به نام خدا
|
بزرگی ايران را در «لوور» ديدم! |
|
|
|
میترا دهموبد : |
دوباره جمله را خواندم: «من بزرگی ایران را در موزهی لوور دیدم نه در تختجمشید. همان بهتر که آثارمان آنجا باشند و خاکشان را بگیرند.»
آنجا باشند و خاکشان را بگیرند. آنجا باشند و خاکشان را بگیرند، بازهم گفتم، آرام، آرامتر، با صدای بلند، فریادش هم کردم اما نفهمیدمش. اصلا نفهمیدم که خاک سرزمین بیگانه روی آثار سرزمین من چه میکند.
راستی آثار سرزمین من، همانهایی که باید در تختجمشید، در پاساگارد، در آتشکدهی فیروزآباد، در شهر سوخته، در سیلک کاشان و در موزههای سرزمین مادری باشند در موزهی لوور و دیگر موزههای خاور و باختر چه میکنند: آه از درد غریبی.
چه غریب افتادهاند، چه تنها و چه بیکس. تنها شانسی که آوردهاند این است که کسی هست که خاکشان را بگیرد. البته نمیخواهم بگویم اگر اینجا میبودند خاکشان را میگرفتیم یا از گزند باد و باران درامانشان میداشتیم. چون با همین چشمهای ناباورم دارم میبینم که چگونه ناسپاسی میکنیم و فراتر ار تازیانههای باد و خاک که دشنههای دستساز بشر را بر سرشان آوار میکنیم.
اصلا نمیخواهم بگویم اگر اینجا میبودند استوارتر از آنچه در لوور هستند تنها با کمی گردوخاک افزوده، میدیدیمشان چراکه با همین چشمها هرروز میبینم و با همین گوشها روزی هزاربار میشنوم، روزی هزاربار میشنوم آنچه را که نباید شنید و میبینم آنچه را که نباید دید: تختجمشید دارد ذرهذره ویران میشود، یکروز بهدست آگاهان و یکروز بهدست ناآگاهان. پاساگارد هم که داستانش پر اشک چشم است. شهرگور(:فیروزآباد) را بهدست کشاورزان سپردهاند و گسترهی تاریخی سیلک را هم بهدست شرکت گاز. منظور اینکه هرروز از این باغ، بری میرسد تازهتر از تازه.
اما با همهی این ها مگر میشود شکوه و بزرگی ایران را جایی جز بر روی همین خاک دید؟
نمیدانم، اینکه بزرگی ایران را در لوور نمیشود دید را به پای فرار از واقعیتها میگذارید یا به من حق میدهید، به من حق میدهید که دوست نداشته باشم کسی بگوید: بزرگی ایران را در موزهی لوور دیدم.
مگر آنان که بزرگی ما را به تاراج در لوور و دیگر موزهها نگاه داشتهاند که هستند و چه بیش از من و توی ایرانی دارند که نهتنها بزرگ بودهایم که بزرگ هستیم چراکه فرهنگی به شکوه فرهنگ ایرانی،آریایی پشتوانهمان است.
آنانی که لوور را با بزرگی بزرگان سرزمین من آراستهاند بسیاریشان، گرگانی در لباس میش هستند و شیرهایی در هیات اردک، که همچون اردک، چپ و راست به دیوار میخورند اما در نهان، میدرند و جاری سرزمینم را مینوشند.
اینها همانهایی هستند که میگویند مولوی، ترک است و ابوعلیسینا عرب. اینها همانهایی هستند که برای خالیکردن زیرپای من تو، بادگیرهای سرزمینم را به تازیان بخشیدند و طرحها، نقشها و هنر ایرانی را بهنام تازی، مهر زدند، همانهایی که به جهانیان دروغ میگویند و در پی دگرگونی نام دریای پارس با پیشینهای چندهزارساله به خلیجعر... هستند. اینها همانها هستند، حال چگونه در میان نگاهها و سینههای ستیزهجویانهشان میتوان بزرگی به تاراجرفتهمان را دید.
بر پنجهی پاهایم ایستادم، دستم را سایهبان کردم و خیرهی دوردستها شدم، باور دارم که باری سنگین بر دوشمان است، بر دوش من، بر دوش شما و بر دوش تکتک مسولانی که مسوولند و مدیون. باور دارم که هنوز هم ذرهای از پس آنچه بر دوشمان نهادهاند، برنیامدهایم، باور دارم که ساده از کنار آنچه حکایت از شکوه و بزرگیمان دارد، گذاشتهایم، باور دارم که با همین سادهانگاریها پا به بخت خود و نسل آینده زدهایم اما باور ندارم که بزرگی ایران را میشود در لوور دید نه در تختجمشید.
بههر روی، هممیهنم، باور داشته باشی یا نه، لوور و دیگر موزههای اجنبی، سیاههداران تاراج تاریخ و فرهنگند و بیرحمتر از آنکه بشود در آنا بهدنبال شکوه گشت.
آه از درد غریبی، آه از تنهایی و دوری. دردا از این همه درد.
|
به نام خدا
معاون میراثفرهنگی کشور دستور قتل سیلک را صادر کرد |
|
|
|
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی : |
معاون میراثفرهنگی کشور ساخت و ساز در حریم گسترهی باستانی سیلک را البته با رعایت ضوابط، شدنی دانست. این در حالی است كه به باور یک باستانشناس پیشكسوت، هرگونه دستاندازی در حریم گسترههای باستانی بهویژه سیلک، خلاف قانونهای تعیینشدهی میراثفرهنگی است. كاوشهای باستانشناسی بارها از بودن یادمانهای تاریخی حتا در حریم سیلک خبر دادهاست.
به گزارش میراث خبر، مسعود علویان صدر، معاون میراثفرهنگی کشور، دستور قتل سیلک را صادر کرد. این جمله از آن مسعود علویان صدر است: «اعتقاد نداریم که حتما در حریم یک محوطه یا بنای تاریخی مانند سیلک کاشان نباید هیچ ساختوسازی انجام شود بلکه برپایهی ضابطه و با حفظ حرمتها میتوان ساختوساز کرد.»
این درحالی است که برخی از ارزشمندترین یافتههای باستانشناسان از حریم درجهی ٢ سیلک بهدست آمده است.
اما در این میان، كارهای شهرداری هم شگفتآور است. این نهاد شهری گویی برای ٧ هزار سال تاریخ و پیشینهی ایران دندان تیز کرده که درخواست بازنگری طرح حریم سیلک را دادهاست، طرحی که برپایهی قانونهای میراثفرهنگی نوشته شده و جای هیچ گمانی هم در آن نیست.
اما اینکه نظر شهرداری چرا برای معاون میراث فرهنگی تا این اندازه ارزشمند است که دستور بازنگری حریمهای سیلک را در اولویت گذاشته برای کارشناسان و دلسوزان میراث فرهنگی جای بررسی دارد!
«صادق ملک شهمیرزادی»، باستانشناس پیشکسوت، دربارهی دستور ساخت و ساز در حریم درجهی یک سیلک از سوی مسوولان میراثفرهنگی گفت: «معاون میراثفرهنگی کشور گویی هیچ آشنایی با اساسنامهی میراثفرهنگی و ضوابط آن ندارد وگرنه هیچگاه در رسانهها نمیگفت که ساخت و ساز حتا با قوانین میراثفرهنگی قابل اجراست.»
این باستانشناس که چندین فصل در گسترهی باستانی سیلک کاوش انجام داده، گفت: «همهی گسترهی سیلک پر از یادمانهای بیهمتا است بهگونهای كه زمانی كه میانهی تپه شمالی و جنوبی را ٦ متر و ١٠ سانتیمتر کاوش کردیم به راه رودخانهای برخوردیم که ٦هزار و ٥٠٠ سال پیش از آنجا گذر میکرد.»
بهگفته وی، در ٥ سالی که در سیلک بوده، اجازه نداده آجر روی آجر گذاشته شود، حال چگونه است که تپهها با فنسکشی محدود و ٣٨ هکتار زمین که از آنِ دولت است میان باغداران و زمینداران، بخش میشود.
او گفت: «البته بماند که از زمانیکه سیلک را ترک کردم مسوولان با ایجاد امکانات رفاهی و ساخت چند دستگاه توالت کنار تپه، كارهای موثری در این گستره انجام دادهاند.!»
این باستانشناس یادآور شد كه: «در هیچ گسترهای، حریمها دگرگون نمیشود مگر آنکه مجلس شورای اسلامی بررسی کند و قانون تازهای تعیین شود. اما اینکه معاون میراثفرهنگی کشور مصوبهی جدید مجلس را از کجا آورده که معتقد است در حریمهای آثار باستانی میتوان ساخت و ساز کرد جای تامل دارد؟»
كاوشهای باستانشناسی در سیلک تاکنون نشان دادهاست که این گسترهی باستانی در زمرهی باارزشترین گسترههای باستانی جهان است که البته هنوز در سیاههی(:فهرست) میراث جهانی، جایی ندارد. نخستینبار گریشمن فرانسوی این گستره و دو گورستان باستانی آن را کاوش كرد. پیگیری کاوشها نشان داد که این گسترهی باستانی بیش از ٧ هزار سال تمدن را در خود دارد.
|
(عکس: باغ تخت ۱۲۷۴)
ادامه مطلب...
تاريخ : دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:
تیرازیس,
دارالعلم,
باغ ارم,
باغ چهل تن,
باغ دلگشا,
باغ عفیف آباد,
حمام باغ نشاط,
نشاط,
باغ ایلخانی,
عمارت کلاه فرنگی,
موزه پارس,
مدرسه خان,
آل اینجو,
نارنجستان قوام,
باغ قوام,
عمارت معینیه,
باغ تخت,
,
ادامه مطلب...
تاريخ : دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:
کودو,
بچه,
بچه شیر,
آنتلوپ,
غزال افریقایی,
چنگ,
شکار لحظه ها,
خواب آلود,
sand,
,
به نام خدا
اس ام اس شب چله ۹۱
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست
تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب
بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست
.
.
.
اس ام اس به مناسبت شب یلدا (شب چله)
شب ولادت میترا ،الهه ی مهر بر آن شویم همانند پیشینیان
اهریمن وجودمان را مغلوب ساخته تا روشنایی مهر و محبت در دلمان جوانه زند
و بذر عشق و دوستی طولانی ترین شب سال را منور کند . . .
یلدا مبارک
.
.
.
اس ام اس به مناسبت شب یلدا (شب چله)
باور به نور و روشنایی است
که شام تیره ،از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد
یلدا یتان مبارک
.
.
.
اس ام اس به مناسبت شب یلدا (شب چله)
امشب را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم
شب یلدا ، این شب زایش مهر و میترا ، شب زایش نور و روشنائی
بر تو ایرانی مبارک
.
.
.
اس ام اس به مناسبت شب یلدا (شب چله)
شب یلدا شب بزم و سرور است
شبی طولانی و غمها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه
بساط خنده و شادی چه جوراست
یلدا مبارک
.
.
.
اس ام اس به مناسبت شب یلدا (شب چله)
سهم من از شب یلدا شاید…
قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست
غم هایم بلند همانند شب یلداست
.
.
.
اس ام اس به مناسبت شب یلدا (شب چله)
امسال چه زیباست شب یلدای من طولانی ترین شبی که به تو
فکر مکینم و از یادآوری نگاه پر مهرت شب سیاهم
لبریز از نور عشق میشود معبودم
یلدا مبارک
به نام خدا
حتما برای خیلی ها این پرسش پیش می آید که نام کورائیم از چه چیزی گرفته شده است و این نام ریشه در چه چیزی دارد بنده در تحقیقاتی که انجام دادم از جمله با مشورتی که با دکتر محمد رضا اقبال کورائیم که در رشته جغرافیای شهری مشغول به تحصیل هستند انجام دادم ایشان به صورت علمی ثابت کردند که قلعه(تپه) کورائیم از زمان هخامنشیان یعنی از زمان کوروش بزرگ به جا مانده و مقاله ای نیز در این مورد به چاپ رسونده است و سپس در دانشگاه نیز یکی از دوستان بسیار ارزشمند جناب آقای دارا نجفی خیاط(هفته نامه ی بین المللی آذربایران) نیز در تحلیلی چنان فرمودند که به واقعیت معنی کلمه کورائیم ما را نزدیکتر کردند ایشان گفتند که کورا, کورائیم, رود کورا و...
کورا نام مخفف شده ی کوروش بزرگ میباشد برای پسوند ویا پیشوند شهرها یا مالکیت اماکن و رودخانه ها در آن زمان نام گذاری می کرده اند . و (ئیم) و یا( ئیل) پسوند مکانها و جایها یا محلهای مورد نظر بوده است. مانند کورائیم به معنای شهر یا جایگاه کوروش بزرگ میباشد. یا آرتا ویل که به معنای شهر مقدس میباشد. ویا رود کورا که به معنای رودخانه کوروش بزرگ است .این نامگذاری از زمانهای بسیار دور تا به حال مرسوم بوده است . مانند شهر رضائیه به ارومیه در زمان پهلوی و یا خمینی شهر در زمان فعلی و... اطلاق می شده است.
مثال: رود کورا.
کورا یا کُر نام رودی است که از شرق ترکیه سرچشمه میگیرد و از کشورهای گرجستان و جمهوری آذربایجان از میان رشته کوههای قفقاز گذشته و به رود ارس پیوسته و در منطقه تالش گشتاسبی به دریای خزر میریزد. طول رود کورا ۱۳۶۴ کیلومتر است. پیشتر تا تفلیس قابل کشتیرانی بوده ولی اکنون به سبب سدها و نیروگاههایی که بر روی این رود ساخته شدهاست قابل کشتیرانی نیست. نام این رود از نام کوروش بزرگ هخامنشی گرفته شدهاست.
به نام خدا
تاریخ ٧٠٠٠سالهی یک تپهی باستانی را نابود کردند
|
|
|
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
|
اردشیر جوانمردزاده، باستانشناس گفت: «در پی اجرای پروژهی کانالکشی در شهرستان مهران استان ایلام، بخشهایی از یک گسترهی باستانی نزدیک به ٧٠٠٠ سال دیرینگی دارد، ویران شد.»
به گزارش ایسنا، اردشیر جوانمردزاده دراین باره گفت: «ادارهی جهاد کشاورزی شهرستان مهران میخواهد کانالهای سنتی را دگرگون کرده و گسترش دهد؛ اما اجرای این کار برپایهی گفتهی برخی کارشناسان اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان ایلام، بدون گرفتن استعلام آغاز شده است.» به گفتهی وی هنگام اجرای کانالکشی، هنگامیکه ماشینآلات به گسترههای باستانی رسیدند با بلدوزر آن را صاف کردند.
او گفت: «ارزشمندترین گسترهای که آسیب دیده، «چغا آهوان» است که استقرارهایی از نیمهی هزارهی ششم پیش از میلاد تا اوایل هزارهی سوم پیش از میلاد در آن یافت شده و یکی از نخستین شهرهای ایران بهشمار میرود.» جوانمردزاده که دانشجوی دکترای باستانشناسی است و چند سال پیش در این گستره کاوشهای باستانشناسی انجام داده است، گفت: «این گسترهی ٣٠ هکتاری، بیمانند است؛ ولی به شوند(:دلیل) کارهایی که برای کانالکشی انجام شده از یک هکتار این گسترهی تاریخی، یک راه 10 متری گذر کرده و زمین با غلتک صاف شده است. ویرانی تنها گسترهی دوران نوسنگی بیسفال دشت مهران
او گفت: «افزونبر آسیبهایی که به این گستره وارد شده، یک گسترهی دیگر که یادمانهایی از اوایل هزارهی هفتم پیش از میلاد تا اوایل هزارهی سوم پیش از میلاد دارد و تنها گسترهی دوران نوسنگی بیسفال دشت مهران است، ویران شده است. همچنین بلدوزر برای اجرای کانالکشی از روی یک گسترهی دیگر هم گذر کرده است که آیادمانهای فرهنگی اوایل نیمهی هزارهی پنجم پیش از میلاد تا هزارهی چهارم پیش از میلاد را دارد.»
<!--[if gte mso 9]> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="
|
به نام خدا
زرتشت (بردیه) و کورش در اساطیر آذربایجان شمال رود ارس (اران سابق) و همسایهً غربی آن یعنی ارمنستان بسیار معروف بوده و هستند. لذا این پرسش پیش می آید این امر در نزد گرجیها یعنی همسایگان شمال غربی همان آذریها – یعنی آنجا که رود کورا نام کورش را قرنها است با خود حمل می کند – صادق است یا نه؟ برای پاسخ ابتدا سری به اساطیر آذری و ارمنی میزنیم: در نزد ترکان اران (آذریها) که اساطیر کهن آنان در کتاب اسطوره ای ده ده قورقود آنان محفوظ مانده است این دو قهرمانان اصلی اساطیرآن هستند: زرتشت (یعنی دارندهً تن زرین) تحت نام بامسی بئیرک (دارندهً تن درخشان) پسر بای بوره (خان زرین عهد طوفان، جمشید) و کورش تحت نام بایندرخان (خان آبادگر) پسر گام خان (کمبوجیهً دوم). در نزد ارامنه که موسی خورنی مورخ عهد قباد و انوشیروان آنهارا جمع آوری کرده از کورش تحت سه نام کورش (فوچ)، آرا(نجیب) و آرتاشس (شاه نیک و عادل) و از زرتشت نیز تحت هفت نام زرتشت، آرای آرایان،کرناک (زرین) و آرتاباز ( دارای دانش نیک) پاوس ، هایکاک دوم و یرواند قصیرالعمر اسم برده شده و از کمبوجیه تنها زیر عنوان ارتا وازد (دانای دانش نیک یا عاری ازنیکی و عدالت) یاد گردیده است. درمورد نامهای آخری آنان باید افزود که موسی خورنی کورش را در مقام مقهور سازندهً کرسوس (کرزوس پادشاه لیدیه) تحت همین نام آرتاشس (آرتاخشیاس) معرفی می نماید و اسطوره ای را راجع به او و فرزندش/ یا فرزند خوانده اش آرتاوازد /آرتاباز ذکر مینماید که بسیار جالب است. وی می آورد:”پس از آرتاشس پسر او آرتاوازد به تخت شاهی نشست. آرتاوازد (همان کمبوجیهً سوم پسر کورش سوم) برادران خود را از آیرارات به ولایات آقیاویت و آربران کوچ داد تا در آیرارات در ملک پادشاه زندگی نکنند و چون پسر نداشت لذا فقط تیران را به عنوان جانشین نزد خود نگاهداشت.چند روز بعد از به پادشاهی رسیدنش هنگامیکه به قصد شکارگورخر و گراز در حوالی سرچشمه های رودخانهً گینا از روی پل آرتاشات می گذشت
ناگهان….
تاريخ : شنبه 18 آذر 1391برچسب:
اسطوره گرجی,
امیران,
کورشا,
بردیه,
اران,
آران,
اران سابق,
آران سابق,
بایندرخان,
,
به نام خدا
چکادی به نام «نیایشگاه زرتشت«
|
|
|
|
سورنا لطفینیا :
|
گرندکانیون، نام کوهستانی است در کشور آمریکا. این کوهستان با داشتن چشماندازهای کممانند و درههای بزرگ و دیوارههای سنگی زیبا، آوازهای جهانی دارد. «zoroaster temple» یا (نیایشگاه زرتشت) یکی از چکادهای زیبای این کوهستان است. مردم آنجا، برای هریک از چکادهای این کوهستان، از میان بهترین نامها، نامی را برگزیدهاند تا بزرگی و ارزش آنها را به هزاران بازدیدکنندهای که هرساله از آنجا دیدن میکنند، نشان دهند. این در حالی است که، در کشور خودمان هرگز چنین نامگذاریهایی انجام نمیگیرد و حتا گاهی، نامهایی از این دست، برداشته شده و بهجای آنها نامهایی تازه گذاشته میشود. درست در کنار نیایشگاه اشوزرتشت، نیایشگاه بودا(brahma temple) دیده میشود که آن چکاد نیز با زیبایی خود، یادآور بودا است. در یادداشتهایی که کوهنوردان و بازدیدکنندگان دربارهی گرندکانیون و چکاد نیایشگاه زرتشت، نوشتهاند، از گرندکانیون به نام «نیایشگاه بزرگ» و از چکاد اشوزرتشت به نام «سپندترین نیایشگاه»، یاد کردهاند. گردشگرانی که از ایران به آنجا رفتهاند، هنگام دیدن این چکاد و از نامی که بر آن گذاشته شده است، احساس بزرگی و شادی میکنند و ناخودآگاه به یاد این سه پیام جاودانه اشوزرتشت میافتند: «اندیشهی نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک». بیگمان کسانی که این نامهای بزرگ را بر این چکادها گذاشتهاند، اندیشهای مگر افزودن بر ارج و ارزش این کوهستان و کشیدن گردشگران بیشتر به آنجا نداشتهاند. کاری که بازتاب درخوری نیز داشته و گردشگران بسیاری را به آنجا آورده است.
|
به نام خدا
|
|
|
فرانک تيمساری : |
«کوروش بزرگ، بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی، ٧ دسامبر سال ٥٣٩ پیش از میلاد(١٦ آذر) با دیدار از نیایشگاه شهر بابل، از همراهانش خواست که در هرجای جهان که بمیرد، باید کالبد او را به پاسارگاد ببرند و در آن جا به خاک بسپارند. این گفتهی کورش در تاریخ به نام «سفارش کوروش» نگهداری شده است. کورش با این که زرتشتی بود به دینها و باورهای دیگر احترام میگذاشت. در همین روز (١٦ آذر) «زروبابل» را به سرنشینی بیش از ٤٠ هزار یهودی، که آنان را از گروگانی بابلیها آزاد کرده بود، برگماشت تا به اورشلیم بازگردند و نیایشگاههای ویران شدهی آن جا را بازسازی کنند.» (برگرفته از: تارنمای انوشیروان کیهانیزاده)
در هر جای جهان که بمیرم تن بیجان مرا در پاسارگاد به خاک بسپارید
در گوشهای از جهان خاکی، در کشوری که روزگاری مهد تمدن بود، در نزدیکی شیرازشهری که بسیاری از رویدادهای مهم در آن پدیدار شد، در 138کیلومتری راه شیراز به آباده، در جایی آرام به برجایماندههای شهری میرسی که ذره ذره از خاکش داستانها دارد از شکوه ایران باستان. جایی بهنام پاسارگاد به معنای زیستگاه پارسیان. جایی که بنیانگذارش سدههاست که در آنجا خفتهاست ولی حضورش را در آنجا هنوز هم میتوان حس کرد. به کنارت میآید دستهایت را میگیرد، گرمای دستش تو را به گذشتهای دور میبرد. لحظهای دیگر در پیرامون خود دشتی سرسبز را میبینی که از میان آن رودخانهی «مدوس» میگذرد و آنسوتر بناها و کاخهای باشکوه سنگی دربرابر دیدگانت قرار میگیرد، جایی سرشار از زندگی. به پیرامونت مینگری و به دنبال او میگردی، کورش یکی از بزرگ مردان این سرزمین اما نمیبینیش. به برگههای گاهشمارت نگاه میکنی، سال 539 پیش از میلاد را نشان میدهد، زمانی که کورش در بابل بود.جایی که نخستین پیام حقوق بشر را به گوش جهانیان رساند. واپسین روزهای پاییز بود. او به همره یارانش از کاخ بابل به سوی نیایشگاه اصلی شهر رفت. از اسبش فرودآمد و به درون نیایشگاه رفت. ایستاد و احترام گذاشت به مردمی که باورهایشان با او متفاوت بود اما سپند، چون به آن باور داشتند. در بابل در نیایشگاه و روبهروی بابلیان ایستادهبود اما پاسارگاد جلوی چشمانش بود. پاسارگاد، سرزمین پارس، زیستگاه و جایگاه پادشاهی پدرش. پاسارگاد دشتی بزرگ، در آنجا بر«آستیاگ» پیروزی یافت و توانست از آنپس، پایههای فرمانروایی بزرگش را بنیان گذارد.این مکان به او آرامش و قدرت میداد. پاسارگاد بخشی از هستی او بود بخشی از آغازی بزرگ. برگشت، رو به یارانش کرد و گفت: من در هر جای گیتی که بمیرم تن بیجان مرا به پاسارگاد ببرید و در همانجا به خاک بسپارید. سپس از میان همراهانش رو به زروبابل کرد و به او ماموریت آزادی انسانهای ستمدیده را داد. او نمیخواست هیچ انسان آزادهای در بند باشد. بردهداری را برانداخت و اسیران یهودی را که بیش از پنجاه سال در بند دولت بابل بودند، رهسپار دیار خویش، اورشلیم، کرد. بردگان رنجدیده که تا دیروز جز فریاد آه و ناله و اندوه صدایی از آنها به گوش نمیرسید اکنون با دلهایی شاد به همراه سرباز و نگاهبان و پول راهی دیارشان شدند تا ویرانیها را از نو بسازند. آنها با دیدهی احترام به کوروش مینگریستند و برای آیندگانشان از مردی سخن میگفتند که تبعیضی میان مردم نگذاشت و آرمانش برقراری داد و آشتی وآزادی بود.
بار دیگر به دشت پاسارگاد برمیگردی او را در کنارت میبینی. دستش را رها میکند و به نوشتهای که بر روی آرامگاهش نگاشته شده اشاره میکند:
به این مشت خاک که پیکرم را در برگرفته رشکمبر.
به خود میآیی و میاندیشی، او میدانست که نام او جهانی خواهدشد. جایگاه چنین مردان بزرگی تنها در مکانی ویژه و سرزمینی ویژه نیست. او را در لابهلای سطرهای تاریخ، در میان سنگنگاشتههای بازمانده از گذشته و در میان گفتوگوها و اندیشههای همهی کسانی که دلشان برای ایران وگذشته باشکوه ایران میتپد میتوان یافت.
|
ادامه مطلب...
تاريخ : شنبه 18 آذر 1391برچسب:
GEM,
حریم سلطان,
حریم,
ایرونی,
ایرونیها,
تی تاب,
سلطان سلیمان,
سلطان سلیم,
خونخوار,
هجوم,
کشورگشا,
کشورگشایی,
صعب العبور,
شاه طهماسب,
شاه تهماسب,
بلگراد,
مسقط,
قزلباش,
تاریخ صفوی,
تاریخ صفویه,
تاریخ عثمانی,
آناطولی,
آناتولی,
دسیسه,
خرم سلطان,
رهبر,
رهبر جهان,
رهبر جهان اسلام,
گلبهار,
میگسار,
ماستمالی,
ماست مالی,
کتمان,
ماهواره جاسوسی,
فیروزه,
کنیز,
القاع,
القاعات,
سریال حریم سلطان,
,
ادامه مطلب...
تاريخ : چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:
رود کوروش بزرگ,
رودخانه کوروش بزرگ,
رود کورش بزرگ,
رودخانه کورش بزرگ,
کورا,
دانشگاه جاواخشویلی,
بازار واکسال,
واکسال,
لواشی,
رود کورا,
رودخانه کورا,
کارتلیس خوربا,
مزدیسنا,
دنیز,
کرانه رود کورش بزرگ,
کوروشی,
,
به نام خدا
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
|
بخشی از دیوارهی زیرین نگاربرجستهی تاریخی «پریشو» در شهرستان کازرون استان فارس با چیزی همچون پتک ویران شد. این نگاركند از انگشتشمار نقشبرجستههایی است که نگارهی یک زن در آن دیده میشود.
نقشبرجستهی ساسانی که بخش زیرینش را ویران کردهاند
به گزارش مهر و بنا به گفتهی محسن عباسپور، هموند شورای مرکزی انجمن هماندیشان جوان شهرستان کازرون، این نگارکند که بیهیچ محافظتی به حال خود رها شده بود اکنون بخشهای زیرینش به زور وسیلهای همچون پتک ویران شده است و سنگ بزرگ جدا شده از این نقشبرجسته در زیر نقش پریشو افتاده است.
او گفت: «بر روی سنگی که از کوه جدا شده، ضربههای وسیلهای که با آن بر این نقشبرجستهی ساسانی کوفتهاند، نمایان است. از ضربهها چنین برمیآید که ویرانگران از نبود امنیت فیزیکی اینجا سود برده و با خیال آسوده، ضربههایی پیاپی به این نقش باستانی ایران زدهاند.»
به گفتهی عباسپور بخش جداشده بلندایی(:ارتفاعی) نزدیک ٢ متر و پهنایی(:عرضی) نزدیک به ٨٠ سانتیمتر دارد.
|
به نام خدا
کوروش بزرگ در سفر به آمریکا |
|
|
|
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد : |
نخستین اعلامیه حقوق بشر در نخستین سفرش به آمریکا در ٥ شهر از شهرهای این کشور به نمایش درخواهد آمد.
بنابر گزارش موزهی بریتانیا، یکی از نمادینترین یادبودها، فرمان کورش، در سال 2013 میلادی در 5 موزهی بزرگ در ایالات متحدهی آمریکا به نمایش درخواهد آمد. این نخستینبار خواهد بود که فرمان کورش بزرگ در آمریکا، در موزهها به نمایش درمیآید.
به گزارش «بریتیش میوزیوم»(موزهای که فرمان کورش از زمان پیداشدنش در ویرانههای بابل، در آن به نمایش درآمده است)، فرمان تاریخی کورش یکی از نامورترین یافتههایی است که از جهان باستان و گذر زمان، جان به در برده است.
فرمان کورش به خط میخی بابلی(از نخستین شیوههای نوشتن) به دستور شاه پارس، کوروش بزرگ (559-530 پیش از میلاد) به نگارش درآمده است.
این فرمان، نخستین لایحهی حقوق بشر است که آزادی مردمان در دین و آیین را در سراسر جهانشاهی (امپراتوری) ایران، نشان میدهد و اجازه میدهد تا آنانی که در بابل در اسارت هستند به سرزمین خود بازگردند. این فرمان در گسترهی تمدن بابل در دل عراق امروزی در سال 1879 در یکی از کاوشهای باستانشناسی پیدا شد و از آن زمان تاکنون در موزهی بریتانیا در نمایش است.
بنا به این گزارش بیش از ١٣٠ سال است که استوانهی کورش در موزهی بریتانیا در دست مطالعه است. این فرمان به عنوان نمادی از احترام به مردم و دینهای گوناگون، از سوی مردم سراسر جهان دارای ارج و ارزش است. این احترام تا بدانجاست که یک کپی از استوانهی کورش بر سردر ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک است.
این فرمان پیش از این در سال ٢٠١٠-٢٠١١ به موزهی ملی ایران قرض داده شد که بیش از یک میلیون تن از آن بازدید کردند.
فرمان کورش بزرگ در نمایشگاهی همراه با ١٦ شی دیگر با عنوان «استوانه کورش و ایران باستان» در آمریکا به نمایش درخواهد آمد.
این نمایشگاه، نوآوریهایی را نمایش میدهد که نوآورانش حکومتهای ایرانی(در سالهای ٥٥٠ تا٣٣١ پیش از میلاد) بودهاند. ایران(سرزمین پارس) در آن زمان بزرگترین جهانشاهی(امپراتوری) شناختهشده بود.
منشور کوروش در ماه مارس به آمریکا برده خواهد شد و در موزهای در شهر واشنگتن، موزهی هنرهای زیبای هوستون، موزه متروپولیتن نیویورک، موزه هنر آسیایی سانفرانسیسکو و موزهای در لوسآنجلس به نمایش برای همگان در خواهد آمد.
نیل مک گرگور، مدیر موزه بریتانیا، گفت: «تقریبا میتوان گفت که استوانهی کورش بزرگ، تاریخ خاورمیانه آن هم در یک شی است و یک پل ارتباطی با گذشته است. اشیا میتوانند با گذر از زمان و مکان، سخن بگویند و این شی(استوانه حقوق بشر کورش بزرگ) با این ویژگی، باید تا جایی که امکان دارد به اشتراک گذاشته شود.»
|
ادامه مطلب...
تاريخ : چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:
"هیئت ثارالله مسیحی ها",
هیئت ثارالله مسیحی ها,
هیئت ثارالله,
یانیس,
طوفانیان,
طوفان,
طوفانی,
ادموند,
وارطانیان,
زیارت,
زیارت عاشورا,
تک,
تک خوان,
تک خوانی,
,
به نام خدا
) |
|
همراه با مبلغان مسلط به زبان انگليسی در جمع گردشگران |
|
«دارالعباده» میزبان گردشگران 12 کشور جهان در روزهای محرم بود
|
|
|
|
مدیرکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان یزد گفت: گردشگرانی از کشورهای ژاپن، هلند، فرانسه، سوئیس، آلمان، کره جنوبی، چین، ترکیه ، استرالیا، لبنان، سوئد و ایتالیا در مراسم ویژه محرم استان یزد شرکت کردند.
|
به گزارش میراثآریا (chtn) به نقل از روابط عمومی ادارهکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان یزد ، دارالعباده یزد با برگزاری مراسم و آیینهای عزاداری در روزهای محرم میزبان گردشگران خارجی از 12 کشور جهان بود.
«بهرام رضایی» با بیان اینکه گردشگران خارجی با حضور در مراسم تعزیهخوانی و نخلبرداری، با قیام اباعبداللهالحسین(ع) و مراسم عزاداری آشنا شدند، افزود: مبلغان مسلط به زبان انگلیسی در جمع گردشگران، حادثه کربلا و فلسفه قیام اباعبداللهالحسین(ع) و ارتباط آن با حوادث روز جهان را به صورت چهره به چهره با مکتب اسلام آشنا کردند.
وی معرفی آیینها و میراث معنوی یزد در ماه محرم را از جمله اهداف جذب گردشگران خارجی در این ماه دانست و گفت: گردشگران خارجی در محرم امسال در قالب یک گروه واحد به شهرستان تفت و توابع آن اعزام شدند.
این مقام مسوول در ادارهکل میراثفرهنگی استان یزد با اشاره به شهرت جهانی مراسم ماههای محرم و صفر در استان یزد، حضور گردشگران در این مراسم را در ترویج فرهنگ عاشورا موثر دانست و افزود: این حرکت، نخستین گام برای معرفی یزد به عنوان یک شهر گردشگری مذهبی به دنیا است.
رضایی تصریح کرد: همچنین آژانسها و دفاتر خدمات مسافرتی و جهانگردی استان در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی تورهای تعزیه در شهرهای مختلف استان یزد برگزار کردند.
|
تاريخ : چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:
دارالعباده,
تعزیه,
تعزیه خوان,
تعزیه خوانی,
chtn,
قیام,
نخل برداری,
شهر یزد,
شهرستان یزد,
استان یزد,
,
به نام خدا
حسین هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
ستارکلمکانی! صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، يكماه تکیه راه
میاندازد و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل میمالد و ۱۱ ماه هم سرشان
شیره!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
قدرت سامورایی! شب ها در تکیه لخت میشود و میانداری میکند و روزها مردم
را لخت میکند و زورگیری ...!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
فرشید! پوسترهای گلزار و مهناز افشار را از بساطش جمع میکند و آخرین
ورژن! پوسترهای علیاکبر (ع) و حضرت عباس (ع) را در بساطش پهن ...!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
آقای صولتی !تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه میکند و تا پایان سال هم
مشتریهایش را!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
قادر روزهای تاسوعا و عاشورا قمه میزند و علم میکشد ولی در ماه رمضان
سیگار از لبش نمیافتد!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
سیامک! چشم چران! که پاتوقش همیشه خدا نزدیک مدارس دخترانه است در
دستههای عزاداری اسفند دود میکند!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
نیما! پشت ماکسیمایش مینویسد "من سگ کوی حسینم" ولی هیچ وقت از چارلی!
سگ ۱۱ماههاش دور نمیشود!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
حاج منصور!مداح معروف شهر بابت ۷ ساعت مداحی حقوق 250 روز یک کارگر را میگیرد!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
جباری رییس شرکت لبنیات شیر تو شیر! ۳۰شب شیر صلواتی به خلق خدا میدهد و
۳۳۵ روز هم با اضافه کردن آب شیرشان را میدوشد!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
به جای آنکه ما بر مصیبت مولا بگرییم، مولا بر مصیبت ما میگرید!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
حاج آقا کلامی، ۹شب مردم را به تقوی دعوت میکند ولی در شب دهم سر زود
پایین آمدن از منبر با هیت امنا دعوا میکند!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
هیت امنای مسجد ...علیه السلام! درست وقت اذان ظهر عاشورا اطعام عزاداران
را شروع میکنند و پس از آن با انرژی و فلوت! سینه میزنند و گریه
میکنند !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
کل یوم عاشورا
یعنی...۱۰ روز و شب ...غم گریه
کل ارض کربلا
یعنی...چند مسجد و چند تکیه !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی خورشید عصر عاشورا غروب کرد
او هم میرود
تا سال بعد !
تا یاد بعد
تاريخ : چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:
حسین,
حسین مظلوم,
زورگیر,
زورگیری,
محرم,
احرام,
فرشید,
صولتی,
اربعین,
قمه,
قمه زدن,
سیگار,
حاج منصور,
چشم چران,
قادر,
سیامک,
ماکسیما,
چارلی,
شیرتوشیر,
تکیه,
تکایا,
حسینیه,
زینبیه,
فاطمیه,
محمدیه,
سینه,
سینه زن,
سینه زنی,
سینه زدن,
اطعام,
غزا,
عزادار,
عزاداران,
عزاداری,
فلوت,
فلو,
مدح,
مداح,
مداح معروف,
,
به نام خدا
|
«تايیس» نابودکنندهی تخت جمشید |
|
|
|
مريم كيوانشكوهی : |
آیا تاکنون تندیس آزادی را دیدهاید؟ این پیکره، یک زن با تنپوش رومی است که تندیسساز فرانسوی "فردریک اگوستوبارتولدی" طراحی کرده و ژوزف پولیتزر آن را ساخته است.
این تندیس با مشعلی در یک دست و لوحی در دست دیگر بر بلندای آبهای آتلانتیس، جزیرهای در دهانهی رودخانه نیویورک است. در دست چپ این پیکره، لوحی است که بازگوکنندهی سال استقلال آمریکا از حکومت بریتانیا است و چهار جولای 1776 با اعداد رومی بر آن نگاشته شده است و در دست دیگر آن، یک مشعل است.
این تندیس، با مدیریت "الکساندر ایفل" طراح برج ایفل، ساخته شده است.بلندای(: ارتفاع) خود تندیس 3/45 متر است که بر روی پایه گرانیتی به بلندای 2/46 متر قرار داده شده است و در مجموع ارتفاع آن 5/91 متر است.
وزن آن 625 تن و هزینهی ساخت آن 250هزار دلار است که از سوی دولت فرانسه هزینه شده است. تنها ساخت پایهی این تندیس که 200 هزار دلار بود که توسط آمریکا پرداخت شد. تندیس دارای 168 پله است که بازدیدکنندگان را تا بالای برج راهنمایی میکند.
در بخش پایه و ستونی این مجسمه، موزهای وجود دارد که تاریخچه این تندیس را نشان میدهد. تا پیش از سال 1916، نردهبانی در دست راست تندیس بود که دسترسی همه به درون مشعل را شدنی میساخت، اما با گذاشتن تجهیزات روشنایی و نورافکنها بازدید از این بخش حذف شد.
ولی این مجسمه، تندیس چه كسی است. برخی این تندیس را "زن آزادی" (Lady Liberty) مینامند. شماری باورمندند که مدل این مجسمه "شارلوت بارتولدی" همسر بارتولدی، سازندهی این تنديس است ولی خود سازندگان فرانسوی این تنديس می گويند كه این تندیس، معشوقهی اسكندر مقدونی(تايیس) است.
اما تاییس کیست؟
برای روشن شدن چهرهی این زن، باید نگاهی به گذشته ایران باستان(هنگام یورش الکساندر-یا همان اسکندر مقدونی)،به ایران داشته باشیم. الکساندر در میان غربیان قهرمانی بزرگ و بیهمتا شناخته میشود؛ اما در میان ملت ایران شخصیتی بدنام و ویرانگر است. در نوشتههای زرتشتی، از وی همواره به عنوان "گجسته"(ملعون) یاد شده و همراه ضحاک و افراسیاب از کارگزاران اهریمن به شمار آمده است. اسکندر مقدونی، مردی زاده شده در مقدونیه بود.
پدر وی فیلیپ نام داشت. مقدونیه بخشی از حکومت یونان بود، ولی مردم یونان ساکنین مقدونی را بربر(وحشی) می دانستند. فیلیپ پدر اسکندر، برای فرزند خود آموزگارانی یونانی استخدام کرد تا با فرهنگ یونانیان بزرگ شود. اسکندر پس از مرگ پدر، پادشاه مقدونی شد.
او جوانی جاهطلب بود و آرزوهایی بزرگ در سر داشت. او برای ماجراجویی و تصاحب سرزمینهای دیگر، راه جهانگشایی و یورش به دیگر کشورها را پیش گرفت. اگر چه یونانیها، او را بربر میدانستند، ولی هنگامی که دیدند با تصاحب سرزمینهای دیگر توسط او ثروت بسیاری به آتن سرازیر شد، با وی همراه شدند. بزرگترین و مهمترین جنگ اسکندر، نبرد با شاهنشاهی هخامنشیان بود. نبرد اسکندر و پادشاه ایران، چند بار به واپسنشینی وی انجامید، اما سرانجام با تضعیف روحیهی سپاهیان ایران، ورق به نفع یونانیان برگشت و اسکندر، داریوش را در منطقه "گیلگمش" شکست داد. بدینگونه فرمانروایی هخامنشیان پایان یافت.
اسکندر با شنیدن خبر شکست این شاهنشاهی بزرگ، به سوی پارسه (تخت جمشید، پرسپولیس) راهی شد و مردم آن شهر بی دفاع را تسلیم یافت. سپس فرمان به چپاول داد. چپاولگران مقدونی بر مردم تاختند و آنچه که از شهر باقی بود به یغما بردند و آنچه را نمیتوانستند بر زمین میکوفتند، گویند غنائم آنچنان بسیار بود که اسکندر را توان بردن آنهمه نبود.
در شب پیروزی، اسکندر و افسرانش در تخت جمشید (پرسپولیس)، کاخ باشکوه ایرانیان به پایکوبی و شادمانی پرداختند. اسکندر همواره در سفرهای خود چندین زن بدنام و رقاص یونانی را با خود همراه میکرد. یکی از این زنان، تاییس بود؛ کنیزی که در آتیک تولد یافته بود و به شوند(:خاطر) زیبایی به دربار اسکندر گجستک راه یافته بود. وی که با آمدن شاهزادهی اسیر ایرانی و دختر داریوش سوم "استاتیرا" جایگاه خود را در خطر میدید، تلاش داشت انتقام خود را از او بگیرد.
بنابراین، دنبال موقعیتی بود که غرور همهی ایرانیان را بشکند و آنان را خوار کند. در آن جشن، او آن اندازه به اسکندر شراب خوراند که عقل او را زایل کرد و سپس از او خواست به انتقام معبدی که در آتن توسط خشایارشا به آتش کشیده شد، پرسپولیس را آتش بزند. تاییس مشعل آتش را به اسکندر داد و او هم پردههای حریر و جواهرنشان قصر را آتش زد. دیگران هم از آنها پیروی کردند و تخت جمشید به آتش کشیده شد.
بدینگونه از شهری که بیش از یکصد سال، ساختنش به درازا انجامیده بود اکنون دیگر جز صدای شعله و ترکیدن چوب و فروریختن آوار صدای دیگری، شنیده نمیشد.
فردای آن روز، اسکندر بر تپهای ایستاده بود و پشیمان به نتیجه کار خود مینگریست. سرانجام تاییس با همان مشعل ویرانگر همچنان بر آبهای آتلانتیس ایستاده است.
|
به نام خدا
چهرهی حماسی زن ايرانی در منظومهی «بانوگشسبنامه» |
|
|
|
مينا عرشی : |
بانوگشسب نامه از گروه حماسههایی است که دربارهی خاندان رستم سروده شده است و آن گوشهای از زندگی بانوگشسب دختر رستم و نبردهای پهلوانی او است که تصویری از زن آرمانی ایرانی است. زنی زیبارو، رزمآور، هنرمند و یاور مردان، چنانکه رستم فرامرز را بدو میسپارد تا رزم و شکار را به وی بیاموزد. این داستان تنها داستان حماسی ایرانی است که بانویی قهرمان آن است. درونمایهی آن دلاوریهای زن پهلوانی است که نمودهای فرهنگ کهن ایرانی را به همراه دارد و شاید بازماندهی استورهای از دوران بسیار دوری باشد که زنان نقشی فروتر از مردان نداشتند. در حماسههای ایران و جهان، هیچگاه وجود زن جدا از مرد نمیآید. زن در حماسهها یا مادر پهلوان است یا همسر و یا دختر او و هیچگاه جداگانه از وی یاد نشده است. در شاهنامه سه بار از بانوگشسب نام برده شده است:
نخست هنگامی که گیو به قصد یافتن کیخسرو به توران زمین میرود که بانو از همسرش میخواهد بگذارد در نبود وی، او به سیستان نزد پدر برود:
«مهین مهان بانوی گیو بود / که دخت گزین رستم نیو بود؛ خبرشد هم آنگه به بانوگشسپ / که گیو از پی رفتن آراست اسپ؛ بیامد خرامان به نزدیک اوی / چنین گفت ای مهتر نامجوی؛ شنیدم که تو رفت خواهی به تور / که خسرو بجویی ز نزدیک و دور / چو دستور باشد مرا پهلوان؛ شوم نزد رستم به روشن روان»
دومین بار در جنگ گیو و پیران است که وی به دامادی رستم میبالد:
«به گیتی نگه کرد رستم بسی / زگردان نیامد پسندش بسی ؛ به مردی و دانش، به فر و نژاد / به خورد و به بخشش مرا کرد یاد؛ به من داد رستم گزین دخترش / که بودی گرامی تر از افسرش؛ مهین دخت بانو گشسپ سوار / به من داد گردنکش نامدار»
و سومین بار زمانی است که گیو از سفر هفت ساله ی خود بازمیگردد و رستم، بانو را همراه با هدایایی نزد وی میفرستد:«وزان پس گسی کرد بانوگشسپ / ابا خواسته همچو آذرگشسپ؛ هزار و دو صد نامور مهتران / ابا تخت و با تاجهای گران؛ پرستنده سیصد، غلامان دو شصت / همان هر یکی جام زرین به دست؛ برون رفت بانو ز پیش پدر / برگیو شد همچو مرغی به پر»
بانوگشسب از سه جز، بانو+ گشن+ اسپ که بانو به چم نگهدارنده، زن بزرگزاده و کدبانو، گشن یا گوشن به چم نر، جوان دلیر و خواستار نر شدن و اسپ یا اسب به عنوان پسوند و یا پیشوند گروهی از نامهای مردانه ساخته شده است به چم بانویی چون اسب نر یا دارندهی اسب نر. این نام در اصل نامی مردانه است که با آوردن بانو در آغاز آن به عنوان نامی زنانه به کار رفته است.
سرایندهی «بانوگشسپنامه» کیست؟
سراینده ی این اثر تا به امروز ناشناس مانده است و هیچگونه گمانی نیز دربارهی او نیست. ژول مول در دیباچهی شاهنامه آن را سرودهی پارسیان هند میداند. در این نوشته زنی را مینمایاند که کمتر ویژگیهای زنانهای را داراست که در دیوان دیگر شاعران به کار رفته است. بانویی است با خویی مردانه و در پیرامون وی مردان بیگانهای دیده میشوند که گاه شکست خورده و یا کوچک شدهاند و گاه خویشاوندانی هستند که وی از آنان برتر است.
این کتاب بیشتر ویژگیهای سروده های حماسی را داراست و به خوبی از شاهنامه به عنوان الگو یاری جسته است. روش نوشتاری آن ساده و روان است. واژههای تازی در آن بسیار اندک است. از واژگان رزمی سدههای نخستین حماسهسرایی در آن بهره برده شده است. چگونگی صحنههای رزم و شکار و طبیعت چون شاهنامه در آن هرگاه به گونهای آورده شده است و در وزن سرایش، بر وزن شاهنامه (متقارب مثمن) است.
بانوگشسپ نامه دوران جوانی تا ازدواج پهلوان بانو را در برمیگیرد و دوران میانسالی وی در بهمن نامه سروده میشود. از آنجا که این سروده آغاز و پایان ندارد، گروهی برآنند داستانی از فرامرز نامه بوده است (چنانکه در نسخه های پاریس، بریتانیا و چاپ سنگی همراه فرامرز نامه آمده است) و یا سرآغاز و پایان آن در درازنای زمان از میان رفته است.
|
تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:
بانوگشسبنامه,
مینا عرشی,
عرش,
عرشی,
فرا,
فرامرز,
فرامرزنامه,
گشن,
گوشن,
کدبانو,
,
به نام خدا
|
|
|
ناهيد سعادتيان : |
لافنبازی با نامهای بندبازی، رسن بازی، داربازی، ریسمانبازی نیز نامیده میشود و از نمایشهایی است که در سراسر استان گیلان مورد استقبال مردم قرار میگیرد.
لافن (لافندف لاخن، لاخند) بازی یکی از ورزشهای بومی- محلی شناختهشده و نامی استان گیلان است که در بیشتر جشنها به نمایش گذارده میشود.
لافن در زبان محلی به طناب گفته میشود و این رشته ورزشی بومی- محلی به شکلهای گوناگون در جایجای جهان به ویژه در سیرکها به نمایش درمیآید.
درباره برگزاری این رشته بومی- محلی استان گیلان، واعظ کاشفی پیشینه این رشته را به زمان حضرت نوح (ع) میرساند.
در سرودههای سرایندگان ایران نیز اشارهای به بندبازی شده است و نشان از رواج این بازی در دورههای گوناگون است.
سوزنی سمرقندی میگوید:
کند همچو بازیگران گاه کشتن کند همتش را همی بندبازی
نظامی میگوید:
ولی باد از رسن پایت ربوده است رسن بازی نمیدانی چه سود است
صائب نیز میگوید:
دل تو تا رگ خامی ز آرزو دارد عنکبوت تو را کار ریسمان بازی است
در رستم التواریخ در کنار گزارش رویدادهای دوران کریمخانزند اشاراتی شده است به بندبازان شهر شیراز که در عروسی فرزند فخرالملوک کریم خان برنامههایی داشتهاند.
در نمایش بندبازی میتوان نشانی از کارهای مهارتی، نظامیگری و سایههایی از دریانوردان کهن دید.
در لافنبازی و یا همان بندبازی دو نفر شرکت میکنند و زمین بازی آن آزاد است و وسایل مورد نیاز طناب و نقاره است. افزونبر این، نقشهای ایفاگر این ورزش عبارتند از: بندباز یا پهلوان، یالانچی یا شیطانک که وردست پهلوان است، سرناچی دهل زن یا نقاره زن.
پهلوان با نیایش به درگاه خداوند، بالای دار میرود و با چوبی که به برای حفظ تعادل خویش در دست میگیرد از روی طناب گذر میکند. در همین هنگام یالانچی یا شیطانک با حرکات خندهآور خود مردم را سرگرم میکند و نوازندگان سرنا و نقاره به نواختن آهنگهای محلی شاد و هیجانانگیز میپردازند. در پایان نیز مردم در آیینی به نام «دوران» آن اندازه که میتوانند، وجهی را به پهلوان و گروهش پیشکش میکنند.
|
تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:
ناهيد سعادتيان,
لاف,
لافن,
لافن باز,
لافن بازی,
لاخ,
لاخن,
لاخند,
لافندف,
سوزنی سمرقندی,
سو,
سوزن,
سوزنی,
سمرقندی,
رستم التواریخ,
یالانچی,
شیطونک,
شیطانک,
خنده آور,
آور,
بندباز,
بندبازی,
دوران,
سرنا,
وعظ,
واعظ,
واعظ کاشفی,
لافنبازی,
,
نقش پل ورسک در تغییر نقشه جهان
پل ورسک در زمان جنگجهانی دوم بهخاطر نقشی که در كمکرسانی به اتحاد جماهیر شوروی محاصره شده توسط آلمان هیتلری ایفا کرد معروف شد و لقب پل پیروزی گرفت. به قول فرماندهان متفقین اگر راه آهن ایران وجود نداشت، نقشه جهان به شكل دیگری بود.
ادامه مطلب...
تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:
پل ورسک,
ورسک,
پل پیروزی,
پیروز,
پیروزی,
معماری نیوز,
سوادکوه,
زیراب,
زیرآب,
زیر آب,
پیمان صدفی,
آفتاب یزد,
روند,
مهندس ورسک,
کوران,
ملات,
بتن آرمه,
بتن,
بتون,
,
به نام خدا
توت فرنگی سفید: این میوه همانطور که در ظاهر مشاهده میشود، به شکل توت فرنگی است، ولی در واقع نوع نادری از میوه است که در آمریکای جنوبی پیدا شده که در معرض انقراض قرار داشت، اما هلندیها با کاشت گلخانهای، آن را از انقراض نجات دادند. این میوه مزه آناناس دارد.
تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:
توت فرنگی سفید,
انقراض,
منقرض,
مزه,
مزه آناناس,
کاشت گلخانه ای,
گلخانه,
گلخانه ای,
کشت,
کشت گلخانه ای,
,
ادامه مطلب...
تاريخ : دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:
کیان,
کیان ایرانی,
ایرانی,
کیسان,
ابوعمره,
ابو,
عمره,
کیسان ابوعمره,
مختار,
مختارنامه,
مختار ثقفی,
بن کامل,
کامل,
ابراهیم مالک اشتر,
نخع,
نخعی,
,
به نام خدا
به نام خدا
گل آفتابگردان را گفتند:
چراشبها سرت را پايين می اندازی؟
گفت :ستاره چشمک ميزند، نميخواهم به خورشيد خيانت کنم
به سلامتی همه اونايی که مثل گل آفتابگردان هستند . . .
ادامه مطلب...
تاريخ : چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:
شیر ایرانی,
ببر ایرانی,
یوز ایرانی,
یوزپلنگ ایرانی,
پلنگ ایرانی,
سیاه گوش,
سیاه گوش ایران,
سیاه گوش ایرانی,
گربه پالاس,
پالاس,
گوزن زدر,
گوزن زرد ایران,
گوزن زرد ایرانی,
انقراض,
منقرض,
روباه بلانفورد,
شاه روباه,
روباه کرساک,
کرساک,
روباه ترکمنی,
پراکنش,
پراکنش جمعیت,
پراکنش جمعیتی,
روباه قرمز,
روباه ایران,
روباه ایرانی,
Persian Leopard,
مرال,
گراز,
شوکا,
,
به نام خدا
ای وجودت عشق را معنای حسین
عالمی یک قطره تو دریا حسین
به نام خدا
هر محرم که فرا میرسد
از روز نخست تا عاشورا
روزها کند میگذرند و عطشناک
و من ...
نگران که مباد امروز با آنان باشم که امام حق را
به شمشیر باطل و قساوت سر بریدند
بیمی گنگ که
مرز حق و باطل چه باریک است
مبادا پوستین حق بر باطل پوشانده باشم؛
و به این امید واهی که در خیل حقمدارانم ...
اما روز حساب دریابم که
آمدن محرم فرصتی است دوباره تا از خویشتن خویش بازخواست کنم
به نام خدا
آیا تا بحال کنجکاو شده اید این اعداد و ارقامی که ته ظرف های پلاستیکی حک شده چه هستند؟ اگر دقت کرده باشید وسط آرم بازیافت معمولا حروف یا اعداد و گاهی هر دو نوشته شده. اگر هم ندیده اید نگران نباشید، متاسفانه هر لحظه ای که اراده کنید دور و برتان آنقدر ظرف پلاستیکی زیاد است که کافی است دستتان را دراز کنید تا یکیشان را بردارید. اما داستان این اعداد: پلاستیک ها با توجه به نوعشان به 7 گروه تقسیم بندی می شوند. با این شناخت پلاستیک های قابل بازیافت، خطرناک ، کم خطر و ... قابل شناسایی خواهند بود.
شماره 1: PETE یا PET که همان بطری های آب معدنی است که نسبتا بی خطرند اما بدلیل متخلخل بودن آن امکان نفوذ باکتری ها به درون بطری وجود دارد پس متاسفم که بگویم بهتر است آنها را استفاده مجدد نکنید.به زباله های خشک بسپاریدشان.
شماره2: HDPE یا پلی اتیلن متراکم. پلاستیک بی خطری است. کدر رنگ است . ظروف مایع ظرفشویی و دیگر مواد شستشو از این قبیل پلاستیک ها هستند و برای بازیافت ظروف مناسبی هستند.
شماره3: PVC که معمولا لوله ها از این جنس اند و همچنین مواد اولیه پلاستیک هایی که روی ظروف غذا می کشند و بطری های روغن مایع. این گونه از پلاستیک به هیچ وجه نباید نزدیک حرارت در هنگام پخت غذا شوند چراکه گرما باعث آزاد شدن مواد شیمیایی درون PVC شده و به درون مواد غذایی در حال پخت نفوذ می کند که باعث اختلالات هورمونی می شوند پس تا جایی که می توانید از استفاده ی ظروف با این جنس خودداری کنید . هرگز مواد را با پلاستیک رویش در مایکروویو نگذارید . راستی این PVC ها بد قلقند و به راحتی بازیافت نمی شوند.
شماره 4: LDPE یا پلی اتیلن با تراکم کم. همان کیسه های نایلونی خرید . این کیسه ها بی خطرند اما متاسفانه و متاسفانه معمولا غیر قابل بازیافت.
شماره 5: PP یا پلی پروپیلن . ظرف ماست و ظروف مشابه که دهانه گشادی دارند. همچنین نی نوشیدنی ها . بی خطرند و به راحتی بازیافت می شوند.
شماره 6:PS یا پلی استیرن ها. همان ظروف یکبار مصرف . در این ظروف مواد سمی بالقوه وجود دارد بویژه هنگام گرم شدن . تا جایی که می شود از این ظروف استفاده نکنید. بیشتر مواقع غیر قابل بازیافتند.
شماره 7: همان گزینه معروف سایر موارد. از کیس کامپیوتر و iPod گرفته تا ظروف غذا. استفاده از این جنس پلاستیک بویژه برای غذا همیشه آخرین گزینه تان باشد و این شماره 7 هم معمولا غیر قابل بازیافت است.
نمی دانم توجه کردید یا نه اما بدترین ها همان کیسه نایلونی خرید و ظروف یکبارمصرف بودند که هم سمی اند و هم بازیافتشان سخت است. اما این بدترین ها بدبختانه در شمار بیشترین ها هم هستند.
|
|
|
محوطه باستانی مفیدی که دارای 58 سنگ نگاره بود و بر اساس مطالعات باستان شناسان 10 تا 12 هزار سال قدمت تاریخی داشت چند روز پیش توسط حفاران غیرمجاز به بهانه یافتن گنج یا کشف معدن تخریب شد.
ادامه مطلب...
به نام خدا
دکتر علی شریعتی
فقر
میخواهم بگویم ......
فقر همه جا سر میکشد .......
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و خوراکنیست .......
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک خودرو به خیابان انداخته میشود .....
فقر ، همه جا سر میکشد ........
فقر ، شب را " بی خوراک " سر کردن نیست ..
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است ..
تاريخ : چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:
دکتر شریعتی,
شریعت,
شریعتی,
عریان,
عریانی,
گرد و خاک,
خاک,
گرد,
بازیافت,
یافت,
یافتن,
یافته,
پوست موز,
خوراک,
اندیشه,
تیغه,
,
به نام خدا
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد.
زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد و بیراه گفتن کرد.
پس از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد،
تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه پوزش خواست
و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم.
زن که بسیار شرمگین شده بود ،پوزش خواست و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟
تولستوی در پاسخ گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید!
تاريخ : چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:
لئون,
لئون تولستوی,
تولستوی,
تن,
تنه,
فحش,
بد و بیراه,
مادمازل,
معرفی,
معرف,
عرف,
,
به نام خدا
با حرکت کاروان نمادین علی بن موسی الرضا
|
زنگ شتران کاروان امام رضا (ع) باردیگر در ابرکوه پیچید
|
|
|
|
همزمان با سالروز ورود امام رضا (ع) به ابرکوه، بار دیگر این شهر حال و هوای عرفانی به خود گرفت و کاروان نمادین امام رضا (ع) در ابرکوه به حرکت درآمد.
|
به گزارش میراث آریا(chtn)، به نقل از روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان یزد، مسوول میراث فرهنگی شهر ابرکوه در این باره گفت: با پیگیریهای انجمن حامیان میراث فرهنگی این شهر، با بررسی خط سیرهجرت تاریخی امام رضا(ع) از مدینه به مرو، با توجه به اینکه روز ۱۷ آبان ماه سال ۱۹۵ خورشیدی برابر با هشتم ربیع الاخر سال ۲۰۱ هجری قمری همزمان با ورود حضرت (ع) به ابرکوه است کاروان نمادین حضرت امام رضا (ع) در این شهر به حرکت درآمد.
«حمید اکرمی» با اشاره به نامگذاری این روز به نام «روز ابرکوه»، خاطرنشان کرد: به مناسبت این روز فرخنده در قدمگاه متبرک آن امام بزرگوار در "مسجد بیرون" مراسم جشنی برگزار شد.
وی گفت: این مراسم با راه اندازی شبه کاروانی از میدان امام ابرکوه شروع و با همراهی مردم شهرستان بصورت پیاده با پخش شیرینی و شربت، دود کردن اسپند و... درمسیر تا محل اقامتگاه امام رضا (ع) (مسجد بیرون) ادامه یافت.
به گفته وی "مسجد بیرون" که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده از بناهای اوایل اسلام است و بخاطر اقامت امام رضا (ع) دراین محل نزد مردم منطقه از قداست خاصی برخوردار است.
وی خاطر نشان کرد: این مسجد توسط اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ابرکوه مرمت و بازسازی شده است.
|
تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:
chtn,
روز ابرکوه,
ابر,
ابرکوه,
ابرقو,
روز ابرقو,
مسجد بیرون,
قدمگاه,
کاروان امام رضا,
امام رضا,
رضا,
17 آبان,
حمید اکرمی,
شبه,
شبه کاروان,
کاروان,
کاروان رضا,
,
امروز 20 آبان ماه
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!
ادامه مطلب...
به نام خدا
« گاو»ها، همدم «تیمورمیرزا» و شیر ژیانش
|
|
|
|
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
|
تیمور میرزا که در سنگنگارهاش به شیری که رامَش شده، مینازد، چندگاهی است که با گاوها و مرغ و خروسها همدم شده است. این روزها هرکه به دیدار این سنگنگاره در روستای آبگینه در نزدیکی کازرون برود، حتا اگر بخواهد به یک سنگنگاره چشم بدوزد و تلاش کند که غرشهای شیر ایرانی به تاریخ پیوسته را مجسم کند، نخواهد توانست، که به مامای گاوها و قدقد مرغها، هر شیری، موش میشود، حتا اگر آن شیر، شیر تیمورمیرزا، حاکم قاجاری کازرون باشد.
چندی است که یک گاوداری، در کنار سنگنگارهی تیمورمیرزا که از قضای روزگار در سیاههی آثار ملی هم ثبت شده، جا خوش کرده است و گلایهها و اعتراضهای دوستداران میراثفرهنگی، راه به جایی نبرده است. بنابر تابلویی که در کنار این سنگنگاره است، نقشبرجستهی تیمور به شمارهی ١٩٣١٦ در سیاههی یادمانهای ملی ایران جای گرفته و تحت حفاظت اداره کل میراث فرهنگی استان فارس است.
سیاوش آریا، دوستدار و فعال میراث فرهنگی، گفت: «با بودن این گاوداری بیخ گوش تیمورمیرزا، جملهی“تحت حفاظت سازمان میراث”، یعنی چه؟، حفاظت سازمان میراث کجاست؟ بوی بد گاوداری، مامای گاوها، و سر و صدای مرغ و خروسها، گردشگران خودی را هم فراری میدهد چه برسد به گردشگر خارجی. با این حال و روزغمانگیز، دستاندرکاران، درون دفترهایشان مینشینند و از راههای جذب گردشگر خارجی، سخن میگویند!»
سیاوش آریا با اشاره به واپسین بازدیدش از این سنگنگاره در پل آبگینهی کازرون، گفت: «زمانی که به دیدار نقشبرجسته رفته بودم، دود غلیظی از گاوداری کنار نقشبرجسته برخاسته بود.»
او گذشته از گله از خدشهدار شدن حریم منظری این یادمان، به آسیبهایی که به راه انداختن آتش و دود و دم برآمده از آتش به یادگارهای تاریخی میزند، اشاره کرد و گفت: «با اینکه دوستداران میراث فرهنگی، اعتراضها کردهاند و حتا پس از شکایت چند نهاد دولتی نیز، هنوز این ساختمان ناهمگون، بر جای خود است.»
سنگنگاره پل آبگینه(تیمورمیرزا) در ١٢ کیلومتری جنوب خاوری(:شرقی) کازرون در کنار روستای آبگینه و ٢ کیلومتری دریاچهی پریشان و بر سر راه کازرون به شیراز است.
به گفتهی آریا، این که این سنگنگاره بر سر راه است، به این معنی است که نیاز به پاسداری بیشتر دارد، با این همه به جز یک فنسکشی پیرامون سنگنگاره، از پاسداری دیگری، خبر نیست.
گرمابهی ٨٠٠ سالهای كه حضور «میراث فرهنگی» به ویرانیاش انجامید!!
|
|
|
|
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
|
گرمابهای ٨٠٠ ساله که تا چندی پیش كاربری داشت، از زمانی که میراث فرهنگی، دست به كار بهسازی(:مرمت) آن شد به گونهی كامل ویران و غیرقابل استفاده شد.
به گزارش مهر، گرمابه ٨٠٠ ساله منشاد از یادمانهای تاریخی و ثبت شدهی استان یزد است. منشاد از روستاهای ییلاقی در شهرستان مهریز در استان یزد است.
این گرمابه با همهی سن و سالش تا چندی پیش از سوی مردم كاربری داشت اما با آمدن پیمانکار میراث فرهنگی برای بهسازی آن، گرمابه ٨٠٠ ساله منشاد به كلی كاربریاش را از دست داد.
سازمان میراث فرهنگی استان یزد برای بهسازی این گرمابه، ١٠ میلیون تومان به پیمانکار پرداخت کرده است اما پیمانکار تنها به بهسازی سقف گرمابه،آن هم از گونهی غیراصولیاش پرداخته است.
این روزها سقف گرمابه پر از علفهای هرز است و رفتن به درون گرمابه نیز ناشدنی است چرا كه با انباشت نخالههای ساختمانی که پیمانكار در گرمابه ریخته است، درِ گرمابه باز نمیشود.
|
نایبندان، جاذبه ای بکر در دل کویر
|
|
|
|
خبریار امرداد-نگار پاكدل :
|
«پناهگاه حیاتوحش نایبندان طبس در دل کویر یزد – طبس، جاذبهای است بکر و دیدنی که دوستداران حیاتوحش را به سوی خود میخواند.»
به گزاش مهر، یزد از جاهایی است که ١٤ منطقهی حفاظتشده، پناهگاه حیاتوحش و پارک ملی دارد، که گستردگی(:مساحت) آنها به بیش از ٢ میلیون و ٧٠٠ هکتار میرسد. پناهگاه حیاتوحش نایبندان طبس، در مناطق خشک ایران برای پشتیبانی از گونههای جانوری کمیاب مانند؛ جبیر، یوزپلنگ و ... از آذرماه سال ١٣٧٤ تا آذرماه سال ١٣٧٩ به مدت پنج سال «منطقهی شکار ممنوع» شد. سرانجام با تلاش ماموران محیطزیست و بازسازی حیاتوحش منطقه در سال ١٣٨٠، گسترهای به گستردگی یک میلیون و ٤٢٢ هزار و ٥٢٤هکتار از این پهنه، به پناهگاه حیاتوحش نایبندان طبس ویژه شد.
نایبندان و گوناگونی جانوری و گیاهی
از ارزشمندترین ویژگیهای این پناهگاه، وجود یکی از ارزندهترین زیستگاههای یوزپلنگ آسیایی در این گستره است. زیستگاههای گوناگون و کاروانسراهای كهن نیز زمینهی كارهای پژوهشی و گردشگری در این پناهگاه را فراهم کرده است.
پناهگاه حیاتوحش نایبندان در جنوب و جنوبباختری(:غربی) طبس است. فاصلهی پناهگاه با مرکز استان ٢٠٠ کیلومتر و فاصله تا شهر طبس ٤٠٠ کیلومتر است. راه اصلی یزد - طبس و نیز راه اصلی طبس – راور، راههایی هستند كه به این پهنه میرسند وهر دو راه، بخشی از مرز منطقه نیز به شمار میآیند.
|
با اینكه بنابر نظر مسوولان یونسكو، شهر یزد، مشكلی برای جهانی شدن ندارد
|
|
●
|
شهردار یزد از توقف روند ثبت جهانی یزد خبر داد
|
|
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
سالهاست كه بنابر نظر مسوولان یونسكو، بافت تاریخی یزد، گنجایش جهانی شدن را دارد اما هنوز روشن نیست كار این پروندهی جهانی به كجا رسیدهاست.
به گزارش میراث خبر، فرنشین سازمان میراث فرهنگی یزد از روند طولانی ترجمهی پرونده خبر داده و دبیر کمیسیون ملی یونسکو در تهران از روند پرونده، گفته كه آگاهی ندارد. با همهی اینها، شهردار یزد، واپسین پیگیریها دربارهی پروندهی ثبت جهانی بافت تاریخی را مربوط به 3 سال پیش میداند.
به گفتهی وی ٣ سال پیش این پرونده درسطح ملی پیگیری شد و موضوع رقابت پروندهی یزد و تبریز بود.
سیدعلیاکبر میروکیلی، شهردار گفت: «ثبت جهانی بافت تاریخی یزد عزم ملی و استانی میخواهد. نخست باید با مراجعه به استاندار، فرماندار و شورای شهر دربارهی پروتکل (تفاهم نامه) کاری به نقطهی مشترکی برسیم.»
وی افزود: «پروتکل بافت تاریخی یزد تا زمانیکه تبریز، گزینش شد، در دست تهیه بود. این موضوع تا سه سال پیش درحال پیگیری بود.»
به نام خدا
مهيندخت دهنادی :
اگر در ترافیک سنگین بزرگراه مدرس به سمت شمال رفته باشید درست پس از پل بزرگراه شهید همت جایی است که ناگهان بزرگراه پهنتر میشود، دوسوی بزرگراه هم تا چشم کار میکند انبوه گل و درخت است و هوای خنک و جانپرور. در شگفت میمانی که در تقاطع دو بزرگراه پرترافیک تهران در دود چگونه ممکن است چنین هوای دلپذیری را تجربه کنی. درختان شگفتی میآفرینند!
اما کم نیستند خیابانها و کوچهها و حیاطهای بیدرخت که رفتهرفته همه جا را میگیرند.
کمکم خانههای کهن یک اشکوبه(:طبقه) و حیاط دار ویران میشوند و ساختمانهای چنداشکوبه ساخته میشود که پس از پایان همهی کارهای تزیینی ساختمان اگر بودجهای مانده باشد به فصای سبز میرسد که بدبختانه این فضاهای سبز کمی چمنکاری است با چند چراغ زینتی!
دوستی میگفت حیاط را باید با «ت» نوشت چراکه همان زندگی است. شاید اگر حیاط همان معنای «حیات» را میداد بیشتر به آن رسیدگی میکردیم.
گره اینگونه موارد هم به دست شهرداری باز میشود و هم به دست مردم. برای نمونه قانونی گذاشته شود تا برای گرفتن پایان کار، به تعداد واحدهای ساختمان، در حیاط آن ساختمان درخت باشد.
اما همیشه قانون واپسین راهکار نیست چراکه اگر درخت کاشته شود و ارزش آن را کسی نداند چه سود! بارها دیدهام بچههایی را که در گذر از پیادهرو دست در بوتههای شمشاد میپرند و برگهای آن را کنده بر زمین میریزند و یا برای سرگرمی، میوههای سرو و بلوط را میکنند و بر سر و روی هم میزنند، یا از شاخههای درختان آویزان میشوند و چند ثانیهای تاب میخورند. این گره را تنها با آموزش به کودکان میتوان گشود. اگر کاشتن دانهی یک گیاه را در گلدانی کوچک به فرزندمان بیاموزیم و نگهداری از آن را به او بسپاریم ارزش دانه دانهی برگ های یک گیاه را میفهمد.
قانون و آموزش را فرهنگ جان میبخشد. در خاطرات استاد باستانی پاریزی، آمده است که در همسایگی ایشان خانوادهای زرتشتی زندگی میکردند، یک روز درخت تنومند کهنسالی را باد و طوفان میشکند و آن زن همسایه به پای درخت رفته و در کنار آن اوستا میخواند. نمونههای ارزشمند بودن درخت در فرهنگ ما بسیار است.
علم هم گواه ارزشمندی طبیعت است. در علوم ارتباطات انسانی نیز برای انسان کامل، چهار گونه ارتباط برشمردهاند، ارتباط با خدا، ارتباط با دیگران، ارتباط با خود و ارتباط با طبیعت. هرکدام از ما هرکدام از این ارتباطها را فراموش کنیم بیگمان در بخشی از زندگی دچار کمبود میشویم.
کاشتن یک درخت سرو کمتر از نیم متر جا میخواهد، همیشه سبز است و آب چندانی هم نمیخواهد.
ترسم از آن روز است که در نقاشیهای کودکان در کنار خانه و کوه و خورشید، «درخت» نباشد.
تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1391برچسب: تقاطع, بزرگراه, شهیدهمت, شهید همت, حیاطدار, حیاط دار, حیات, مهيندخت دهنادی, مهيندخت, دهنادی, ,
به نام خدا
یک روز صبح در کشور آلمان
یک روز صبح در کشور آلمان مردمی که برای خرید شیر آمده بودند ، در کمال شگفتی دیدند شیری که تا دیروز 1 یورو فروخته میشد ، امروز 1.5 یورو عرضه میشود . هیچ کس سرو صدا و اغتشاشی نکرد اما ، هیچ کس هم شیر نخرید.
بطری های شیر به کارخانه مرجوع شد و همان شب آنگلا مرکل از تلویزیون رسمی آلمان بصورت زنده از مردمان کشورش بابت این گرانی پوزش خواست و از فردا شیر دوباره به قیمت 1 یورو توزیع شد ...!!!!
----------------------------------------------------
یک روز صبح در کشور ایران
یک روز صبح در کشور ایران مردمی که برای خرید شیر آمده بودند ، در کمال تعجب دیدند شیری که تا دیروز 350 تومان فروخته میشد ، امروز 750 تومان عرضه میشود . همه کس سرو صدا و اغتشاشی كردند اما ، همه هم شیر خریدند و حتی از نیاز روزانه نیز بیشتر خریدند !!!
پاكت های شیر به کارخانه بازگردانده نشد و همه به فروش رسید حتی در بازار نایاب نیز شد و فردای همان روز دوباره قیمت شیر افزایش پیدا كرد و به 1350 تومان رسید و همچنان مردم خریدند و كسی هم پوزش نخواست و شیر نیز توزیع شد .....!!!!!!!
عرضِ دیگه ای نیست !!
تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1391برچسب: پاکت, پاکت شیر, یورو, توزیع, توزیع شیر, شیر یارانه ای, یارانه, یارانه ای, اغتشاش, نایاب, یابنده, ,
به نام خدا
و باور کنید که فقط اون جاسم بدبخته که پروژه رو به ثمر می رسونه!!
تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1391برچسب: مدیریت, جاسم, بدبخت, بخت, مهندس ناظر, مدیر اجرایی, مدیر لوژستیک, لوژستیک, مدیر امنیتی, امنیت, امنیتی, مدیر منابع بشری, منابع بشری, مدیر حسابداری, حساب, حسابداری, حسابدار, حساب, مدیر داخلی, مدیر آی تی, آی تی, مدیر توسعه کاری, توسعه کاری, توسعه کار, مدیر برنامه ریزی, برنامه ریزی, ,
| | |