بنام خدا
به دیدن پیرترین شیر ایران بروید!
میگویند شیر هم شیرهای قدیم ک البته راست هم میگویند؛ در این دوره و زمانه کدام شیری را میشناسید که دستکم بیش از 1700 سال عمر کرده باشد!
میگویند شیر هم شیرهای قدیم ک البته راست هم میگویند؛ در این دوره و زمانه کدام شیری را میشناسید که دستکم بیش از 1700 سال عمر کرده باشد! در کشور پهناور و تاریخی ما ایران، شیری هست که برخی معتقدند بیش از اینها عمر دارد و این شیر، شیری نیست مگر شیر سنگی همدان.
پس اگر چمدانتان را به مقصد شهر زیبا وتاریخی همدان بستید،دیدن این یادگار باستانی را از دست ندهید. خیابان 12 مری موسوم به سنگشیر را که طی کنید و به انتهای آن برسید کمکم سروکله این شیر پیر در وسط میدانی ربعی شکل پیدا میشود. البته شیرسنگی در واقع بر تپه کوچکی قرار گرفته که یکی از تیهةای باستانی مربوط به دوره اشکانی است و مدتةای پیش تابوتی متعلق به همان دوره از آن محل کشف شده که به موزه تپه هگمتانه منتقل شد و در آنجا نگهداری میشود.
برخی آن را یادگاری از دوره مادها و برخی متعلق به زمان اشکانیان میدانند. اما این قطعی است که شیرسنگی برادر دو قلوی دیگری هم داشته و هر دو بر دروازه های شهر تاریخی همدان شب و روز میگذراندند و وجود همین نگهبانان سنگی سبب شد وقتی اعراب همدان را فتح کردند آن را باب الاسد یعنی دروازه شیر بنامند.
سالها بعد (319 ه.ق) وقتی دیلمیان به همدان تاختند و آنجا را به تصرف خود درآوردند، دروازه شهر به کلی ویران شد ولی شیرها همچنان استوار برجایشان مانده بودندتا اینکه مرداویج سردار دیلمیان، قصد عزیمت به ری کرد و تصمیم گرفت. یکی از شیرها را به همراه خود ببرد، ولی شیرها آنقدر قرص و محکم سر جایشان ایستاده بودند که مرداویچ نتوانست تصمیمش را عملی کند بنابراین به جان شیرها افتاد، یکی از آنها را کاملاً خرد کرد و پنجههای دیگری را شکست و از جایگاه خود فرود آورد! شیر بیچاره که دیگر یار و همدمی هم نداشت سالیان دراز بر زمین افتاده بود و دیگر ارج و قرب گذشته را نداشت و از گزند روزگار در امان نماند.
شیر برزمین افتاده را سرانجام درسال 1328 هجری شمسی فردی به نام مهندس هوشنگ سیحون از مفاخر بزرگ ایران در معماری است و طرح زیبای آرامگاه بوعلی نیز یکی دیگر از آثار ارزشمند ایشان است
هنوز هم بسیاری از اهالی همدان طبق باورهای پیشینیان شیرسنگی را واسطه یا وسیلهای برای برآورده شدن آرزوهایشان میدانند و قدیمترها حتی روغن و شیره بر سر شیر بیچاره میریختند و در حفرههای آن سنگریزه میگذاشتند و این گونه بخشی از آیینهای گذشتگانشان را به جا میآوردند. خیلی جالب است که این شیر کهن با آنکه دیگر چیزی بجز یک قطعه سنگ بزرگ نیست باز هم در فرهنگ مرده خوش نشسته است.
منبع: هفته نامه سیاحت و تجارت
نظرات شما عزیزان: