برنج شسته شده خیس خورده را به گوشت اضافه کرده و آب برنج را اندازه کنید.

* بعد از پختن برنج، آن را دم کنید. موقع دم کردن ابتدا زیر شعله را کمی زیاد کنید تا بخار کند، سپس حرارت را کم کرده و دم کنی بگذارید. بعد از دم کشیدن برنج، آن را در ظرف مورد نظر سرو کنید.

نکته:

1-این دستور 575 گرم کربوهیدرات، 140 گرم پروتئین، 150 گرم چربی و 3329 کیلو کالری انرژی دارد.
2-اگر گوشت را همراه با رب خوب تفت دهید هم بوی خاص آن گرفته شده و هم خوش رنگ می‌شود.
3-نباید مقدار آب گوشت زیاد باشد زیرا برنج شل می‌شود. مقدار آب آن بستگی به مرغوبیت برنج دارد که می‌بایست در نظر گرفته شود.
4-گوشت قرمز، بمب پروتئین و سرشار از آهن است، آنچه که تمام دخترها و پسرها در سنین رشد به شدت به آن احتیاج دارند. همچنین گوشت قرمز منبع غنی ویتامین ب 12 است که باعث تشکیل DNA می‌شود و سلول‌های عصبی و خونی را سلامت نگه می‌دارد.
5-مصرف گوشت قرمز کالری مورد نیاز بدن را تأمین می‌کند هر 100 گرم گوشت بدون چربی معادل 180 کالری است.





تاريخ : دو شنبه 5 تير 1391برچسب:چکدرمه,گلستان,بندر ترکمن,آق,آق قلا,قلا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 مشکلات بناهای روزگار صفوی پايان ندارد

سی‌وسه‌پل میزبان معتادان

  سورنا لطفی نيا :
  سی‌وسه‌پل، یکی از زیباترین بناهای تاریخی در اصفهان است که از روزگار صفوی برجای مانده، اکنون بخش‌هایی از آن جايي برای معتادان شده است.
 به گزارش مهر؛ پل تاریخی سی‌وسه‌پل که گردشگران بسیاری را به اصفهان مي‌كشاند، امروزه شاهد  بی مهري‌هاي بسياري شده که اگر از دیوار نویسی بر روی آن و ترک‌هایی که به‌شوند(:دليل) خشکسالی و گذر مترو بر تن خود دارد، بگذريم، مشکلات دیگری این سازه را تهدید می‌کند.
 گویی زخم‌های وارد شده بر تن این بنای تاریخی پايان ندارد و هیچ دستگاهي نگهداري از آن را پی‌گیری نمی‌کند،
 در ميانه‌های این پل تاریخی بخشی هست که راه پله‌های ارتباط میان اشكوب(:طبقه) بالايي و پایین است و چند اتاقک کوچک نیز، که در گذشته برای جلوگیری از ورود به این بخش و ... با تیغه‌هایی آجری این جا بسته شده بود. این اتاقک‌ها اکنون به مكاني برای حضور معتادان تبدیل شده است.
 حضور معتادان در این اتاقک‌ها می‌تواند چهره‌ی این بنای تاریخی را مخدوش و فضای نامناسبی را به گستره بدهد.
 با توجه به خشکی رودخانه و گذر مردم از ميانه‌ی زاینده رود، ممکن است در آینده شاهد بروز دشواری های گوناگونی در پی حضور معتادان در این محل باشیم.
 در این باره، سرهنگ «حسین حسین زاده» گفت: «رسیدگی به این كار از وظایف نیروی انتظامی است و ما سریعا پيگيری می‌کنیم.»
 ريیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان اصفهان افزود: «در نیروی انتظامی عنوانی به نام جرم مشهود داریم که در صورتی که در محضر پلیس رخ دهد، باید جلوگیری و اقدام شود.»
 وی گفت: «با توجه به اینکه این مکان یک اثر تاریخی بسیار مورد اهمیت است به زودی برای بررسی و اقدامات ویژه گروهی را اعزام و از سوء استفاده‌ي از آن جلوگیری می‌کنیم.»






تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:رخ,رخداد,معتاد,33پل,33 پل,سی و سه پل,بناهای صفوی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 رگ‌های قنات‌های 2500 ساله‌ی گناباد رو به خشكی است



  نگار پاكدل :

قنات‌های 2500 ساله گناباد در جنوب خراسان رضوی که عامل تولید و زندگی در این شهر کویری هستند با تدوام خشکسالی‌ها و كندن چاه‌های ژرف، دچار افت آبدهی شده و رو به خاموشی می‌روند.
  مردم گناباد برای زندگی در دشت‌های خشک این منطقه، نخست قنات وسپس زندگی را در آنجا ایجاد کرده‌اند و می‌توان گفت قنات جز جدایی‌ناپذیر زندگی مردم گناباد بوده و هست.
  قنات‌های گناباد دیرینگی زیادی داشته و در درازای زندگی خود آسیب‌های ناشی از بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله  بسیار دیده است.  خشکسالی در این شهرستان که از 12 سال پیش آغاز شده است شوند آن بوده كه افزون بر چشمه‌ها، 140 رشته قنات از 599 قنات گناباد کاملا خشک و دیگر قنات‌ها نیز با کاهش 10 تا 90 درصدی میزان آبدهی روبرو شوند. البته اعتبارات 300 میلیون تومانی هر ساله به این امر ویژه می‌شود اما جوابگوی خسارت‌های وارد شده به قنات‌ها نیست و اگر این قنات‌ها خشک شوند زندگی مردم با مشکلات بسیاری روبرو خواهد شد.
  به گزارش مهر، «محمد باقر جاهدی»، مدیر جهاد‌ كشاورزی گناباد گفت: «گناباد از جمله شهرهایی است که شهروندان آن از روزگاران كهن با بهره‌برداری از سفره‌های آب‌زیرزمینی روزگار می‌گذراندند، این شهرستان دارای 599 رشته قنات است که 107 رشته‌ی آن در بخش مرکزی و 492 رشته آن در بخش کاخک بهره‌برداری می‌شود و كندن چاه‌های ژرف شوند افت میزان آبدهی قنات‌ها می‌شود
  وی با بیان این‌كه، سطح زیر کشت قنات‌های باغی و زراعی و آییش 9200 هکتار بوده است که شمار 23 هزار بهره‌بردار از آن استفاده می‌کنند، گفت: «خشکسالی‌های پیاپی در شهرستان گناباد، شوند خشکیدن بیش از 140 رشته قنات شده و زندگی ساکنان این منطقه را که بیشتر کشاورز و دامدار هستند، دشوار کرده است
«هادی رفیع»، نایب رییس شورای شهر گناباد در این باره گفت: «قنات مظهر تمام و‌کمال پیشرفت علوم عملی و فناوری و تکنولوژی چندین هزارساله‌ی بشراست بنابراین می‌توانیم ادعا کنیم، تمام علومی‌ که امروزه به علوم زمین معروف شده‌اند، (زمین‌شناسی، توپوگرافی، آب شناسی، شناخت سفره‌های آب زیرزمینی، پوشش‌های گیاهی)، در ساخت یک قنات به كارگرفته شده‌است
  وی ادامه داد: «برای كندن قنات مهارت‌های ویژه‌ی، مهندسی، معماری، حفاری، مکانیک، آهنگری، نجاری، دباغی، ریسندگی و بافندگی به بهترین شکل لازم است
  «رفیع»، همچنین افزود: « تمدن گناباد پیرامون قنات شکل می‌گیرد و كندن قنات‌ بزرگی مانند قنات «قصبه» نیاز به نیروی انسانی ماهر، منابع مالی و ساختار اجتماعی و سیاسی ویژه‌ای است
  وی  یادآور شد: «شکل‌گیری دیرینگی تمدن در گناباد با توجه به شرایط آب‌و‌هوایی این منطقه که از زمان‌های كهن خشک و نیمه‌خشک بوده و هیچ رودخانه‌ی دایمی در این منطقه وجود نداشته و ندارد و آب منطقه از قنات‌ها تامین می‌شود، به پیشینه‌گی كندن قنات در این شهرستان برمی گردد
  وی با بیان این‌كه، قنات «رهن» یکی از قنات‌های فعال شهرستان گناباد است و هم اكنون ۲۵ لیتر در ثانیه آب دارد و بیش از ۳۵۰ نفر مالک در آن سهم دارند، گفت: «قنات‌های گناباد به شوند توان مالی پایین مردم لایروبی نشده و همچنین خرده مالکی بودن آن‌ها دچار مشکلات زیادی شده که حمایت‌های دولت را می‌طلبد
  «رفیع» همچنین افزود: «به جای این‌که با هزینه‌های سنگین‌تر آب را از جاهای دیگر منتقل کنیم می‌توان با هزینه‌ی کمتر و جانی دوباره در كالبد قنات‌ها این كار را انجام داد
  این نایب رییس شورای شهر گناباد ادامه داد: «ویژه كردن اعتبارات لازم برای طرح بزرگ و ملی آبخیزداری سیاه‌کوه درخواست مهم دیگری است که اگر انجام شود شوند افزایش میزان ذخیره‌ی آب‌های زیرزمینی و افزایش آبدهی قنات‌ها و جلوگیری از خسارت‌های ناشی از سیلاب‌ها می‌شود
  «امان الله نوروزی»، رییس اداره‌ی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گناباد نیز گفت: «قنات «قصبه» كه در اكنون میزان آبدهی این قنات 150 لیتر در ثانیه است به عنوان یکی از پدیده‌های شگفت‌انگیز دست ساز انسان و نمادی از هم‌نوایی بشر با طبیعت، توجه بسیاری از رخدادنگاران و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. با دادن طرحی مناسب این پدیده را می‌توان به مکان توریستی بسیار جذاب و دیدنی تبدیل كرد و لازم است در این‌باره برنامه‌ریزی منسجمی صورت بگیرد
  وی همچنین افزود: «تكه سفال‌های پراکنده در اطراف دهانه‌ی چاه حاکی از این است که رشته قنات «قصبه» نخستین کانال اصلی قنات گناباد بوده که در زمان هخامنشیان كنده شده و در پی آن رشته‌های دیگر در زمان‌های خشکسالی ایجاد شده است
  «نوروزی» در ادامه یادآور شد: «قنات قصبه‌ی گناباد در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده و در حال حاضر کاندیدای ثبت جهانی است که كارهای آن در حال انجام است
  وی همچنین بیان داشت: «با توجه به این‌که قنات قصبه به عنوان منطقه‌ی نمونه‌ی گردشگری پذیرفته شده است طرح بازسازی و ایجاد مجتمع گردشگری قنات قصبه به كوشش سازمان میراث فرهنگی تهیه و فراخوان جذب سرمایه گذار نیز صورت گرفته است كه در صورت جذب سرمایه‌گذار و اجرای طرح گردشگری قنات قصبه تاثیرات بسیار چشمگیری در رونق اقتصادی منطقه و جذب گردشگر به شهرستان خواهد داشت






تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:گناباد,قنات,قنات گناباد,رشته,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


هنگام حرکت به سمت کرمانشاه در مسیر صحنه به بیستون و از فاصله ۱۰ کیلومتری بیستون، کوه بیستون و صخره های پشت آن تصویر جالبی را در ذهن انسان تداعی میکنند. دست طبیعت صخره ها را به شکل یک زن که به به پشت بر روی زمین خوابیده درآورده است. از این اثر طبیعی در محل به نام شیرین خفته یا بانوی خفته یاد میشود. گویا فرهاد به علت نداشتن تبهر لازم نقاشی، بار دیگر دست به تیشه شده و پیکر محبوب خود را از سنگ تراشیده است.





 منبع: آتی نیوز





تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:صحنه,بیستون,تداعی,پیکر,کوه بیستون,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  سرو 4500 ساله‌ی ابرکوه در یونسکو



  نگار پاكدل :

 

 معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور از آماده شدن پرونده‌ی سرو کهن سال ابرکوه برای ثبت در فهرست جهانی خبر داد.
  به گزارش مهر، سرو 4500 ساله‌ی ابرکوه اکنون در آستانه‌ی رویدادی بزرگ است که در صورت انجام آن، شاهد توجه بیشتر جهانیان به این اثر طبیعی‌ و ملی کشور خواهیم بود.
  «مسعود علویان‌ صدر»، معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور اعلام کرد كه: «سه پرونده‌ی‌ جدید برای ثبت در فهرست میراث طبیعی یونسکو آماده می‌‌شوند
  به گفته‌ی علویان‌صدر: «بر اساس آخرین تصمیم‌گیری شورای سیاستگذاری ثبت، سه پرونده در حوزه‌‌ی میراث طبیعی برای ثبت جهانی در نظر گرفته شده‌‌اند که عبارتند از؛ کویر لوت و چهار درخت کهنسال مانند سرو ابرکوه و قله‌‌ی دماوند






تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:سرو ابرکوه,سرو ابرقو,کویر لوت,لوت,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 غارهای آذربايجان شرقی هتل صخره‌ای می شوند



  نگار پاكدل :

  130 غار روستای «حماملوی ورزقان» آذربایجان شرقی، هتل صخره‌ای می‌شوند و فضایی بكر برای گردشگران.
 
به گزارش میراث آریا و به گفته‌ی روابط عمومی اداره‌ی ‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی «حمیدرضا نقی‌پور»،مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری منطقه‌ی نمونه‌ی گردشگری «حماملوی ورزقان» در ادامه‌ی سخن بالا افزود: «٣٥٠سوییت و محل اقامتی رفاهی با توجه به بافت تاریخی و طبیعی روستا و غارهای موجود در آن تعریف شده است
  «
حمیدرضا نقی‌پور»همچنین گفت: «ساخت 20 اقامتگاه دارای 6 کلبه‌ی اقامتی سنتی و 9 غار برای اسکان، فروشگاه‌های صنایع دستی منطقه و مواد خوراکی و سوغاتی، محل بازی کودکان، مجتمع‌های تفریحی و پارکینگ در فاز نخست این پروژه‌ی بزرگ تعریف شده است
وی در ادامه یادآور شد: «برابر با زمان‌بندی‌ها فاز نخست این مجموعه به زودی به بهره‌برداری می‌رسد، و برای جلوگیری از آلودگی هوای تمییز و سالم این روستا، پارکینگ در بیرون از روستا ساخته می‌شود و گردشگران می‌توانند با استفاده از درشکه‌ها و کالسکه‌های موجود در ورودی روستا، از روستای گردشگری حماملو دیدن کنند
  «
نقی‌پور»،همچنین افزود: «برای نخستین‌بار در ایران از پتانسیل درمانی این غارها برای درمان در کنار اسکان گردشگران استفاده خواهد شد، همچنین با توجه به بودن شماری از این غارها در كنار رودخانه‌ی درون روستا و هم‌سطح آن، این اقامتگاه‌ها در خدمت گردشگرانی که برای آب درمانی و استفاده از آب گرم به این روستا می‌آیند خواهد بود
 
این سرمایه‌گذار بخش خصوصی با اشاره به 200 سوییت رفاهی و اقامتی تعریف شده در این طرح گفت: «این سوییت‌ها نیز به شکل کلبه در بافت روستایی حماملو و با به کارگیری مصالح محلی مانند سنگ و چوب و مناسب با روح طبیعت و معماری منطقه ساخته می‌شوند
وی همچنین كارهای انجام شده در این روستا را شرح داد و گفت: «اداره‌ی ‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی زیرساخت‌های مورد نیاز مانند، بازسازی راه دسترسی و ساخت کمپینگ، آلاچیق و سرویس‌های بهداشتی را برای راحتی اجرای پروژه‌های سرمایه‌گذاران در این منطقه فراهم کرده است
 
این «مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری منطقه‌ی نمونه‌ی گردشگری «حماملوی ورزقان» با اشاره به پتانسیل‌های غنی حماملوی ورزقان برای سرمایه‌گذاری و جذب گردشگر یادآور شد: «وجود رودخانه خروشان و زیبای این روستا که محل تجمع بیش از 20 چشمه آب معدنی است، هوای مطبوع، آثار تاریخی و فرهنگی شاخص و غارهای دست‌ساز انسان، منطقه‌ی نمونه‌ی گردشگری حماملوی ورزقان را به جایی ویژه برای سرمایه‌گذاری و جذب گردشگر تبدیل کرده است
 
او همچنین گفت: «با افتتاح فاز نخست این طرح و همزمان با سفر نخستین گردشگران به این روستا، تورهای ویژه‌ای نیز برای غنی‌سازی اوقات سفر گردشگران و بازدید از آثار تاریخی و فرهنگی منطقه مانند، قلعه‌ی جوشین و گل آخور، کتیبه‌های اورارتویی و خانه سردار عشایر راه‌اندازی خواهیم کرد
  «
نقی‌پور» در پایان با اشاره به دیگر فازهای این پروژه‌ی بزرگ افزود: «در کنار ایجاد فضای سبز گسترده و گسترش جاهایی برای ماندن گردشگران، غارها و کلبه‌ها، راه‌اندازی امکاناتی مانند میدان اسب‌سواری، میدان بالون‌سواری، تیراندازی و مسابقات شوتینگ برای فازهای بعدی این پروژه تعریف شده است






ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  روزی كه كرمان آزاد شد



  نگار پاكدل :

 

١٦ ژوین ٨٦٨ میلادی برابر با ٢٧ خورداد، روزیست كه «یعقوب لیث صفاری»، كرمان را آزاد كرد. یعقوب، آزاده‌ای كه برای آزادی ایرانیان از یوغ تازیان كوششی فراوان كرد.
 
از زمانی‌كه كشور به دست تازیان افتاده بود مكاتبات اداری به زبان عربی انجام می‌شد اما یعقوب گفت: «زبانی‌كه من درنیابم چرا باید گفتن؟»‌ و در همین شهر بود كه پارسی را دگربار زبان رسمی ایرانیان اعلام كرد.
«
یعقوب»، فرمان داد تا برای حروفی كه در عربی نیست و در فارسی تلفظ می‌شوند، جانشین بیابند تا خط نوشتاری تكمیل شود و سال‌ها به درازا كشید تا ادیبان با هم به این نظر رسیدند كه «پ، چ، ژ، گ» را با افزودن نقطه و سركش بر حروف عربی مشابه، به وجود آورند تا تركیب حروف دگرگون نشود و برآن شدند تا از به‌كار بردن حروف ویژه‌ی زبان تازی از جمله «ص، ض، ط، ظ، ث، ح، ع و ء » در واژه‌ها و اسامی فارسی خودداری شود، این دگرگونی‌ها در زبان فارسی هشتاد سال به درازا انجامید.
 
یعقوب پس از آزاد كردن كرمان، فارس و خوزستان را پس گرفت و خود با خلیفه‌ی عباسی وارد جنگ شد اما پیش از به پایان رساندن حكومت تازیان در ایران در خوزستان به بیماری قولنج دچار شد و همان‌جا درگذشت.
یاری‌نامه:
تارنمای نوشیروان كیهانی‌زاده






تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:بیماری قولنج,یعقوب لیث صفاری,صفاری,لیث,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  ويرانی سازه‌های تاریخی روستای گردشگری «پاده»

  سازمان ميراث هيچ واكنشی نشان نداده است

  سورنا لطفی نيا :

 

 نابودسازی خانه‌های تاریخی در روستای نمونه‌ی گردشگری پاده به دست مردم بومی در حالی آغاز شده که مسوولان اداره‌ی میراث فرهنگی استان سمنان تصویب این روستا به عنوان روستای نمونه‌ی گردشگری و ثبت آثار تاریخی آن را یک پیروزی برای خود می‌دانند.
 
به گزارش مهر؛ روستای تاریخی و گردشگری پاده در شهرستان گرمسار، در استان سمنان از روستاهای خشتی ایران است که تنها پیشنه‌ی دژ آن، به روزگار ساسانی می‌رسد. این روستا دارای دژ، گرمابه، آب‌انبارهای گوناگون و خانه‌های تاریخی بسیاری است.
  اما اداره میراث فرهنگی استان سمنان در حالی روستای تاریخی پاده در گرمسار را با این داشته‌های تاریخی و فرهنگی به نام گستره‌ای نمونه گردشگری شناخته است که، بافت تاریخی این روستای خشتی به‌دست مردم بومی زیر چرخ ویرانی و نوسازی قرار می‌گیرد و مسوولان این اداره واکنشی نشان نمی‌دهند.
  «وحید محمدی»، عکاس میراث  فرهنگی و دانشجوی بهسازی و بازسازی سازه‌های تاریخی گفت: «مشکلات نابودی سازه‌های تاریخی این روستا را به اداره میراث فرهنگی استان گزارش دادیم و آن‌ها کارشناسانی برای بازدید فرستادند اما دیگر هیچ اتفاقی نیفتاد و روند نابودی همچنان دنبال می‌شود. مردم بومی این روستا براین باورند كه، چون این خانه‌های خشتی ویژگی سکونت ندارند باید آن را نابود کرده و به جای آن، خانه‌ای نو بسازند تا بتوانند در آن زندگی کنند اما گویا نمی‌دانند اگر با بهسازی این خانه‌ها، نگه داشته شود چه اندازه می‌تواند به تاریخ و صنعت گردشگری این روستا کمک کند






تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:پاده,روستای پاده,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت





تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:وشت,حقوق,نان,سوخت,گرانی,گرانی های اخیر,,
ارسال توسط سورنا

امروز 24 خورداد ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:فال روز 24 خرداد,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 سرستون‌هاي «لائوديسه» پشت در دفتر ميراث‌ فرهنگي نهاوند
   
 
  سورنا لطفی نيا :

 سرنخ‌های نیایشگاه(:معبد) لائودیسه، به خیابان ریخته شدند. سرنخ‌های به‌دست آمده از نیایشگاه ملکه لائودیسه، پشت درهای بسته‌ی دفتر میراث فرهنگی نهاوند، در برابر باد و باران و آفتاب می‌پوسند. یک سال است که مردم شهر نهاوند، شاهد از میان رفتن این برجای‌مانده‌های تاریخی هستند.
به گزارش میراث خبر؛ اکنون سه ماه است که واپسین پروژه‌ی کاوشگران نیایشگاه لائودیسه آغاز شده، اما هنوز سرنوشت سرستون‌ها و برجای‌مانده‌هایی که سال ١٣٩٠ خورشیدی در این گستره‌ی تاریخی به‌دست آمده روشن نیست. سال‌هاست که کارشناسان میراث فرهنگی درباره‌ی روش نگهداری آن‌چه از نیایشگاه دیرینه‌ی لائودیسه به‌دست آمده، هشدار می‌دهند. با این همه یک سال است که مردم نهاوند، هر روز سرستون‌های تاریخی را جلوی دفتر میراث فرهنگی این شهر می‌بینند و از کنار آن می‌گذرند.
نگهداشتن این آثار تاریخی پشت درهای دفتر میراث فرهنگی نهاوند، در حالی است که ماجرای جستجوی نیایشگاه لائودیسه یکی از پر سروصداترین خبرهای چند سال گذشته بوده است. گفته می‌شود،  آنتیوخوس،‌ پادشاه سلوکی این نیایشگاه را برای همسرش لائودیسه برپا کرده است. سال 1322خورشیدی باستان‌شناسان با آمدن به شهر نهاوند، از تپه‌ای که گمان می‌رفت نیایشگاه در آن بنا شده‌است، نوشته‌ای به خط یونانی یافتند که از آنِ آنتیوخوس سوم بود.
«مهدی رهبر»، كه خود سرپرست تیم كاووش در لائودیسه بوده است گفت: «اکنون یک سال است که این آثار به دست آمده، پشت درهای دفتر میراث فرهنگی رها شده‌اند. البته بارها كوشش شد که این آثار به درون دفتر جابه‌جا شوند اما از آن‌جایی که در این دفتر کوچک است، جابه‌جایی این آثار با جرثقیل شدنی نیست
از میان یافته‌‌ها، تنها یک پایه‌ستون است که به موزه‌ی کوچک مردم‌شناسی نهاوند جابه‌جا شده و آن‌جا نگهداری می‌شود. یافته‌های دیگر اما در کوچه و خیابان سرگردان هستند و شماری هم در تاقچه‌های کنار گذر این موزه نگهداری می‌شوند.
روش نگهداری برجای‌مانده‌های به‌دست آمده از گستره‌ی تاریخی نهاوند، بار دیگر شوند(:باعث) بازگویی این پرسش می‌شود که چرا باید در نگهداری از برجای‌مانده‌های تاریخی تا این اندازه بی مهری شود؟ برجای‌مانده‌هایی که تازه از دل خاک در آمده و سخن‌های بسیاری برای گفتن، از تاریخ و تمدن روزگار شکل‌گیری خود دارند.





ارسال توسط سورنا

امروز 23 خورداد ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:ستاره,ستارگان,فال روز 23 خرداد,,
ارسال توسط سورنا

حاشیه نشین های اسلام شهر در جنوب تهران ...

 

گروه اینترنتی ایران ســــان | www.IranSun.net



ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:اسلامشهر,اسلام شهر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


   نقش‌برجسته‌ی «کورنگون»، ناپديد می شود

  كهن‌ترين نقش‌برجسته‌ی جهان در چندقدمی خاموشی

  خبريار امرداد- نگار پاكدل :

سنگ‌نوشته كورنگون

 نقش برجسته‌ی «کورنگون» در ممسنی شیراز که به گفته یک باستان‌شناس، كهن‌‌ترین نقش‌برجسته‌ی جهان است رفته رفته در حال ناپدید شدن است.
 
به گزارش مهر،«حسن حبیبی فهلیانی»، پژوهشگر و مدیر پیشین میراث فرهنگی ممسنی گفت:   «نقش‌برجسته‌ی کورنگون» در سال 1300 خورشیدی به كوشش «بارون افن هم» پیدا شد و در سال 1303خورشیدی «پروفسور ارنست هرتسفلد آلمانی»، کاوش‌های باستان‌شناسی را بر رویش انجام داد. دیرینگی تاریخی این سنگ‌نگاره به 2400 پیش از میلاد مسیح می‌رسد
  نقش‌برجسته‌ی کورنگون ایلامی است و برخی از بخش‌های آن اصل سومری(دولت سومریان در 3000 سال پیش از میلاد)را نشان می‌دهد. برای نمونه تاجی که بر سر الاه و الاهه نقش شده با شاخ‌های جدا از هم، در دوران سومر پیش از دوره‌ی آکاد (طایفه‌ای از بنی‌سام که نزدیك به3000 سال پیش از میلاد در کلده سفلی زندگی می‌کردند) فراوان دیده شده است. الاه در دست خود ظرفی گرفته که پر از آب حیات بوده و به سوی صف‌های پرستش‌کنندگان خود روان کرده است.
 در این نقش‌برجسته چهره‌ی مردها در سمت راست و چهره‌ی زن‌ها در سمت چپ نقش شده‌ا‌ند. زن‌ها پوششی بلندتر از مردها بر تن دارند.

  وی افزود: «تاکنون نسخه‌‌ای همانند این نقش‌برجسته در میان‌رودان و در جاهای باستانی جهان پیدا نشده است. اما یک نمونه از نقش‌برجسته‌ی کورنگون، در نقش‌رستم نزدیک تخت‌جمشید، دیده شده که تا نیمه‌ی دوم سده‌ی سوم میلادی پابرجا بوده است
  به گفته‌ی حبیبی نقش‌برجسته‌ی کورنگون یک نیایشگاه مهم ایلامی در شهرستان رستم بوده است و این نقش ثابت می‌کند که تمدن ایلام در آن زمان تا شهرستان‌های ممسنی، رستم، مرودشت و پرسپولیس گستردگی داشته است.

 






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


6 روش مبتـکرانه برای پاشیـدن نـمک بر زخـم گرانـی ها!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


عصرایران ؛ جعفر محمدی (سردبیر عصرایران): هیچ چیز آدمی را به اندازه "نادیده گرفتن شعور"ش آزرده نمی کند. این نکته ای است که گویا خیلی ها نمی خواهند بدان گردن نهند و ای بسا تصور می کنند خودشان انسان های آگاه، تحصیل کرده و با شعوری هستند که سوار بر ماشین زمان، به گذشته ها رفته و به مردمانی بدوی و جاهل و بی خبر از همه چیز رسیده اند!

این روزها، گران شدن کالا و خدمات، یک پدیده عادی شده است و مردم خسته از گرانی ها، حتی نای پرسش از میزان گرانی ها را نیز ندارند جز اینکه تا آنجا که می توانند صورتحساب ها را پرداخت می کنند و بعد هم به دنبال کاهش یا حذف برخی اقلام از سبد خانواده هستند: از گوشت گرفته تا لبنیات و از سفر تا نو نوار کردن خانه هایشان!

هر چند این گرانی ها آزار دهنده هستند و گاه به معنای واقعی کلمه "خانمان سوز" (اثرات فقر در طلاق و فحشا و سرقت را به یاد بیاورید)، اما آزار دهنده تر از همه این است که یک عده می کوشند آنچه "اظهر من الشمس" است را کتمان کنند و در روز روشن و در حالی که با مخاطب خودشان زیر اشعه تابان خورشید نشسته اند، بگویند: "به به ! چه شب زیبایی !" و بعد هم در حالی که دستانشان را بر روی پیشانی سایه بان کرده اند تا خورشید چشمانشان را نزند، شروع به استدلال می کنند که الان شب است.

با مروری بر ادبیات و رفتارهای برخی مسوولان و نهادهای مسوول در قبال گرانی ها، شاهد آنیم که نه تنها هیچ کدام مسوولیت گرانی ها را بر عهده نمی گیرند، بلکه به لطایف الحیل، سعی در انکار و کتمان و فرافکنی دارند:

1. انکار و پاک کردن صورت مساله

برخی مسوولان، اساساً دست به تکذیب شان خوب است. وقتی رئیس جمهور در اوج تورم و در حالی که کمر مردم زیر بار گرانی های شکسته، با خونسردی می گوید تورم تنها 6 درصد است و یا زمانی که گرانی ها را منکر می شود و آن جمله تاریخی "سر کوچه ما ارزان است" را بیان می کند یا هنگامی که وزیر راه و شهرسازی، می گوید که مسکن گران نشده، آیا به جز انکار واقعیت ها و پاک کردن صورت مساله، نام دیگری بر این رفتارها می توان نهاد؟ اگر نام دیگری می شود نهاد آن نام دیگر "نمک بر زخم پاشیدن" است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

2. کوبیدن قیمت سایر کشورها بر سر مردم

این هم روشی است که برخی مسوولان بدان علاقه وافری دارند. خدا نیاورد روزی که فلان مسوول خبردار شود در فلان کشور قیمت مثلاً بنزین یا تعرفه مکالمات تلفنی از ایران بیشتر است! از فردایش این موضوع را همانند چماق بر سر مردم خودمان می کوبد که "نگاه کنید در فلان آباد قیمت ها دو برابر اینجاست!" و البته نمی گوید که در آنجا، اگر مثلاً بنزین دو برابر است، قیمت خودرو یک سوم اینجاست و جاده ها و خیابان هایش استاندارد هستند و ملت برای پیدا کردن یک جای پارک در معابر پایتخت، جان به سر نمی شوند!

3. کم فروشی با قیمت سابق

این طرح خلاقانه(!) مخصوصاً در ابتدای اجرای هدفمندی یارانه ها مورد توجه قرار گرفت و برای این که به خلق الله بقبولانند که هدفمندی باعث گرانی نمی شود، از حجم محصولات کاستند و مثلاً شیر 900 گرمی را در همان بسته های شیر یک کیلویی و با قیمت سابق به مردم فروختند یا از تعداد برگ های دستمال کاغذی کاستند و ... و در این میان، مسوولان هم با لبخندی رضایت آمیز ندا در دادند که دیدید با طرح هدفمندی گرانی پیش نیامد و پیش بینی های منتقدان غلط بود؟ (البته بماند که بعداً قیمت ها چنان بالا رفت که با کاستن 100 گرم شیر و کم کردن 10 برگ دستمال هم نمی شد شوی ارزانی را ادامه داد!)

4. تغییر تعریف

این هم برای خودش حکایتی دارد و از ابتکاراتی است که ای بسا تنها به مخیله مسوولان ایرانی خطور می کند. نمونه اش همین مخابرات خودمان است که قیمت مکالمات را اصلاً تغییر نداده و هر پالس را همچنان 44.7 ریال محاسبه می کند. فقط یک تغییر کوچک (!) در تعریف پالس داده اند:
تا پیش از این هر پالس تماس از تلفن ثابت به ثابت از ساعت 6صبح تا یك ظهر 134 ثانیه، از ساعت یك ظهر تا 21 شب میزان 159 ثانیه و از ساعت 21 تا 6 صبح میزان 193 ثانیه بود اما برای اینکه قیمت هر پالس تلفن افزایش نیابد، تعریف پالس را تغییر داده اند و از این به بعد به هر 120 ثانیه یک پالس می گویند و البته تأکید مؤکد می کنند که قیمت همان 44.7 ریال است!

تغییر تعریف البته در این مملکت، مسبوق به سابقه است: تغییر تعریف تورم، بیکاری و به کار بردن ادبیاتی نظیر "تعدیل نیرو" برای اخراج های گسترده و "تعدیل قیمت ها" برای گران کردن و ... !

5. ارزان شد!

جنس، هزار تومان می رود رویش، آقایان و رسانه هایشان سکوت می کنند و وقتی از آن هزار تومان افزایش یافته، 20 تومانش کم می شود مصاحبه می کنند و کلاس می گذارند که بازار را کنترل کردیم و قیمت ها را پایین آوریم! مراجعه ای به آرشیو سخنان مسوولان بانک مرکزی در باب مدیریت شان بر بازار سکه و ارز مشتی از این خروار را عیان می کند.

6. فرافکنی ؛ شاه کلیدی که به همه درها می خورد!

وقتی هم که آش آنقدر شور می شود که با انکار و تغییر تعریف و کم فروشی و ... کاری از پیش نمی رود، نوبت به "شاه کلید" می رسد: فرافکنی!
در همین بحران اخیر ارز که ظرف چند روز، یک سوم از ارزش پول ملی کاهش یافت و همه عالم و آدم متحیر از افزایش قیمت ها شدند، آقایان ترجیح دادند به جای مسولیت پذیری، همه چیز را به گردن پیامک هایی بیندازند که قیمت های موجود را اعلام می کردند! و یا در سایر گرانی ها مانند قیمت مسکن، از دست هایی سخن بگویند که در کار دولت ایجاد اختلال می کنند و نام هایشان هم در جیب رئیس جمهور است!

بعد از تحریر :
آقایان و خانم های مسوول! از گرانی های روزمره تان سپاسگزاریم! همین ما را بس است، در ضمن هیچ مسوولیتی هم متوجه شما پاکدستان نیست (!) ولی شعورمان را نادیده نگیرید و بر زخم گرانی ها، نمک اهانت نپاشید.





تاريخ : دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:گرانی,نمک,زخم,نمک روی زخم پاشیدن,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



اشـک بر سـر سفـره نیـازمنـدان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


از چند روز گذشته که بحث افزایش ناگهانی قیمت نان در کل کشور مطرح شده نانوایی های شهرهای غرب استان تهران خلوت شده و به گفته یک مادر سرپرست خانوار از این پس باید اشک را بر سر سفره کودکانم بگذارم.

به گزارش مهر، کلمه نداشتن برای انسانهای مرفه جامعه شاید لغتی غریب باشد و شاید خیلی ها با موج گرانی کنار بیایند یا به عبارتی آن را دور بزنند اما مفهوم نداشتن را کودکان بی سرپرست و خانواده های نیازمند به شدت لمس می کنند و هر زمان تومانی بر قیمت محصولی اضافه می شود آنان خون به جگر می شوند.

روزی که موضوع پرداخت یارانه ها مطرح شد خیلی ها از آن حمایت و خیلی ها با آن مخالفت کردند و بسیاری از حامیان خواستار تدبیر درست در اجرای صحیح این طرح ملی وعظیم بودند.

شاید خیلیها پیش بینی می کردند که اگر کوچکترین اشکالی در برنامه ریزی اجرای این طرح از ابتدا وجود داشته باشد و خشتها کج نهاده شود بار به مقصد نرسد.

طرح اجرایی شد و در گامهای اول افزایش نرخ گاز، برق، آب،‌ سوخت و ... شکی بر مردم وارد آورد که موضوع قبضهای ۱۰ و ۲۰ میلیون تومانی در شهرهای شمالی به تیترهای اول رسانه های کشور تبدیل شد.

مردم قدرشناس و ولایی نظام جمهوری اسلامی ایران به امید آبادانی بیشتر کشورمان تورمها را نادیده گرفته و با گرانیها کنار آمدند.

در این میان نیازمندان و فقرا و زنان سرپرست خانوار فشارها را بیش از دیگران تحمل کردند فشارهایی که مرفهین را نیز به گله و شکایت واداشته بود و آنان را می توانست از پا در بیاید.

گیلاس رویایی در ذهن کودکان نیازمند

ماه ها گذشت، افزایش قیمت شیر، گوشت، مرغ، میوه و ... نیز مزید بر علت شد اما باز هم مردم چون شرایط حساس کشور و موضوع تحریمها را به خوبی درک می کردند،‌ لب به گلایه نگشودند و تنها در پی افزایش نظارتها از سوی مسئولان برای کنترل قیمتها شدند، قیمتها کنترل نشد و گیلاس هفت هزار و ۴۰۰ تومانی به رویایی برای کودکان فقیر تبدیل شد.

نیازمندان از خوردن بسیاری از اقلام چشم پوشاندند، میوه های بهاری را تجملی دانسته و صرف نظر کردند، گوشت را به بهانه داشتن تب کنگو از سفره های بچه هایشان حذف کردند و از خوردن پروتین حیوانی صرف نظر کردند و .... از کنار خیلی محصولات خوراکی گذشتند و به نان و پنیر و سبزی دل خوش کردند.

اما دیروز خبری شنیدند که نان را نیز از سر سفره خیلی هایشان حذف می کرد، لواش ۱۶۰ تومانی، سنگک ۶۰۰ تومانی، بربری ۵۰۰ تومانی، تافتون ۳۰۰ تومانی دلهره و استرسی در نگاه زنانی انداخته بود که در صف نانوایی به امید خرید چند قطعه نان برای فرزندان یتیم خود می خواستند بخرند.

پیرزنی در صف نانوایی در رباط کریم در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: سنگک دانه ای ۶۰۰ تومان باید از سبد کالای من و همسرم حذف شود چون همسرم از کار افتاده و توانایی کار کردن ندارد و حقوق بازنشستگی هم نداریم و با کمک کمیته امداد زندگی می کنیم و قدرت مالی ما بسیار کم است.

سرانجام نان گران شد، امید است به بهانه افزایش قیمت نان دیگر کالاها و مواد خوراکی افزایش قیمت نداشته باشد که آنوقت کنترل و نظارت بازار بسیار سخت و سخت تر خواهد شد.





ارسال توسط سورنا

امروز 21 خورداد ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا


«دختر انار»، نمایشی برگرفته از داستان‌های فولکلور ايرانی

بابا، من يک پرنسس هستم

خبريار امرداد- نگار پاكدل :

«دختر انار»، نمایشی برگرفته از داستان‌های فولکلور و بازگوكننده‌ی ادبیات داستانی ایران به نویسندگی اردشیر صالح پور و کارگردانی حسن حاجت‌پور به زبان کودکان و به شکلی فانتزی این روزها در تالار هنر بر روی صحنه است. کارگردان نمایش«دختر انار»، از پیوند نزدیک بینندگان با نمایش و شمار بینندگان این نمایش ابراز خرسندی كرد و آشنا کردن کودکان با ادبیات کهن و فولکلور ایران را بنیادی‌ترین شوند این نمایش دانست.
 دختر انار، ریشه در ادبیات شفاهی دامنه­ رشته کوه زاگرس دارد. افسانه ای که در آن دختری طلسم شده و درون اناری زندگی می­ کند.
به گزارش مهر، «حسن حاجت پور» کارگردان این نمایش، درباره‌ی ویژگی‌های این نمایش گفت: «دختر انار»، برای گروه سنی کودکان برگزار می‌شود اما من این متن را در دسته‌بندی ویژه‌ای نمی‌دانم، چراكه ویژگی‌هایی در آن یافتم که می‌تواند با بزرگسالان نیز پیوند داشته باشد
وی همچنین افزود: «این نمایش چون از روح و فضایی ایرانی برخوردار است و داستان‌های ناخوانده(:عامیانه‌) را که بزرگسالان، در گذشته خوانده یا شنیده‌اند را نیز نمایش می‌دهد با کودک درون بزرگسالان پیوند می‌خورد. این در حالی‌ است که این نمایش در ظاهر برای کودکان 4 سال به بالا اجرا می‌شود
حاجت‌پور ادامه داد: «تا زمانی‌که این ادبیات پربار، در کشور ما هست چرا باید در پی داستان‌های دیگر برویم؟ عروسک‌های باختری چون‌، «باربی»،« شرک» و... درون خانه‌های ما راه یافته‌اند، تا جایی‌که دختر کوچک من می‌گوید؛ بابا من یک پرنسسم. بنابراین آموزش به کودکان و نوجوانان و آشنایی آن‌ها با میراث‌های سرزمین ایران بزرگ‌ترین دل‌مشغولی من برای اجرای نمایش، «دختر انار» بوده است
وی یادآور شد: «اجرای نمایش «دختر انار» به شوند دل‌مشغولی است كه خود من نسبت به داستان‌های فولکلور و بومی دارم. سال 85 نیز نمایش «عروسی خون» اثر«لورکا» را نمایش دادم که در جشنواره‌ی منطقه‌ای جایزه‌ی‌ بهترین متن را دریافت کرد چون این نمایش را به ادبیات فولکلور ایرانی نزدیک کرده بودم
اجرای نمایش، « دخترانار» تا دوم تیرماه هر روز، جز شنبه‌ها از ساعت ۱۸:۱۵ در تالار هنر، میدان هفت تیر، ورزشگاه شیرودی، خیابان مفتح خیابان ورزنده، نمایش داده می‌شود.






تاريخ : یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:دختر انار,فولکلور,فولکلور ایرانی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 رنگين‌نگاره‌‌های میرملاس، پشت شيشه می رود

میراث فرهنگی دست به کار شد

  سورنا لطفی نيا :

رنگين نگاره‌هاي ميرملاس

به دنبال پیگیری هنرمندان شهرستان «کوهدشت» و همچنین رسانه‌ها، مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان لرستان، از توجه برای رفع مشکلات این اثر تاریخی خبر داد.
به گزارش خبرنگار مهر؛ «عباس گودرزی»، مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان لرستان گفت: «برای از میان برداشتن دشواری‌های غار تاریخی «میرملاس» با فرماندار کوهدشت هماهنگ کرده‌ایم که همراه کارشناسان، در هفته‌ی پیش‌رو، از این اثر تاریخی بازدید کنیم تا راه چاره‌ا‌ی  برای بازسازی و نگهداری این اثر تاریخی اندیشیده شود
مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان لرستان ادامه داد: «یکی از چاره‌هایی که به فکرمان رسیده وو در دستور کار است، ساخت یک جداره‌ی شیشه‌ای و یک قاب شیشه‌ای نشکن، برای نگهداری بیشتر از این برجای‌مانده‌ی برجسته‌ی تاریخی است
گودرزی ابراز امیدواری کرد که کارهای در دستور کار میراث فرهنگی، به‌ویژه ایجاد جداره شیشه‌ای نشکن بتواند دیدگاه منتقدان را برآورده کند.
 غار میرملاس در کوه «سرسرخین» شهرستان کوهدشت، نخستین غاری است که بر روی دیوار آن که بخش‌هایی از آن نیز فرو ریخته است، رنگین‌نگاره‌هایی را یافتند. این روزها این میراث 12 هزار ساله، رو به نابودی و نیستی است
نقاشی‌ها و نگاره‌هایی که بر دیواره‌های این غار است بیشتر صحنه‌هایی از رزم، شکار، انسان و حیوان را نشان می‌دهد.
آن‌چه باید به آن اشاره کرد این است که شهرستان کوهدشت افزون بر سنگ‌نگاره‌های غار میرملاس، جایگاه سنگ‌نگاره‌های با دیرینگی بیشتری چون «هومیان یک و دو» است.
سفر در میان این طبیعت زیبا و پررمز و راز هر بیننده‌ای را به شور می‌آورد ولی آن‌چه که دل هر ایرانی و لرستانی را به درد می آورد آن است که هرکس هرآن‌چه بر دست داشته از زغال، اشیاء تیز، افشانه و رنگ‌های اسپری برروی این نگاره‌های بی‌مانند چندین هزارساله، کشیده و نوشته است و تنها چیزی که نمی‌شود دید، آن نگاره‌های بی‌مانند است که ارزش آن‌ها را نمی‌توان به‌آسانی برآورد کرد.

سنگ‌نگاره‌های غار میرملاس را نوشته‌های یادگاری درهم فشرده و در جاهایی رنگ‌های اسپری نابود کرده‌اند و دیگر نقش‌های نخستین به خوبی دیده نمی‌شوند. طبیعت هم بیکار ننشسته و نور آفتاب و شوره‌های آهکی از دیواره‌های بالایی هم، آن‌چه آدمیان نابود نکرده بودند را ویران و نادیدنی کرده است.
با این‌که سنگ‌نگاره‌های غار میرملاس، همپای غارهای «کرکس» و «لاسکو» در فرانسه است، اما امروزه در حالی که آن‌جا برای در پناه‌بودن، حتا از نم  تنفس بازدید‌کننده، دیوار شیشه‌ای کشیده‌اند، سنگ‌نگاره‌های میرملاس، با اسپری، نور خورشید، باد و باران و یادگاری‌ها، از دست می‌روند.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا



مردی كه بسيار می خواند و بسيار می نوشت



  گردآوری: صديقه نوده‌فراهانی :

  «سعید نفیسی» ادیب، تاریخ‌نگار، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی، بزرگ‌مردی بود كه آثار گران‌مايه‌اش امروزه فراروي پژوهشگران و ادب‌دوستان ايران‌زمين است. چيرگي او به تاریخ و ادبیات ایران، شوند(:باعث) آن شده بود تا شمار بسیاری از نوشته‌هاي نثر و نظم فارسی را به شیوه‌ای علمی و پژوهشي به چاپ برساند و از گمنامی بیرون آورد. کتابخانه‌ي شخصی و کم‌مانندی که به در گذر زمان گرد آورده بود به او این امکان را می‌داد که به مهم‌ترین مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد.
 زندگينامه:
 «سعید نفیسی»، فرزند «میرزا علی‌اکبر ناظم‌الاطبا»(نامور به «ناظم‌الاطبا کرمانی») در ۱۸ خوردادماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. خانواده‌ی پدری او تا يازده پشت پزشك بودند و نياي يازدهمش «حكيم برهان‌الدين نفيسي بن عوض بن حكيم كرماني»، كتاب‌هاي بسياري در پزشكي داشته، كه برخی از آنها تا روزگاري كه پزشكي كهن در ايران آموزش داده مي‌شد از كتاب‌های درسي بود.
 وی تحصیلات سه‌ساله‌ي ابتدایی را در «دبستان شرف»، یکی از نخستین آموزشگاه‌هاي جدید که پدرش پايه‌گذاری کرده بود گذراند و دوره‌ي متوسطه را در بهار ۱۲۸۸ در «مدرسه‌ي علمیه» تهران به پایان رساند.
  پانزده ساله بود که برادر بزرگترش «دکتر اکبر مودب نفیسی» او را برای ادامه‌ی تحصیل به اروپا برد. شهر نوشاتل سویيس و دانشگاه پاریس جايي بود كه نفيسي در آنجا راه آموختن را ادامه داد و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستان‌های تهران به آموزش زبان فرانسه پرداخت و پس از آن در «وزارت فواید عامه» مشغول خدمت شد. در سال ۱۲۹۷ به گروه نویسندگان مجله‌ي «دانشکده» پیوست و در این مجله با ملک‌الشعرا بهار همکاری داشت. سپس به خدمت در وزارت فرهنگ، آموزش در مدارس علوم‌سیاسی، دارالفنون، مدرسه‌ي عالی تجارت، مدرسه‌ي  صنعتی و  دانشکده‌های حقوق و ادبیات نيز همت گماشت و چند سال پس از آن به هموندی(:عضویت) «فرهنگستان ایران» درآمد.

  استاد نفيسی با وجود پرورش در يک محيط اشرافی سطح بالا، بسيار ساده زندگی می كرد و به ظاهر زندگی توجهی نداشت. دانسته‌های اجتماعی اش چنان بود كه با مردم هر طبقه صحبت می كرد گويی از آنان بود. در ميان مردم عادی به جهت پاسخ سلام‌های گرم و احوال پرسی های صميمانه‌ای كه می كرد محبوبيت ويژه‌ای داشت.

  سعید نفیسی از بیماری آسم رنج می‌برد و واپسين سال‌های زندگی را در پاریس به‌سر می‌برد. هنگامی که برای باشندگي در نخستین کنگره‌ی ایران‌شناسان به تهران آمده‌ بود در ۲۲ آبان ۱۳۴۵ در تهران درگذشت. وی را در تهران، در کنار قبر پدرش و در آرامگاهی به نام «سر قبر آقا» (ظهیر الاسلام) به خاک سپردند.

 خاطره:
 نفيسی از روزگار تحصيل خويش چنين ياد مي‌كند: «... تازه در كتاب خواندن ورزيده و آزموده شده بودم. همين اندازه می دانستم چه كتاب‌هايی را بايد زودتر بخوانم، کی بخوانم، چگونه بخوانم. شب‌هاي زمستان پاي كرسی، شب‌هاي تابستان روی بام خانه، تا چشمم هنوز سنگين نشده بود‌، پای چراغ يا لامپ كتاب مي‌خواندم. هميشه مدادی با من بود و در هنگام خواندن به هر جمله‌ي جالبی كه بر‌می خوردم كنار آن را خط می كشيدم. چشمم كه سنگين می شد همان مداد را در لای ورقی كه به آن رسيده بودم می گذاشتم و آن را در كنار بستر جا می دادم. فردا كتاب را می گشودم و آن جمله‌های جالبی كه ياد گرفته بودم در دفترهای خشتی رونويس می كردم. نام نويسنده را در پايين آن، جا می دادم و من هنوز بيست و دو سه دفتر از آن زمان به يادگار دارم».

 مهم‌ترين آثار او:
احوال و اشعار رودکی، ۳ جلد، ۱۳۰۹-۱۳۱۹
تاریخ نظم و نثر ایران در زبان فارسی، ۲ جلد، ۱۳۳۴
جستجو در احوال و اشعار فریدالدین عطار، ۱۳۲۰
شاهکارهای نثر معاصر فارسی، ۲ جلد، ۱۳۳۰-۱۳۳۲
بابک خرم دین (به كوشش عبدالکریم جربزه دار) ۱۳۳۰
روزگار ابن سینا، ۱۳۳۱
زندگی و کار و اندیشهٔ پورسینا، ۱۳۳۳
خاندان طاهریان، ۱۳۳۵
تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورهٔ معاصر (دو جلد)، ۱۳۳۵-۱۳۴۴
تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، ۱۳۴۲
مسیحیت در ایران،






تاريخ : شنبه 20 خرداد 1391برچسب:سر قبر آقا,سعید نفیسی,دبستان,دبستان شرف,شرف,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

  اسناد تاريخی يزد رو به نابودی می رود
   
 
  نگار پاكدل :
  اسناد تاریخی که بطور معمول توسط سازمان اسناد و کتابخانه‌ی ملی هر استان نگهداری می‌شوند، بخشی از تاریخ و فرهنگ عمومی هر منطقه به شمار می‌روند. این اسناد برای پژوهشگران دارای ارزشي باور نکردنی است زیرا آن‌ها تاریخ و فرهنگ‌ها را از میان همین اسناد مي‌نويسند و راجع به فرهنگ و آداب و رسوم و ویژگی‌های هر منطقه قضاوت می‌کنند، این تاثیرگذاری به اندازه‌اي است که حتا ممکن است یک نامه، یک قباله‌ی ازدواج و ... نظر پژوهشگران و محققان را در مورد فرهنگ یک منطقه دگرگون كند. این گنجینه این‌روزها در یزد در شرایط بحرانی نابودي به سر مي‌برد.
به گزارش مهر، «محمدرضا ملک ثابت»، ريیس سازمان اسناد و کتابخانه‌ي ملی استان یزد در این‌باره گفت: «بیش از دو میلیون برگ از سندهاي راکد ادارات که در سازمان اسناد و کتابخانه‌ي ملی استان یزد نگهداری می‌شود به شوند كهنگي ساختمان و فرسودگی بافت آن، در خطر نابودی‌اند.»
وي افزود: «سازمان اسناد و کتابخانه‌ي ملی استان یزد در محل خانه‌ لاری‌ها كه از خانه‌ها و مکان‌های تاریخی كهن در یزد است قرار دارد. و با توجه به وضعیت ساختمان و فرسودگی مصالح به کار رفته، بیش از دو میلیون برگ از اسناد موجود در آرشیو سازمان در خطر نابودی و تخریب قرار دارد.»
 به گفته‌ي ثابت:‌ «کمبود فضا و مکان مناسب برای نگهداری اسناد، احتمال فشردگی و چسبندگی اسناد و پرونده‌ها را به دنبال خواهد داشت.»
«ملک ثابت»، همچنین يادآور شد: « شمار زیادی فیلم و نوار‌ صوتی و تصویری ضبط شده از سخنان پیشینیان و بزرگان یزد نیز به شوند وجود رطوبت در محل نگهداری، با خطر نابودی روبرو هستند.»
این شرایط سبب شده مسئولان سازمان اسناد برای جلوگیری از نابودي تاریخ شفاهی بخشی از مکتوبات ارزشمند را به مکان‌های دیگری ببرند.
در این راستا در سال گذشته کلیه‌ي کتاب‌های دست‌نویس و چاپ‌سنگی سازمان اسناد و کتابخانه‌‌ي ملی استان یزد به تهران آورده شد.
وي همچنين گفت: «در صورت مهيا نشدن مکان مناسب براي گنجینه‌ي اسناد استان یزد ناچاریم اسناد تاریخی یزد را به تهران يا ديگر استان‌ها ببريم.»
اسنادی که می توانند چراغ راهی برای محققان و پژوهشگران باشند، این روزها در حالی به شوند نداشتن فضای مناسب برای نگهداری در معرض نابودی قرار گرفته اند، که بسیاری از ساختمان‌های مجلل در بخش‌هاي گوناگون به ویژه در مرکز استان یزد به محل استقرار ادارات تبدیل شده‌اند.




تاريخ : شنبه 20 خرداد 1391برچسب:قباله,قبال ازدواج,اسناد تاریخی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 

مناره آجری گسکر ( مناره بازار ) شهرستان صومعه سرا

مناره آجری گسکر (مناره بازار)، یکی از زییاترین و  با شکوه ترین بناهای برجای مانده از دوره سلجوقی است که در ۹ کیلومتری غرب شهرستان صومعه سرا و بر سر راه دهکده جاده کنار به مناره بازار بنا شده است.

 

 مناره گسکر که در مسیر راه جاده شاه عباسی قرار گرفته است، یکی از مهم ترین آثار تاریخی استان گیلان زمین به شمار می رود  و   شکلی شبیه مخروط داشته و مقطع این مناره دایره ای شکل بوده که با حرکت به سمت بالا از قطر آن کاسته می شود.  محیط این مناره در سطح زمین ۱۹ متر و قطر آن در قسمت پائین مناره هفت متر و در فوقانی مناره به ۲٫۳۵ سانتیمتر می رسد که با احتساب ضخامت ۱٫۳۰ سانتی متری دیوار قطر داخلی مناره در ارتفاع ۱۰ متری از سطح زمین به ۲٫۵ متر می رسد.
ارتفاع اولیه مناره ۳۰ متر بود، پنج متر آن بر اثر شرایط جوی و آب و هوایی منطقه و ۱۳ متر آن به دلیل زلزله سال ۱۳۶۹ فرو ریخت و تنها ۱۲ متر از مناره بر جا مانده است.

 مناره آجری گسکر ( مناره بازار ) از آجر و ملات ساروج ساخته شده است. از مصالح به کار رفته در این مناره می توان به آجرهای مربع شکل به ابعاد ۲۰ در ۲۰ در پنج سانتیمتر و ملات ساروج اشاره کرد.
تنها تزیین این مناره دو ردیف آجر کاری تزئینی با نقوش هندسی بوده که به دلیل فرو ریختن قسمت فوقانی مناره قابل مشاهده نیست و در بقیه قسمت ها کاملا ساده و بدون آرایش است. تنها راه ورود به مناره از طریق یک در ورودی است که در قسمت جنوب غربی مناره واقع شده و با قوسی زینت گرفته است و تنها راه رفتن به بالای مناره پله های مارپیچی است که توسط یک ستون نگه دارنده در وسط به ابعاد ۱۰ در ۹۰ سانتیمتر ایستایی یافته است.
ارتفاع پله های مارپیچ مناره ۲۵ سانتی متر است و عرض پله ها در قسمت دیواره مناره به ۴۰ سانتیمتر و در قسمت ستون نگه دارنده پله ها به ۱۵ سانتی متر می رسد. دو نورگیر به ابعاد ارتفاعی یک متر، عمق ۱٫۳۰ سانتیمتر و پهنای ۱۰ سانتی متر در مناره مشهود است. نور گیر اول در ارتفاع شش متری از سطح زمین قرار گرفته و در اثر زلزله سال ۱۳۶۹ تخریب نشد ولی نورگیر دوم همراه با فرو ریختن دیواره از بین رفت که پس از عملیات مرمت این نورگیر را به همان شکل و اندازه نورگیر اول در آوردند.
هشت متر از این مناره به همان فرم و شکل اولیه مرمت شده است و هم اکنون ارتفاع مناره به ۲۰ متر می رسد. ساختمان این مناره طبق نوشته رابینو در کتاب دارالمرز به نقل از خوچکو به چهل گوش چمنی نسبت می دادند، ولی از نظر تاریخی صحت این موضوع اثبات نشده است و از سویی به روایات محلی سازنده این مناره ( چهل گوشی چمنی ) شخصی بوده که زمانی با اقتدار حکومت می کرده و اعلام داشته که قصد دارد با خدا مبارزه کند و برای صعود به آسمان دستور ساخت چنین مناره ای را داده است.
در هر صورت هدف اصلی از ساخت این مناره بر ما پوشیده است چه بسا که این مناره در دل جنگلی انبوه “هفت دغنان” بوده و نه به کار راهنمایی می آمده و نه کسی می توانسته بر بالای آن دیده بانی کند، ولی از نظر بهره برداری احتمالاً به منظور تعیین زمان دقیق طلوع و غروب خورشید استفاده می شده است.
مناره دیگری شبیه این مناره در روستای کلده فومن قرار دارد و در محوطه منزل مسکونی یکی از روستائیان واقع شده است که آجرهای آن به دلیل شرایط آب و هوایی از بالا فرو ریخته و از پائین نیز به دل خاک فرو رفته است و تنها قسمت باقیمانده و ایستایی این مناره که مشهود است به چهار متر می رسد، همین قسمت باقیمانده نشاندهنده سبک معماری و شباهت فوق العاده زیاد این دو مناره است تا جائیکه اهالی معتقدند این دو مناره توسط یک راهروی زیرزمینی به هم متصل بوده اند.
شهر قدیمی گسکر در جنگل هفت دغنان با گذر از روستای بهمبر، درست غرب جاده آسفالته مینا بوبه پونل در کنار راه جاده شاه عباسی بر روی رودخانه اسکندر رود آثار خرابه ها و ویرانه های به جا مانده از شهری قدیمی در دل جنگل انبوه هفت دغنان به وسعت ۴۰ هکتار به چشم می خورد.

امروزه از بقایای شهر قدیمی هفت دغنان که زمانی شهری آباد و پر رونق بوده، می توان به آثاری همچون حمام، خانه، مغازه، یک پل آجری و گور سیده خروسه ( خوری سو ) اشاره کرد. این شهر زمانی محل حکومت امرای گسکر بوده و قدمت آن به دوره ایلخانی و صفوی بر می گردد.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


پس از آن‌که «یزدگر سوم» در جنگ نهاوند از تازیان شکست خورد، او برای کمک گرفتن و گردآوری سپاه نو به‌سوی خراسان و خاور ایران رهسپار شد. یکی از شاهزادگان ساسانی به‌نام «باو» فرزند «کیوس» که سردار شجاعی بود از یزدگرد اجازه خواست که برای نیایش به آتشکده‌ای که پدرش ساخته بود برود و سپس به او بپیوندد. «باو» در آتشکده مشغول نیایش بود که به او خبر می‌دهند که یزدگرد، در شهرِ مرو به فرمان «ماهوی سوری» فرماندار آنجا و به‌دست آسیابانی کشته شده است. «باو» با شنیدن این خبر بسیار اندوهگین شد.

 در این هنگام، تازیان در بخش جنوبی مازندران نفوذ پیدا کردند و در بخش شمالی آن نیز به‌دلیل نبودن فرماندهی شایسته و مناسب هرج‌ومرج روی داده بود. مردم مازندران برای نگاهبانی و نگاهداری سرزمین خود از دشمنان، نمایندگانی را به نزد «باو» فرستادند و از او درخواست کردند که سرزمین آنها را اداره کند. «باو» پس از گرفتن پیمان از مردم به آنجا رفت، تازیان را از آنجا بیرون راند و نزدیک ۱۵سال فرمانروایی کرد تا این‌که به‌دست شخصی به‌نام بلاش(ولاش) کشته شد. او دودمان «باوند»ی را تشکیل داد. مدت پادشاهی اسپهبدان باوندی در کوهستان(کهستان)بالا از سال ۴۵ تا ۴۶۶ هجری مهی برابر است با ۴۲۱ سال و در این مدت مردم کوهستان پیرو دین زرتشتی و در راه و روش نیز، پیرو نیاکان باستانی خود در روزگار ساسانی بوده و در دین، آداب و رسوم ایشان در مدت ۵ سده هیچ خدشه‌ای روی نداده است.

 پس از اسپهبد «غازن دوم باوند» که واپسین فرمانروا از خاندان باوندی در کوهستان «فریم» یا «پریم»(واقع در هزار جریب دودانگه کنونی در جنوب شهر ساری) است. چیره‌شدن دسته‌ی دوم از شاهان باوندی آغاز می‌شود که از «پریم» به شهر ساری منتقل شده‌اند.

 دوران پادشاهی این دسته از ۴۶۶ هجری مهی از اسپبد«شهریار»(پسر غازن دوم) آغاز و در سال ۶۰۶ هجری مهی با کشته شدن اسپهبد «رستم شاه غازی» نامور به «شمس الملوک» پایان می‌یابد و پایتخت این دسته در مدت ۱۴۰ سال شهر ساری بوده است.

 دسته سوم از شاهان باوندی که «کین خواریه» نامیده می‌شوند، از سال ۶۳۵ هجری مهی از اسپهبد «اردشیر» نامور به «حسام‌الدوله» آغاز و در سال ۷۵۰ هجری مهی با کشته شدن اسپهبد «حسن فخرالدوله» در آمل پایان می‌یابد و دیگر کسی از این خاندان به پادشاهی برنخواست و شهرستان‌هایی که از آغاز دسته دوم باوندیان یعنی سال ۴۶۶ هجری مهی تا پایان سال ۷۵۰ هجری مهی در تصرف ایشان بود و همه‌ی مازندران به‌جز «رویان» و در بیشتر مواقع دماوند- کلومن(سمنان، دامغان و بسطام) ، گرگان و بخشی از استان ری می‌باشد.

کاسه سیمین

 پس از برچیده‌شدن خاندان باوندی «کین‌خواریه» در سال ۷۵۰ هجری مهی همه‌ی سرزمین مازندران سوای «رویان جنوبی» که شامل دیلمان، طالقان و رودبار بود به‌دست فرمانروایان اسلامی افتاد. ولی باز هم اسپهبدان «پادوسبانی» در رویان جنوبی، به فرمانروایی خود ادامه می‌دادند تا سال ۱۰۰۶ هجری مهی که به‌دست شاه عباس صفوی از بین رفتند. دودمان«پادوسبانیان» پس از سلسله آفتاب در ژاپن طولانی‌ترین مدت فرمانروایی در جهان را داشتند. چون فرمانروایی آنان از سال ۵۴۰ هجری مهی آغاز و تا سال ۱۰۰۶ هجری مهی ادامه داشت. با فروپاشی واپسین دودمان فرمانروایان زرتشتی در مازندران، زرتشتیان آن سامان نیز کم‌ و کمتر شدند به‌گونه‌ای که امروزه دیگر اثری از آنها در این جاها دیده نمی‌شود.

یاری‌نامه:

 - آذرگشسب، موبد اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان.

 نویسنده‌ی کتاب «مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان» روانشاد «موبد اردشیر آذرگشسب» برای نوشتن بخش «تاریخ اسپهبدان تبرستان»، از دو کتاب به‌نام‌های «تاریخ تبرستان» نوشته‌ی «بهالدین محمد ابن حسن ابن اسفندیار» که در سال ۶۱۳ هجری مهی(:قمری) نوشته شده است و همچنین کتاب «تاریخ تبرستان پس از اسلام» نوشته «اردشیر برزگر» بهره برده است. نوشتار بالا، کوتاه نوشته‌ای از کتاب دوم است.





ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی